افعال الهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: افعال الهی، مصلحت، خدا، حکیم، حکمت کارها، سؤال، بازخواست.
پرسش: قرآن کریم میفرماید: از خدا سؤال نکنید، بلکه این خداست که از شما سؤال میکند، در این صورت آیا نباید به دنبال پاسخ پرسشهایی مانند علت و حکمت کارها و دستورات خدا رفت؟
پاسخ:
قرآن کریم در مورد افعال الهی میفرماید: «
لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ»؛
او در برابر هیچیک از کارهایی که میکند، بازخواست نمیشود، ولی مردم بازخواست میشوند.
مفسران
قرآن میگویند: معنای این آیه آن است که
خداوند از بابت کارهایی که انجام میدهد، مورد سؤال و بازخواست قرار نمیگیرد. معنای بازخواست و مورد سؤال قرار گرفتن، این است که ما به کننده آن کار بگوییم چرا چنین کردی؟ و این نحوه سؤال، پرسش از مصلحت فعل است، و فعلی که همراه با مصلحت باشد در نزد عقلا مؤاخذه ندارد؛ و چون خدای سبحان، حکیم علی الاطلاق است، همانگونه که خود، خویشتن را در
آیات مختلف به
حکمت ستود.
حکیم آن کسی است که عملی جز برای مصلحت انجام نمیدهد؛ بلکه هر کاری صورت میدهد برای این است که دارای مصلحتی است که انجام دادنش را بر ندادن آن ترجیح میدهد، با این حال دیگر معنا ندارد کسی از او بازخواست کند که چرا چنین کردی؟ برخلاف غیر حکیم که اگر کاری کرد، معقول است از او بپرسند چرا چنین کردی؛ زیراکه غیر حکیم، هم ممکن است کار صحیح و
حق [[]] انجام دهد، و هم ممکن است
باطل انجام دهد، هم ممکن است کاری کند که مصلحتدار باشد و هم ممکن است کاری کند که دارای مفسده باشد؛ لذا در حق غیر حکیم جایز است مؤاخذه شود که چرا چنین کردی؟ تا اگر باطل انجام داده بود، مذمت عقلی و یا عقاب مولوی شود.
پس خدای سبحان که ملک (
سلطان) و
مالک همه عالم، و تمام
عالم رعیت و مملوک اوست، هرچه بخواهد میکند و میتواند بکند و هر حکمی که بخواهد میتواند براند. غیر او را نمیرسد که چنین باشد، او میتواند غیر خود را در آنچه میکنند بازخواست کند، ولی غیر او را نمیرسد که او را در آنچه میکند بازخواست نمایند. البته خود او خبر داده که هرچه میکند به جهت مصلحت انجام میدهد؛ چراکه حکیم است و جز آنچه مصلحت دارد،
اراده نمیکند و چون چنین خبر داده با چنین علم اجمالی دیگر ما را نمیرسد که نسبت به او در آنچه انجام میدهد سوء ظن پیدا کنیم، تا چه رسد به اینکه او را بازخواست نماییم.
شایان توجه است که ما دو گونه سؤال داریم:
یک نوع سؤال، سؤال توضیحی است که
انسان از مسائلی بیخبر است و مایل است حقیقت آن را درک کند، حتی با
علم و
ایمان به اینکه کار انجام شده کار صحیحی بوده، باز میخواهد نکته اصلی و هدف واقعی آن را بداند. اینگونه سؤال در افعال خدا نیز جایز است؛ بلکه این همان سؤالی است که سرچشمه کاوشگری و پژوهش در
جهان خلقت و مسائل علمی محسوب میشود، و از اینگونه پرسشها چه در رابطه با عالم تکوین و چه تشریع، یاران پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان ـ علیهمالسلام ـ بسیار داشتند.
اما نوع دیگر سؤال، سؤال اعتراضی است، که مفهومش این است
عمل انجام شده نادرست و غلط بوده، مانند اینکه به کسی که عهد خود را بدون دلیل شکسته میگوییم چرا عهد شکنی میکنی؟ در اینجا
هدف این نیست که توضیح بخواهیم، بلکه هدف آن است که بر او ایراد و اشکال کنیم.
بدیهی است این نوع سؤال در افعال خداوند حکیم معنا ندارد، و اگر گاهی کسی چنین کرد، به دلیل ناآگاهی است؛ ولی جای اینگونه سؤال در افعال دیگران بسیار است.
امام باقر علیهالسلام در جواب سؤال جابر جعفی از آیه مطرح شده چنین میفرماید: «لِأَنَّهُ لَا یَفْعَلُ إِلَّا مَا کَانَ حِکْمَةً وَ صَوَابا»؛
برای اینکه او کاری را جز از روی حکمت و صواب انجام نمیدهد.
ضمناً از این
سخن بهخوبی میتوان نتیجه گرفت که اگر کسی سؤالی از نوع دوم داشته باشد، دلیل بر آن است که هنوز خدا را بهخوبی نشناخته و از حکیم بودن او آگاه نیست.
پایگاه اسلام کوئست.