• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اولین اربعین امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: اهل بيت امام حسين (سلام‌الله‌عليهم)، کربلا، اولين اربعين.

پرسش: آيا اهل بيت امام حسين (سلام‌الله‌عليه) در اولين اربعين به کربلا رسيدند؟

پاسخ: در فرهنگ شیعی، اربعین به چهلمین روز شهادت سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) اطلاق می‌شود که با بیستم صفر مصادف است. در این مقاله به این شبهه پرداخته می‌شود که آیا اهل بیت امام حسین (سلام‌الله‌علیه) در اولین اربعین به کربلا رسیدند یا نه؟
با تشریح دقیق سفر کاروان اسیران و هم‌چنین اثبات سفرهای مشابه با زمان‌های کمتر، به راحتی می‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعین سال ۶۱هـ به کربلا آمده و به فیض عظیم زیارت سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) نائل شده باشند. البته اثبات وقوع این سفر، نیازمند پژوهش بیشتر و مقاله جداگانه‌ای است.



با دقت در روایات و منابع حدیثی، درمیابیم که زیارت سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) مورد تأکید اهل بیت (علیهم‌السّلام) بوده و از نشانه‌های یک فرد مؤمن شمرده شده است. برای مثال در روایتی از امام حسن عسکری (سلام‌الله‌علیه) چنین آمده است:

و یستحب زیارته (علیه‌السّلام) فیه و هی زیارة الاربعین، فرُوِیَ عَنْ اَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ (علیه‌السّلام) اَنَّهُ قَالَ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْاِحْدَی وَالْخَمْسِینَ وَزِیَارَةُ الْاَرْبَعِینَ وَالتَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَتَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَالْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. زیارت او (امام حسین سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه)) در آن روز (روز بازگشت اهل بیت (علیهم‌السّلام) به کربلا) یعنی اربعین مستحب است و از ابی‌محمد، حسن بن علی عسکری (علیهماالسلام) روایت است که فرمودند: علامت مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز خواندن، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، نهادن پیشانی بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.

و امام صادق (سلام‌الله‌علیه) نیز در روایتی دیگر فرمودند:
عن مفضّل بن عمر: کان الامام جعفر بن محمّد الصادق (علیه‌السّلام) جالساً... فقام الیه ابو نصیر وصفوان الجمّال، فقالا: جعلنا الله فداک، دلّنا علی شیعتکم. فقال (علیه‌السّلام): «یعرف شیعتنا بخصال شتّی». فقلت: جعلت فداک، بماذا یُعرفون؟ قال: «بالسخاء... وزیارة الاربعین...».
[۵] قمی، محمد بن حسن، (متوفای قرن ۷هـ)، العقد النضید والدر الفرید فی فضائل امیرالمؤمنین واهل بیت النبی (علیهم‌السّلام)، ص۴۶، التحقیق: علی اوسط الناطقی، دارالنشر: دار الحدیث، قم، ۱۴۲۲ ق، ۱۳۸۰ هـ.
مفضل بن عمر می‌گوید: امام صادق (سلام‌الله‌علیه) نشسته بودند... ابونصیر و صفوان جمال به نزد ایشان آمدند و عرضه داشتند: فدایت شویم، ما را به (نشانه) شیعیانتان راهنمایی بفرما. حضرت پاسخ دادند: شیعیان ما نشانه‌های مختلفی دارند. به حضرت عرضه کرد: فدایت شوم به چه نشانه‌ای شناخته‌ای می‌شوند؟ (حضرت ضمن شمردن چند نشانه) فرمودند: به سخاوت... و زیارت اربعین.


اهمیت زیارت حضرت تا جایی است که حتی زیارت‌نامه مخصوصی برای آن از جانب معصومین (سلام‌الله‌علیها) اجمعین وارد شده است. صفوان بن مهران از قول حضرت صادق (سلام‌الله‌علیه) چنین نقل می‌کند:
عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ (سلام‌الله‌علیه) فِی زِیَارَةِ الْاَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَتَقُولُ: السَّلَامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَحَبِیبِهِ السَّلَامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَنَجِیبِهِ. السَّلَامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّه‌.... مولایم امام صادق (سلام‌الله‌علیه) پیرامون زیارت اربعین چنین فرموند: هنگامی که وسط روز شد، بگو: سلام بر حبیب و ولی خدا، سلام بر دوست و برگزیده خدا، سلام بر منتخب خدا و فرزند منتخب.

طبق نقل سید بن طاووس (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) متوفای۶۶۴ هـ ضمن اشاره به رسیدن اهل بیت (علیهم‌السّلام) در اولین اربعین، تفصیل قضیه را چنین بیان می‌کند:
فَوَصَلُوا اِلَی مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْاَنْصَارِیَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَجَمَاعَةً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَرِجَالًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قَدْ وَرَدُوا لِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَتَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَالْحُزْنِ وَاللَّطْمِ وَاَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْاَکْبَادِ. اهل بیت (علیهم‌السّلام) چون به قتلگاه رسیدند، جابر بن عبداللّه انصاری‌ و جمعی از بنی‌هاشم و مردانی از آن‌ها را یافتند که برای زیارت قبر حسین (علیه‌السّلام) فرا رسیده بودند، همگان در یک زمان به عزاداری و نوحه‌سرایی پرداختند و سوگواری جگرسوزی بر پا نمودند، و زنان آن آبادی نیز با ایشان به عزاداری پرداختند و چند روز در کربلا اقامت کردند.


