رابطه هدف و وسیله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:هدف مقدس، انگیزه الهی.
پرسش :آیا به هر وسیلهای جایز است به هدف رسید؟
آیا به هر وسیلهای جایز است به هدف رسید؟ یا هدف مقدّس، وسیلهاش نیز باید مقدّس باشد؟ آیا قداست هدف، موجب قداست وسیله میشود، هر چند گناه باشد یا خیر؟به عبارت دیگر آیا هدفوسیله را توجیه می کند؟
دربارهی اینکه، «هدف، وسیله را توجیه میکند یا خیر» بحثها و دیدگاههای مختلفی از سوی کارشناسان فلسفه علوم سیاسی و نیز فلسفه
اخلاق مطرح شده است که به صورت کوتاه در اینجا بیان میشود.
آیا به هر وسیلهای – حتی اگر نامشروع و غیر انسانی باشد- جایز است به هدف مقدّس رسید؟ که در این صورت، قداستِ هدف، موجبِ قداست وسیله میشود؛ و مقایسه بین وظیفهها و اهم و مهمکردن آنها مفهومی ندارد؛ یا خیر، هدفِ مقدّس، وسیلهاش نیز باید مقدّس باشد؟
در بحث مورد نظر دو دیدگاه ارائه شده است:
هدف، وسیله را توجیه میکند؛ یعنی به هر وسیلهای حتی نامشروع و گناه و غیر انسانی میتوان به هدف مقدّس رسید که در این صورت، قداستِ و حُسن هدف، موجبِ قداست و حُسن وسیله میشود. وقتی گناه برای هدف مقدّس، وسیله قرار گرفت، گناه نخواهد بود و گناه وقتی است که منظور اصلی باشد!
کمونیسم ، این دیدگاه را اختیار کرده و رسیدن به هدف را به هر وسیلهای روا میشمارند، هر چند خودِ آن وسیله، در مرام کمونیسم ناروا باشد. در جنگ جهانی دوم، کمونیسم، به تقویت
فاشیسم –دشمن خود- پرداخت. سپس، با سرمایهداری متّحد گردید، در حالی که تقویت فاشیسم و تقویت
سرمایهداری ، در مرام کمونیسم، بزرگترین گناه است. ترورها، خرابکاریها، گروگانگیری بیگناهان و کشتن آنها، از این نظریه ریشه میگیرد.
یکی از طرفداران اصلی این نظریّه، نیکولو برناردو ماکیاولی
است. و این دیدگاه او از نظریه «تفکیک بین
اخلاق و سیاست» سرچشمه میگیرد که غالباً از دوره رنسانس به بعد، بهطور جدّی وارد مباحث اندیشهی سیاسی غرب شد، به گونهای که در آنها دگرگونی اساسی ایجاد کرد و ذهن اندیشمندان و فلاسفهی سیاسی را به خود جلب نمود. برخی اندیشمندان و فلاسفهی سیاسیِ این دوره، ورود
اخلاق و فلسفه به حیطهی سیاست را رد کرده و دارای ارزش نمیدانند.
ماکیاولی -بر عکس اندیشههای
مسیحیت و یونانی- بر این باور است که اگر هدف، مقدّس و قابل دفاع باشد، میتوان کاربرد ابزارهای شرور و غیر
اخلاقی را توجیه کرد؛ چرا که هدف وسیله را توجیه میکند، هدفی که میخواهد خیر عموم را به ارمغان بیاورد.
ماکیاول در کتاب «شهریار» چنین نوشته است:«.... همه میدانند که برای شهریار، چه ستودنی است که دل پاک دارد و با شرافت و نه زیرکی زیست کند؛ ولی تجربه روزگار ما نشان میدهد که آن شهریارانی کارهای سترگ کردهاند که به پاک دلی ارج ننهادهاند و با زیرکی خود، اذهان را به اشتباه انداخته و سرانجام بر کسانی که ایمان (به قواعد
اخلاقی) را بنیان کارشان ساختهاند، چیره شدهاند. پس برای شهریار لازم نیست که همه خصال پسندیده بالا را دارا باشد. جرأت می کنم که بگویم داشتن و مراعات این خصال، خطرناک است؛ ولی تظاهر به داشتن آنها سودمند است».
