قوس نزول
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:عرفان، فلسفه، قوس نزول، قوس صعود.
پرسش :در کتب عرفانی و فلسفی قوس نزول و صعود مطرح میشود. توضیح فرمایید که مراد چیست؟ و چه فرقی با هم دارند؟
پاسخ :قبل از ورود به بحث، باید توضیحی اجمالی از دو قاعده فلسفی "
امکان اشرف " و "
امکان اخس " داده شود:
"قاعده امکان اشرف" عبارتست از این که در تمام مراحل وجود، لازم است
ممکن اشرف (موجود ممکنی که از حیث وجودی والاتر و شریفتر است) بر ممکن اخس (موجود ممکنی که از حیث رتبه وجودی در مرتبهای پایینتر قرار دارد) مقدم باشد. به عبارت دیگر هرگاه ممکن اخس موجود شود ناچار باید پیش از آن ممکن اشرفی موجود شده باشد. مثلاً هنگامی که "نفس" و "عقل" را در نظر بگیریم و با یکدیگر مقایسه کنیم مطمئن خواهیم شد که عقل (جوهری که ذاتاً و فعلاً مجرد است) برتر از نفس است. در این صورت اگر به صدور وجود نفس آگاه باشیم به صدور وجود عقل، پیش از آن نیز آگاه خواهیم بود. و قاعده امکان اخس به عکس قاعده امکان اشرف است.
حقیقت هستی، دارای دو طرف است که آنها را "دو حاشیه وجود" مینامند. از یک طرف به فعلیت محض و کمال مطلق میرسد و از طرف دیگر به قوه محض و پذیرش صرف منتهی میگردد. آن طرف که به فعلیت محض و کمال مطلق میرسد عبارت است از واجب الوجود که در شدت کمال و فضیلت غیر متناهی و از حیث فعل پایانناپذیر است و طرفی که به قوه محض و پذیرش صرف ختم میشود، عبارت است از هیولای اُولی که در فقدان و قصور کمال، غیر متناهی و در پذیرش فعلیتها، بیپایان است. فاصله بین این دو طرف را مراحل متوسط وجود تشکیل میدهد. نور وجود از مبدء وجود به مرحله هیولی که انفعال محض است نمیرسد مگر به طریق مرور و عبور از جمیع مراحل متوسط وجود که آن را "قوس نزول" میخوانند. چنان که وجود در مراحل استکمال از مقام هیولا به مقام قرب
واجب الوجود نمیرسد مگر به طریق مرور و عبور از جمیع مراحل متوسطه وجود که آنرا "قوس صعود" میخوانند. حال چنان که بسیاری از موجودات متوسط در قوس نزول بوسیله قاعده امکان اشرف اثبات میشوند. بسیاری از موجودات متوسط در قوس صعود نیز به وسیله قاعده امکان اخس اثبات میشوند. یعنی در قوس نزول با اثبات وجود نفس، وجود عقل نیز به وسیله قاعده امکان اشرف اثبات میشود ولی در قوس صعود با قاعده امکان اخس با اثبات عقل،
نفس ناطقه ثابت میگردد.
خدای بزرگ میفرماید:"به تحقیق که ما انسان را در بهترین حد اعتدلال آفریدیم سپس او را به پستترین مراحل بازگرداندیم."
و این به حسب "قوس نزولی" است و دلالت دارد بر آن که پیش از
عالم طبیعت ، برای
انسان وجود قبلی بوده چنان که مقتضای تحقیق، همین است و از "اعلی علیین" به "اسفل السافلین" بازگرداندن، امکان ندارد مگر آن که به منزلهایی که در بین راه است عبور کند. پس از "
حضرت و احدیت " و "عین ثابت" در
علم الهی به "عالم مشیت" تنزل کرده و از عالم مشیت به "عالم عقول و روحانیان" از ملایکه مقربین و از آن عالم به "عالم ملکوت علیا" از نفوس کلیه و از آن به "عالم طبیعت". و عالم طبیعت نیز به مراتبی که دارد تا پستترین مراتب آن که عبارت از عالم هیولی است و آن نخستین زمین است و به اعتباری "زمین سابق" و "طبیعت نازله" است و این آخرین درجهی نزول انسان است. سپس شروع به سیر کردن مینماید و به تدریج از هیولی که مقبض قوس است تا مقام "دَنی فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی"
(سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد تا آن که فاصله او به اندازهی فاصله دو کمان یا کمتر بود) بالا میرود. پس
انسان کامل همگی و تمامی سلسله وجود است و دایره وجود با او تمام میشود و اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و اوست کتاب کلی الهی.
