عدم تعارض بدا و علم ازلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خداوند،
بدا،
تعارض.
پرسش: آیا بدا با علم ازلی خداوند، تعارض ندارد؟
مهمترین اشکال منکِران بَدا، این است که بَدا با علم مطلق و ذاتی خدا، ناسازگار است.
قفاری (از نویسندگان معاصر
اهل سنّت و از مُنکِران بَدا)، در مورد استناد
شیعه به آیه: «یَمْحُواْ اللَّهُ مَا یَشَآءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِندَهُ اُمُّ الْکِتَابِ؛
خدا، آنچه را بخواهد، محو یا اثبات میکند؛ و اصل کتاب، نزد اوست»، میگوید:
این سخنشان باطل است؛ چرا که محو و اثبات، با دانش و
قدرت و
اراده خداوند، انجام میپذیرد، بیآن که برایش بَدایی پیدا شود. و چگونه برای خدا، توهّمِ بَدا شود، در حالی که اصل کتاب، در نزد اوست و علم اَزَلیاش فراگیری دارد؟ خداوند، در پایان آیه، تبیین کرده که هر چه از محو و اثبات و تغییر، حاصل میشود، به
مشیّت خداست و در
اُمّ الکتاب، ثبت است.
در پاسخ باید گفت که مقصود از بَدا، همین «محو و اثبات، با دانش و قدرت و اراده خداوند» است و این سخن شما که میگویید: «محو و اثبات، با دانش و قدرت و اراده خداوند، انجام میپذیرد، بیآن که برایش بَدایی پیدا شود»، اجتماع نقیضین است؛ چرا که معنای آن، این است که «برای خدا، بَدا حاصل میشود، بی آن که برای او در چیزی، بَدا پیدا شود».
فرض سخن قِفاری، این است که نسبت دادن بَدا به خداوند، به نادانیِ او باز میگردد؛ چرا که او میگوید: «چگونه برای خدا، توهّمِ بَدا شود، در حالی که اصل کتاب، در نزد اوست؟». این فرض، نادرست و بر خلاف نصوص
احادیث امامیّه است که پیشتر نقل شدند. احادیث امامیّه، تصریح دارند که بَدا، از
علم مکنون و
مخزون خداوند، نشأت میگیرد و این علم، بر همه بَداها حاکم است.
امام صادق (علیهالسلام)، در این باره میفرماید:
«انّ للّهِِ عِلمَینِ: عِلمٌ مَکنونٌ مَخزونٌ لا یَعلَمُهُ الّا هُوَ، مِن ذلِکَ یَکونُ البَداءُ، وَ عِلمٌ عَلَّمَهُ مَلائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ انبِیاءَهُ فَنَحنُ نَعلَمُهُ؛
خداوند، دو گونه علم دارد:
علم مکتوم و اندوخته که جز خود او، کسی از آن اطّلاعی ندارد، و بَدا، از این
علم خداست؛ و علمی که به
فرشتگان و فرستادگان و پیامبرانش آموخته است و ما هم آن را میدانیم.»
در حدیثی دیگر از امام صادق (علیهالسلام)، آمده است:
«کُلُّ امرٍ یُریدُهُ اللّهُ فَهُوَ فی عِلمِهِ قَبلَ ان یَصنَعَهُ، وَ لَیسَ شَیءٌ یَبدو لَهُ الّا وَ قَد کانَ فی عِلمِهِ، انَّ اللّهَ لا یَبدو لَهُ مِن جَهلٍ؛
هر چه را که خداوند بخواهد، قبل از آن که آن را بسازد، در علم او هست. و برای خدا در هیچ چیزی بَدا پیدا نمیشود، مگر این که در علم او هست. بَدای خدا، ناشی از
جهل نیست.»
دهلوی یکی از معانی بَدا را
بدا در علم میداند و آن را «
بدا در اخبار» مینامد. او میگوید:
از مجموع روایات، به دست میآید که بَدا، سه معنا دارد:
بدا در علم، آشکار شدن چیزی است بر خلاف آنچه میدانسته است...
او و دیگر علمای اهل سنّت، خیال میکنند که وقتی سخن از «بَدا در اخبار» یا «بَدا در علم» پیش میآید، مقصود، بَدا در
علم ذاتی و اَزَلی خداست. این اشتباه، از آنجا ناشی میشود که آنان میان علم ذاتی و
علم فعلی، تفاوت نمیگذارند. باید به آنها گفت که علم ذاتی و اَزَلی خدا، مطلق است و همه آنچه را که در عالمْ رُخ داده و خواهد داد، شامل میشود، از جمله، بَداها و تغییراتی که در تقدیرات، رُخ میدهند. علم فعلی نیز کتابی است که در آن، تقدیرات ثبت میشوند.