وی همچنین میگوید:«میباید دانست که یک شهریار، به ویژه شهریاری نو دولت، نمیتواند در اندیشهی داشتنِ همهی آن خیمهایی (خوی و طبیعت) باشد که در -میان- مردم، نیک شمرده میشود، زیرا برای پاسداری از دولتِ خویش چه بسا ناگزیر است درست پیمانی و نیکوکاری و مردم دوستی و دینداری را زیرِ پا نهد. بنابراین، میباید چنان خویی داشته باشد که با دگر شدنِ روزگار و ضرورتهای آن دگرگون شود؛ و چنانکه گفتیم، جانبِ نیکی را فرو نگذارد، اگر بشود، اما هرگاه ضروری باشد بتواند به شرارت نیز دست یازد».
هدف، وسیله را توجیه نمیکند؛ یعنی وسیلهی رسیدن به هدف مقدّس، نباید گناه و غیر انسانی باشد. راه حق باید حق باشد، و برای تأمین اهداف عالی و مقدّس باید از ابزار و وسیلههای
اخلاقی، انسانی و مشروع استفاده کرد. از راه باطل به سوی حق رفتن درست نیست.
یکی از طرفداران این نظریّه
شهید مطهری (رحمةالله علیه) است، و در جای جای بیانات و نوشتههای خود آن را مطرح کرده و نظریّه اول را رد میکند.
در ادامه به نقد و بررسی این نظریه پرداخته و به بیان دیدگاه اسلام پرداخته می شود.
هدف؛ عبارت است از آن مطلوبی که به جهت ضرورت و فایدهای که دارد، به نوعی در زندگی آدمی دخالت داشته و چنان در دسترس نباشد که انسان به مجرّد اراده، آن را بهدست آورد، بلکه به جهت مطلوبیّت و ارزشی که دارد، نخست اراده و اشتیاق را در انسان بهوجود میآورد، سپس آدمی را برای بهدست آوردن وسایلی که رسیدن به آن را امکانپذیر میسازد، به حرکت و تلاش وامی دارد.
وسیله؛ عبارت است از هر چیزی که رسیدن به هدف را ممکن و ناتوانیهای انسان را از رسیدن به آن برطرف میسازد.
پیرامون رابطهی میان هدف و وسیله توجه به سه نکته دارای اهمیت است:
از آنجا که مطلوبیّت اشیاء با نظر به موضعگیریها و موقعیتهای گوناگون بسیار مختلف است، لذا هدف بودن اشیاء یک امر کاملاً نسبی میباشد. هیچ واقعیّتی در جهان عینی وجود ندارد که بتوان با علامت خاص و با انگشت اشاره به صورت قطعی هدف بودن یا وسیله بودن آن را مشخص کرد، بلکه تشخیص و تعیین هدف و وسیله متوقّف بر دو چیز است؛ یکی «
عقل » و دیگری «
وحی ». وقتی
انسان ؛ هدف، و وسیلهی متناسب با آن را، با فهم درست از وحی به واسطهی عقل تشخیص داد و با قلب درک کرد، معرفتی برای او حاصل میشود که تلاش و کوشش خویش را در راه رسیدن به هدف مقدّس و الاهی جهتدهی میبخشد، و واقعیّتی که امروز برای انسان، هدف جلوه کرده است، پس از پیمودن مسیر، فردا برای او وسیلهای برای پلّهی بالاتر تلقی میشود. و بر عکس، امروز واقعیّتی برای انسان وسیلهای تلقی میگردد، مانند دانستن، ولی با دگرگونشدن خواستهها یا آگاهیها، همان دانستن بههمراه عمل برای او هدف جلوه میکند.
هدف؛ همیشه دارای ارزش و مطلوبیّتی بیشتر از وسیله است. و برتری ارزش هدف از وسیله، جزو ذات موضوعی است که هدف قرار گرفته است و از آن سو، پائینتر بودن ارزش و مطلوبیّت وسیله، جزو ذات موضوعی است که به عنوان وسیله انتخاب شده است.
استدلال ماکیاولی برای اثبات تفکّرات ضد انسانیش به گزارهی «هدف، وسیله را توجیه میکند»، مغالطه و سفسطهایست که ضررش بیش از ضرر هدفگیریهای او از تفکّراتش بوده است؛ زیرا نادرستی هدفگیریهای ماکیاولی با اولین رویارویی با عقل سلیم و وجدان و مشاهدات تاریخی، روشن میشود و برای بررسی کنندهی آن ابهامی نمیماند. ماکیاولی و طرفداران او، از قانون مزبور سوء استفاده کردهاند و برای رسیدن به هدف خود که علمی نشاندادن تفکرات سیاسی است، از تطبیق نادرست گزارهی مزبور در غیر مورد حقیقیاش بهره بردند.