"فلاسفه"، مبدأ و منتهای این دو قوس را به
عقل اول که در محدودهی "
فیض مقدس " است دانسته و عقل اول را مرحله بساطت و اجمال امر واحد الهی
میدانند و حال آن که "اهل معرفت"، تمامیت دایره را در قوس صعود به وصول به مقام "او اَدنی" میدانند، چه این که بدایت حرکت و انبعاث فیض را به اسماء ذاتی منتسب میگردانند. از این رو دو قوس صعود و نزول و محدودهی دایره امر الهی و حرکت ایجادی در نزد
اهل معرف (
عرفان ) به مراتب گستردهتر و وسیعتر از آن چیزی است که در معرض فهم اهل حکمت میباشد.
از دیدگاه عرفان مقام انسان کامل به فرموده قرآن:"و پاسی از شب را (از خواب برخیزد)
قرآن (و
نماز ) بخوان. این یک وظیفه اضافی برای توست. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش (محمود) برانگیزد".
از آن جهت "محمود مطلق" است که همه
عالم امکان به دلیل دریافت فیض از آن، حامد آن میباشند. صاحب
مقام محمود همان کسی است که با گذر از دو قوس نزول و صعود و وصول به مقام "او اَدنی"، عهدهدار پیوند و اتصال این دو قوس گشته است. در قوس نزول، انسان تمام مراتب به ودیعت گرفته را تا نشئهی عنصری همراه خود میآورد و از آن پس در قوس صعود همه آن چه را که در قوس نزول گرفته است شکوفا مینماید.
احمد مرسل که خرد خاک اوست
هر دو جهان بسته فتراک اوست
کنت نبیاً که علم پیش برد
ختم نبوت به محمد صلی الله علیه وآله سپرد
مه که نگین دان زبرجد شده است
خاتم او مهر محمد صلی الله علیه وآله شده است
گوش جهان حلقه کش میم اوست
هر دو جهان تعبیه در کوی اوست
شمع الهی ز دل افروخته
درس ازل تا ابد آموخته
چشمه خورشید که محتاج اوست
نیم هلال از شب معراج اوست
تخته اول که خرد نقش بست
بر در محجوبه احمد نشست
شمسه نه مسند هفت اختران
ختم رسل خاتم پیغمبران
در قرآن کریم آیات دیگری که قوس نزول و صعود را از آنها میتوان استفاده نمود، فراوانند، مانند:"کما بَدَاکم تعودون"، چنان که شما را در اول بیافرید، دیگر بار به سوی او باز آیید.
و "کما بَدَأنا اوّل خلق نعیده"، و به حال اول که آفریدیم، بازش گردانیم.
و.... از این روست که در
دعای ندبه ، خطاب به
حجّت خدا در روی زمین و صاحب عصر و زمان علیه السلام میگوییم:"یابن من دنی فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی دُنُواً و اقتراباً من العلیّ الاعلی..."، ای فرزند کسی نزدیکتر و نزدیکتر شد، پس فاصلهی او به اندازهی دو کمان یا کمتر بود، در قرب و نزدیکی به خدای والای اعلا.
سخن پیرامون قوس صعود و نزول، فراوان است و در این مجال، به این مقدار بسنده نموده، طالبان و مشتاقان دانش افزونتر میتوانند به کتب مربوط مراجعه نمایند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «قوس نزول»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۴.