عوامل انحطاط اخلاقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:انحطاط اخلاق، سقوط اخلاقی، یادخدا، شیطان، هوای نفس، آرزوهای دراز.
پرسش :چه عواملی انسان را به انحطاط و سقوط اخلاقی میکشاند؟
پاسخ :
«انحطاط» در لغت به معنای «پست شدن»، «پستی» و به «پستی گراییدن»، آمده است.
انحطاط در حقیقت همان
سقوط اخلاقی و سقوط از مقام و جایگاه انسانی است که در برابر
کرامت انسانی قرار میگیرد. همان کرامتی که یکی از مهمترین شاخصههای حقیقت انسان به شمار میرود، و به همین دلیل خداوند به فرشتگان امر فرمود تا در مقابل انسان به خاک بیفتند.
از نگاه
قرآن کریم ، انحطاط و سقوط اخلاقی که باعث سقوط انسان از مقام و جایگاه انسانی میشود، به عوامل مختلفی بستگی دارد. تعدادی از آیات قرآن بیانگر این است که انسانها به جهت غفلت و به کار نگرفتن عقل و اندیشه و عمل نکردن به مقتضای آن، کرامت انسانی خویش را از دست دادهاند. برخی دیگر از آیات قرآن
هوای نفس و
دنیاپرستی را عامل سقوط از جایگاه رفیع انسانی معرفی کردهاند.
در این مختصر به برخی از عوامل انحطاط از نگاه قرآن کریم و روایات اشاره میکنیم:
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی»؛
و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت، و
روز قیامت ، او را نابینا محشور میکنیم!
راغب اصفهانی در مفردات میگوید:کلمه «عیش» به معنای زندگی مخصوص حیوان است.
در این آیه شریفه علت تنگی معیشت در دنیا، و دچار شدن به مشکلات زندگی دنیایی، فراموش کردن خدا و روی گردانی از یاد او معرفی شده است.
قرآن از
شیطان به عنوان دشمن آشکار انسان یاد میکند و به وی سفارش میکند تا او را دشمن خود بداند؛
چرا که او دشمن قسم خورده انسان است تا او را از مسیر سعادت دور کرده و به حضیض ذلت بکشاند:«قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ• إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین»؛
گفت به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!
برخی دیگر از آیات قرآن هوای نفس را عامل سقوط از جایگاه رفیع انسانی معرفی کردهاند؛ مانند:«و پیروی مکن از آنکس که دلش را از یاد خویش غافل ساختهایم و از هوای نفس خود فرمان میبرد و کار او از حد گذشته است».
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی...»؛
من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند!
گناه دارای آثار سوء فردی و اجتماعی است. آثار فردی؛ مانند تیره شدن و
قساوت قلب ، محروم شدن از معارف و
اسرار الهی ، قرار گرفتن قلب به عنوان جایگاه و منزل شیطان، حجاب شدن
گناه از
معرفت نفس و پروردگارش، از دست دادن درک لذت
مناجات و قبولی عبادات و انکار
قیامت و ثواب و پاداش آخرت.
آثار اجتماعی گناه، انحطاط و به عقب برگشتن جامعه است، حتی اگر جامعهای به ظاهر پیشرفته دچار انحرافات اخلاقی شود، جهت ارزشهای انسانی و اخلاقی رو به انحطاط و زوال میرود.
آرزوهای دور و دراز، و به تعبیر دیگر،
طول امل ، از مهمترین
رذایل اخلاقی بوده و انسان را از خدا دور ساخته و به انواع گناهان آلوده میکند.
البته، اصل
آرزو و امید نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نقش بسیار مهمی در زندگی و پیشرفت انسان در جنبه های مادی و معنوی بشر دارد. اما
آرزوهای دراز چنانکه عالمان اخلاق میگویند:این است که انسان برای خود در این دنیا زندگی بسیار طولانی در نظر بگیرد و باورش شود که عمری بسیار دراز دارد، و با میل و رغبت به تمام جوانب و لوازم بقای در آن؛ نظیر جمع آوری مال، ثروت، خانواده، مسکن و... بپردازد.
به بیان دیگر، آرزوهای دراز یعنی امیدهای بسیار در دنیا و توقع بقای در آن.