بیتردید یکی از مهمترین سیاستمداران جهان و اسوههای انسانیت؛
امام علی (علیه السلام) است. غیر مسلمانانی چون جرج جرداق مسیحی نیز امام علی(علیه السلام) را اسوهی انسانیت میشمارند و او را «صدای عدالت انسانی» مینامند. امام علی(علیه السلام) با سیرهی خویش در امور سیاسی و اجتماعی ثابت کرد که انسانیت به قدرت داشتن و ظلم نکردن است، و در راه برپایی عدالت، نباید دست به گناه و روشهای غیر انسانی یازید، بلکه نزد علی(علیه السلام) راه حق باید حق باشد، از راه باطل به سوی حق رفتن، گمراهی است.
امام علی(علیه السلام) در اینباره میفرماید:«آیا به من توصیه میکنید که برای پیروزی خود، از جور و ستم در حق کسانی که بر آنها حکومت میکنم استمداد جویم (و اموال بیت المال را به ناحق، به این و آن بدهم) به خدا سوگند تا جان در تن دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب میکنند، هرگز دست به چنین کاری نمیزنم».
امام علی(علیه السلام) به کسانی که سیاست آن حضرت را با سیاست
معاویه مقایسه میکردند، میفرماید:«به خدا سوگند معاویه، از من سیاستمدارتر نیست، امّا او (برای پیش بُرد اهداف شخصی خود)، نیرنگ میزند و مرتکب انواع گناه میشود و اگر از خدعه و نیرنگ بیزار نبودم، من، از سیاست مدارترین مردم بودم».
همچنین فرمود:«هر که به وسیله
گناه پیروز شد، پیروز نیست و آنکه به واسطهی بدی و ستم پیروز شده است شکست خورده است».
در سیره و روش امام علی(علیه السلام) وسیلهی رسیدن به هدف الاهی، نباید گناه باشد، اگر چنین شد، هدف از قداست، بیرون میرود؛ چرا که در این راه، وسیله از هدف جدا نیست.
از دیدگاه
شهید مطهری (رحمة الله علیه)؛ «برای حق باید از حق استفاده کرد. حتی اگر بدانیم یک حرف ناحق و نادرست، باعث میشود همهی گنهکاران توبه کنند، در عین حال، اسلام به ما چنین کاری را اجازه نمیدهد. اسلام نیازی به روش نادرست و دروغ در راه خود ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان میبرد. و حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد... یکی از راههایی که بر دین از جنبههای مختلف ضربه وارد میکند، رعایت نکردن این اصل است. همانطورکه هدفمان باید مقدّس باشد، وسایلی هم که برای آن استخدام میکنیم باید مقدّس باشد»؛
همانطورکه خداوند در روش تبلیغ درست به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دستور میدهد:«اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ...»؛
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما.
آیا آنچه انسان، هدف قرار داده و در واقع کمال مقدّس فرض نموده، واقعاً برای او کمال است و یا این انتخاب فقط از «گمان شخصی» ناشی میشود و واقعیتش چنین نیست؟ اینجا است که مبحث عقل، واقعبینی، شناخت و... مطرح میشود و گمان،
نفس ،
خیال ،
وسوسه ،
هوس و... در مقابل قرار میگیرد و مباحثی چون «عقلانیت»، «ارزش»ها و «ضد ارزش»ها و حقیقتی چون
اخلاق، ظهور و لزوم مییابد.
در این راستا؛ باید بدانیم:نظام ارزشی و
اخلاقی اسلام، نظامی فراگیر است. در حالیکه دایرهی ارزشها در بسیاری از مکاتب
اخلاقی تنگ و محدود است و عمدتاً منحصر به ارزشهای
اخلاقیای است که در محیط اجتماعی مطرح میشود. همچنین میان بایدها و نبایدهای
اخلاقی آنان انسجام و پیوند درونی مشاهده نمیشود و تنها یک مجموعهی ساختگی است. آنها پول داشتن، قهرمان بودن، قدرت داشتن و امثال آن را به عنوان ارزش مستقل تلقی میکنند. از طرف دیگر، طرح ارزشهای جدید و کنار گذاشتن سایر ارزشها بهطور مداوم و تغییر و تحول پیوسته و همیشگی در این مکاتب، از این واقعیت پرده برمیدارد که مجموعهی ارزشی آنها، علاوه بر برخوردار نبودن از انسجام، ملاک معقول و منطقی نیز ندارد، بلکه تابع میل و هوس است، اما بین ارزشهای اسلامی آنچنان ارتباط معقول و منطقی وجود دارد که میتوان این مجموعه را بهصورت درختی ترسیم کرد که دارای ریشهای قوی و مستحکم و تنهای قدرتمند و دارای شاخههای اصلی و فرعی است که جهت حرکت تمامی آنها به سمت بالا است.