عرش،
کرسی،
ام الکتاب (کتاب اصلی) و
کتاب محو و اثبات، از جمله علمهای فعلی یا کتابهای علمی خداوندند. در برخی از این کتابها (همچون اُمّ الکتاب)، همه چیز، حتّی موارد بَدا، ثبت است؛ امّا در کتاب محو و اثبات، تنها بخشی از تقدیرات، ثبت شدهاند و بَدا، در همین کتاب، رُخ میدهد.
برای مثال، در کتاب محو و اثبات، تقدیر شخصی که
فقیر است، ادامه فقر او ثبت شده است؛ ولی پس از دعای این شخص، خداوند، تقدیر را عوض میکند و بینیاز شدن شخص را در لوحِ محو و اثبات، ثبت میکند. این، در حالی است که هر دو تقدیر، در لوحِ اُمّ الکتاب و به طریق اولی، در علم ذاتی و اَزَلی خدا، موجود بودهاند و هیچ تغییری در علم ذاتی خدا، رُخ نمیدهد. حکمت این تغییرات، در بحث «
حکمت بدا» بحث میشود.
بنا بر این، کسانی که لازمه «بَدا در علم» را نادانی خدا میدانند، میان علم ذاتی و علم فعلی، خلط کردهاند و معنای علم فعلی را درک نکردهاند.
این که برخی لازمه نسبت دادن بَدا به خداوند را نادانیِ خدا میدانند، دلیل دیگری نیز دارد و آن، قیاس خدا به انسان است؛ همان چیزی که در مباحث اعتقادی، باید به شدّت از آن پرهیز کرد؛ چرا که به فرموده امام
رضا (علیهالسّلام):
«انَّهُ مَن یَصِفُ رَبَّهُ بِالقِیاسِ لا یزالُ الدَّهرَ فِی الالتِباس؛
هر کس پروردگارش را با قیاس
[
به بندگان
]
توصیف کند، همواره روزگار، در اشتباه است.» برای ما انسانها، در کارهایی بَدا حاصل میشود و به رای جدیدی میرسیم که غالبا در اثر اطّلاعات جدید و آگاهی بیشتر ماست. مخالفان بَدا، همین حالت را در مورد خدا نیز جاری میدانند. قِفاری (از سَلَفیان معاصر) میگوید:
در
القاموس آمده است: «بدا بدواً و بدوّاً، یعنی: هویدا شد. در کار، چیزی برایش هویدا شد؛ یعنی برایش نظری پیدا شد». پس بدا در لغت، دو معنا دارد: یک. آشکار شدن پس از پنهان بودن؛ دو. پیدا شدن نظری نو. و این، مستلزم
جهل و به وجود آمدن
علم است و هر دو برای
خداوند متعال،
محال است.
چنین تفسیری از بَدا، بر اساس
قیاس خالق به مخلوق است و مورد پذیرش پیروان
اهل بیت (علیهمالسّلام) نیست.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
«مَن زَعَمَ انَّ اللّهَ (عزّوجلّ) یَبدو لَهُ فی شَیءٍ لَم یَعلَمهُ امسِ فَابرَؤُوا مِنهُ؛
هر که بگوید برای خداوند (عزّوجلّ) در باره چیزی بَدا حاصل شده که آن را دیروز نمیدانسته، از او بیزاری بجویید.»
همچنین از
منصور بن حازم، روایت شده که:
سَاَلتُ ابا عَبدِ اللّهِ (علیهالسّلام): هَل یَکونُ الیَومَ شَیءٌ لَم یَکُن فی عِلمِ اللّهِ بِالاَمسِ؟ قالَ: لا، مَن قالَ هذا فَاَخزاهُ اللّهُ، قُلتُ: ارَاَیتَ ما کانَ وَ ما هُوَ کائِنٌ الی یَومِ القِیامَةِ، الَیسَ فی عِلمِ اللّهِ؟ قالَ: بَلی، قَبلَ ان یَخلُقَ الخَلقَ؛
از امام صادق (علیهالسّلام) پرسیدم: آیا امروز، خداوند چیزی را میداند که دیروز نمیدانسته است؟ فرمود: «نه. هر کس این را بگوید، خداوند، خوارش کند!». گفتم: نظرتان این است که هر چه تاکنون بوده و هر چه تا
قیامت خواهد بود، در
علم خدا هست؟ فرمود: «آری؛ پیش از آن که خَلق را بیافریند». بنا بر این، به اعتقاد
امامیّه، منشأ بَدای خداوند، نادانی نیست و اگر کسی به چنین بَدایی (که همان بَدای موجود در میان انسانهاست) معتقد باشد، با این اعتقادش علم مطلق خدا را انکار کرده و اعتقادی باطل و بر خلاف ضروریّات عقاید اسلامی دارد؛ چراکه در میان علمای امامیّه، حتّی یک نفر را نیز نمیتوان یافت که بَدای ناشی از نادانی را به خدا نسبت دهد.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «عدم تعارض بدا و علم ازلی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۲/۱۱.