این چنین فکر و تلاشی از رذایل اخلاقی محسوب میشود؛ چراکه تصور و برداشت این چنینی از زندگی دنیا و حب و علاقه به توابع آن (از مال، ثروت، زن، زندگی و...) موجب انس به آنها شده و باعث لذت بردن در زمان طولانی است. و نتیجه آن سنگینی جدایی و دل کندن از آنها خواهد شد. آرزوهای دراز باعث میشود تا قلب و فکر انسان از تفکر در
مرگ و
معاد غافل شود. مرگی که باعث جدایی انسان از اینها خواهد شد، و هر چیزی را که انسان از آن کراهت داشته باشد، از خویش دور میکند و سعی میکند از آن فاصله بگیرد. انسانی که به آرزوهای پوچ مشغول و سرگرم شد، به دنیا و لذتهای آن دل بست، همیشه چیزی را آرزو میکند که مطابق با خواستهاش باشد و پیروی از خواستههای نفسانی سرانجام انسان را از جایگاه انسانی دور ساخته و به سقوط میکشاند.
یکی از موانع عمده دستیابی به
کرامت انسانی طمع است. ای بسا که انسان طمع کار برای دستیابی به خواستههایش، خود را در برابر هر چیزی خوار و ذلیل کند؛ از اینرو است که
امام علی (علیه السلام) میفرماید:«من طمع ذل و تعنی»؛
طمع کار ذلیل خواهد شد و....
علایق شدید مادی و دنیاپرستی انسان را به هر انحراف و گناهی، میکشاند؛ زیرا سوء استفاده انسان از دنیا و دلبستگی به آن، فریب خوردن، مغرور شدن و غافل شدن از آخرت را به دنبال دارد:«کسانی که به دیدار ما امیدی ندارند و به زندگی دنیا دل بسته و بدان آرامش یافتهاند و کسانی که از آیات ما بیخبرند، ایشان به دلیل کردارشان در آتش جای دارند».
قرآن کریم در این باره میفرماید:«به تحقیق تعداد بسیاری از
جنّ و انس را برای
جهنّم آفریدیم، آنها دلهایی دارند که حقیقت را نمیتوانند درک کنند، دیدگانی دارند که -حقایق را- نمیتوانند ببینند و گوشهایی دارند که از شنیدن -
کلام حقّ - ناتوانند، آنها مانند چهارپایاناند، بلکه گمراهتر، اینان به واقع افراد غافل و بیتوجّه به
هشدارهای الهی هستند».
قرآن در جایی دیگر میفرماید:«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ»؛
به راستی بدترین جنبندگان در پیشگاه خدا، کران و گنگاناند که عقل خویش را به کار نمیگیرند.
این دو آیه نشان میدهد که انسانها به دلیل به کار نگرفتن عقل و اندیشه و غفلت از جایگاه خود، سرزنش شده و در جایگاه حیوانات و یا بدتر از آنان قرار گرفتهاند.
انسان در اثر
اسراف و
تبذیر ، در مسیر عیاشی قرار گرفته و برای به گردش درآوردن زندگیِ مسرفانه خود، دست به هر کاری میزند؛
رشوه میگیرد،
دروغ میگوید،
عفّت و شخصیت خود را از دست میدهد، به وعدهها وفا نمیکند، نعمتهای خدا را کفران میکند و در نتیجه این سقوط اخلاقی و انحطاط، خسارات وارده بر خود را نمیتواند جبران کند.
امام علی(علیه السلام) در این باره میفرماید:«وَیْحَ الْمُسْرِفِ ما أَبْعَدَ عَنْ صَلاحِ نَفْسِهِ وَاسْتِدْراکِ أَمْرِهِ»؛
وای بر اسرافکار، چقدر دور است از
اصلاح نفس خود و جبران خسارت آن.
شاید هیچ پدیدهای به اندازه
فقر زمینه ساز لگدمال شدن
عزت نفس انسانها نباشد. این مسئله واقعیتی انکار ناپذیر است؛ چرا که به واسطه تنگدستی و فقر،
کرامت نفس و حرمت انسانها مخدوش خواهد شد؛ امام علی(علیه السلام) در این باره می فرماید:«انّ الفقر مذلّة للنفس...»؛
فقر باعث خوار و ذلیل شدن کرامت انسانی خواهد شد. همینطور است مال و ثروت، اگر انسان تمام همت و تلاش خود را در جمعآوری ثروت و مال متمرکز کند، از ارزشهای انسانی خارج شده و به تدریج به انحطاط کشیده خواهد شد. البته، بسیار انسانهایی هستند که نه فقر باعث انحطاط و ذلت آنها خواهد شد و نه مال و سرمایه. فقیری که با تنگدستی میسازد اما عزت نفسش را نمیفروشد و سرمایهداری که مال و سرمایهاش ابزاری است برای
تقرب به خدا .
پایگاه اسلام کوئست