به همین جهت؛
دین اسلام برای پیروانش هم هدف مقدّس نهایی را مشخص کرده و هم اهداف درست ضمنی آن هدف بزرگ را و هم وسیلهی متناسب با اهداف الاهی بدون اینکه هیچ نیازی به دست یازیدنِ وسیلههای غیر انسانی و گناه باشد. در یک نگاه، آدمی هنگامی خوشبخت و سعادتمند است که ارکان و ستونهای آن را بداند و آن عبارت است از:
۱. شناخت دینی کامل و مطابق با
فطرت که خاتم ادیان «دین اسلام» است.
۲. شناخت و گزینش هدفی که این دین پیشنهاد میکند.
۳. شناخت و گزینش ابزار و راههایی که دین اسلام برای رسیدن به آن هدف والا راهنمایی مینماید.
میتوان گفت منشأ پذیرش اینکه بهصورت مطلق هدف، وسیله را توجیه میکند، نداشتن و نشناختن چنین بینشی فطری و منطقی در زندگی است؛ چرا که دین شکوفاشدهی فطرت است؛ و فطرت هر راهی را نمیطلبد و به هر سمتی حرکت نمیکند، بلکه در راه خاص و به سمت کمال لایزال در حرکت است؛ زیرا بین متحرک و بین هدف او راهی مشخص است که انسان متحرک با پیمودن آن راه مشخص به آن هدف معین میرسد، اینطور نیست که هدف، وسیله را توجیه کند و با هر وسیله بتوان به هدف خاص رسید. آن راه مشخص که انسان را به هدف والا میرساند همان دین الاهی است که فطرت، تشنهی آن است و آن را میطلبد. همانطورکه موجودات دیگر، هدف و کمال و راه مشخصی دارند که با پیمودن آن راه، رسیدن به هدف آن یقینی است، سرشت انسان نیز دین الاهی را میطلبد.
در
جهانبینی توحیدی و
فرهنگ اسلامی «وسیله» باید صاحب هدف و اندیشه را به کمال و هدف برساند، و از آنجایی که در این جهانبینی، هدف «خداوند» است، وسیله باید متناسب با آن باشد. در این نگاه، قدرت، پول،
شهوت و...، همگی خود وسیله هستند نه هدف، لذا باید به گونهای مورد استفاده قرار گیرند که سبب رسیدن به هدف مقدّس باشند.
کسانی که معتقدند بهصورت مطلق، هدف، وسیله را توجیه میکند، صرف نظر از اینکه اهداف مادی و دنیوی خود را دنبال میکنند، این را بهصورت یک قاعدهی کلّی خیال میکنند و معتقدند که برای تحقّق اهداف فردی یا گروهی، میتوان هر نوع کار ضداخلاقی را مرتکب شد؛ اما در اسلام، چنین نیست. در اسلام، هر حرکت و سکونی بر اساس مصلحت و مفسدهی واقعی موجود در آن، حکمی دارد، و نباید به بهانهی سیاست و ادارهی جامعه به هر روش و وسیلهی غیر
اخلاقی دست زد و آن را
اخلاقی و مقدّس دانست، بلکه در صحنهی سیاست، با رعایت فضایل
اخلاقی و دوری از رذائل و سلیقههای شخصی در مسیر هدفگیری، روحیهی متعالی و ارزشمندی در انسان ایجاد خواهد شد که در عرصهی سیاست، از ظهور چالشها، تعارضات و درگیریها در حوزههای اجتماعی، پیشگیری کرده و با انتشار ارزشهای انسانی در میان افراد جامعه، وفاق و همبستگی اجتماعی افزایش پیدا میکند.
در مکتب اسلام، انسان باید اهداف و سلسله مراتب آن را مشخص کند و برای رسیدن به هدف تعیین شده، راهی را برگزیند که پیمودن آن، هیچ محظوری نداشته باشد. اگر برای دستیابی به هدف، راهی جز مسیرهای غیراخلاقی و ممنوع وجود نداشت، باید میان ممنوعیت وسیله و فسادی که در اثر نرسیدن به هدف پیش میآید، به مقایسه و اهم و مهم پرداخت؛ مانند «ورود به خانهی غصبی برای نجات غریق». آنگاه که کسی در چاه منزل همسایه در حال غرق شدن باشد، در مرحلهی نخست، ورود بدون اجازهی صاحبخانه جایز نیست. بهویژه آنکه این ورود، منوط به عبور از دیوار یا شکستن در منزل باشد. هدف، نجات انسان است و اگر راهی جز ورود به منزل، حتی از راه شکستن درب آن نبود، باید میان نجات آن شخص و مفسدهی شکستن درب خانه ارزیابی و مقایسه کرد. اگر از نظر شارع مقدس، نجات جان انسان، مهمتر از شکستن درب خانه است، باید به نجات انسان اقدام کرد. در این شرایط با اجرای قاعدهی «الضرورات تبیح المحظورات»،
انجام کار ممنوع، جایز میشود. ولی اگر راه مباح، کمضرر و بیخطر وجود دارد، باید از آن طریق اقدام کرد. پس، هدف، وسیله را توجیه نکرد، بلکه تزاحم میان اهم و مهم است؛ زیرا آن هدف و مصحلت اهم، جز از این راه امکانپذیر نبود، لذا این راه جایز شده است.
آیهی شریفهی «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»،
بیان این اصل جامع و کلی است که هر کاری را باید از راه خاصّ آن وارد شد و بیراهه نرفت.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:«مردی به
حسین (علیهالسلام) نوشت:مرا با دو حرف پند بده؟ آن حضرت در جواب نوشت:هر که امری را با نافرمانی خدا بجوید آنچه امید دارد زودتر از دستش برود، و از آنچه میگریزد زودتر بهسرش آید».
رهبران الاهی هرگز شعار نمیدهند که هدف وسیله را توجیه میکند. هرچند هدف صحیح است، نمیتوان از راهی باطل به سوی هدف صحیح رفت؛ زیرا بین هدف و وسیله نوعی ربط تکوینی برقراراست.
با توجه به مطالب بالا، در تبیین درست هدف و وسیله و ارتباط میان این دو چنین می گوییم:
۱. عقل و وحی میگوید:اولاً کمال و هدف درست انتخاب شود و ثانیاً برای رسیدن به کمال و هدف درست، وسیلهی متناسب با آن انتخاب شود. به دیگر سخن؛ هدف وسیله را توجیه نمیکند، بلکه هدف وسیله مناسب برای رسیدن به مقصود را محدود و معیّن میسازد.
۲. اما گاهی در پیمودن مسیر هدف، بین مصلحت یک حکم با مصلحت حکمی دیگر، تزاحم به وجود میآید؛ یعنی انجام دادن یکی، مستلزم بازماندن از انجام دیگری است و یا ترک یکی از آن دو، مقدمهی انجام دیگری خواهد بود. در اینصورت، اگر یکی از آن دو، مهمتر از دیگری باشد و تزاحم بین اهم و مهم باشد، نباید اهم را فدای مهم کرد؛ بلکه به حکم عقل و وحی، باید مهم فدای اهم شود؛ زیرا حکم اهم، مصالح بیشتری دارد و تقدیم اهم بر مهم، یک حکم بدیهی عقلی است؛ اینجا، هدف، وسیله را توجیه میکند. و این در صورتی است که به حکم قطعی عقل و یا به وسیلهی نص و حکم شرع، پی به اهمیت بیشتر یکی از دو حکم برده شود؛ اما اگر شک شود که کدامیک از این دو مصلحت، اهمیت بیشتری دارد، یا راه دیگری برای تحقق هدف مهم تر وجود داشته باشد، در اینصورت، نمیتوان گفت که هدف، وسیله را توجیه میکند و به بهانهی آن، مرتکب یک عمل غیراخلاقی شد.
به دیگر سخن؛ اگر بخواهیم این گزاره را بپذیریم، باید گفت هدف با شرایط زیر وسیله را توجیه میکند:
الف. هدف اهم از وسیله باشد، ب. راه دیگری جز آن راه ممنوع وجود نداشته باشد.
۳. توجیه شدن وسیله به جهت هدف و یا نشدن آن، قضیهای کلّی نیست که بتوان حکم قاطعی برای همهی موارد آن –چه اهداف مادی و چه معنوی- ارائه نمود؛ اما میتوان گفت که از دیدگاه اسلام، بیشتر موارد، علاوه بر هدف، وسیله باید مشروع و
اخلاقی باشد؛ زیرا تفکیک هدف و وسیله از یکدیگر دشوار است. در عالم ابتلا و امتحان، وسیلهها هم نوعی هدف بهشمار میروند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «رابطه هدف و وسیله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۳.