ابوریحان بیرونی متوفای۴۴۰هـ نیز قضیه برگشت اهل بیت (علیهم‌السّلام) از شام را چنین بیان می‌کند: و فی العشرین ردّ راس الحسین (علیه‌السّلام) الی جثته حتّی دفن مع جثّته، وفیه زیارة الاربعین وهم حرمه، بعد انصرافهم من الشام.
[۸] ابوریحان بیرونی، محمدبن احمد، (متوفای: ۴۴۰ هـ)، الاثار الباقیه عن القرون الخالیه، ص۴۲۲، التحقیق والتعلیق: پرویز اذکائی، دارالنشر: مرکز نشر میراث مکتوب – تهران، ۱۳۸۰ ش.
و در روز بیستم ماه صفر، سر نورانی امام حسین (علیه‌السّلام) به بدن مبارک او برگشت داده شد تا اینکه با بدن او دفن شد و در آن روز، زیارت اربعین است در حالی که اهل بیت او بعد از برگشت از شام به زیارت حضرت آمدند.

شیخ بهایی متوفای۱۰۳۱هـ در مقام بیان بیستم ماه صفر و آمدن جابر و اهل بیت (علیهم‌السّلام) به سرزمین کربلا چنین می‌نویسد:
وفی هذا الیوم وهو یوم الاربعین من شهادته (علیه‌السّلام) کان قدوم جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه لزیارته (علیه‌السّلام) واتفق فی ذلک الیوم ورود حرمه (علیه‌السّلام) من الشام الی کربلاء قاصدین المدینة علی ساکنها السلام والتحیة.
[۹] الشیخ البهائی العاملی، (متوفای: ۱۰۳۱ هـ)، توضیح المقاصد، ص۷، دارالنشر: مکتب آیة‌الله العظمی المرعشی النجفی – قم، ۱۴۰۶ ه.
و در این روز یعنی چهل روز بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) جابر بن عبدالله انصاری (رضی‌الله‌عنه) به زیارت آن حضرت آمد و اتفاقا در این روز حرم امام حسین (علیه‌السّلام) (منظور اهل بیت (علیهم‌السلام)) که از شام به کربلا آمدند در حالی که عازم مدینه بودند به زیارت حضرت آمدند.

مرحوم علامه مجلسی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) قضیه زیارت قبر مطهر و منور آن حضرت را از قول عطیه عوفی چنین می‌نویسد:
عَنْ عَطِیَّةَ الْعَوْفِیِّ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْاَنْصَارِیِّ زَائِرَیْنِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَبِی طَالِب ٍعلیهم السلام فَلَمَّا وَرَدْنَا کَرْبَلَاءَ دَنَا جَابِرٌ مِنْ شَاطِئِ الْفُرَاتِ فَاغْتَسَلَ.... با جابر بن عبدالله انصاری به قصد زیارت قبر حسین بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السّلام) خارج شدیم و هنگامی که وارد کربلا شدیم، جابر به ساحل رود فرات نزدیک و غسل کرد.

از طرف دیگر عده‌ای از مخالفان اهل بیت (علیهم‌السّلام) از هراس تأثیرگذاری این گردهمایی عظیم بر جهانیان که طولانی‌ترین راهپیمایی گروهی و بزرگ‌ترین اجتماع سالیانه جهان به شمار می‌رود، تلاش می‌کنند با پررنگ‌کردن این دیدگاه، حضور مردم در این گردهمایی را کمرنگ کنند. در این نوشته به نحو اختصار و به صورت گذرا و با استناد به منابع معتبر شیعی و اهل تسنن، امکان چنین سفری ثابت شده است.


مهم‌ترین دلیل مخالفان، دور بودن مسیر کوفه تا شام و از شام تا کربلا است؛ اما تشریح دقیق این سفر و مشخص شدن روزهای اقامت در کوفه و شام، امکان و حتی قطعی بودن آن ثابت خواهد کرد.
عمر بن سعد، در عصر عاشورا سر مقدس سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) را توسط خولی به کوفه فرستاد، او خود را شبانه به کوفه رساند؛ اما دروازه قصر را بسته دید و مجبور شد، شب را در خانه خودش بماند و فردا، سر مقدس را نزد ابن‌زیاد ببرد.

و بعث عمر براس الحسین من یومه مع خولی بن یزید الاصبحی من حمیر، وحمید بن مسلم الازدی الی ابن زیاد فاقبلا به لیلاً فوجدا باب القصر مغلقاً، فاتی خولی به منزله. عمر بن سعد سر حسین (علیه‌السّلام) را در روز عاشورا، همراه خولی بن یزید اصبحی از قبیله‌ حمیر و حمید بن مسلم ازدی به نزد ابن‌زیاد فرستاد. آن‌ها شبانه به کوفه رسیدند، دیدند درب قصر بسته بود، خولی سر امام را به منزلش آورد.

و طبق تصریح شیخ مفید، فردای آن روز (سیزدهم) کاروان اسرا به کوفه رسید:
واقام بقیة یومه والیوم الثانی الی زوال الشمس، ثم نادیفی الناس بالرحیل وتوجه الی الکوفة... ولما وصل راس الحسین (علیه‌السّلام) ووصل ابن سعد ـ لعنه الله ـ من غد یوم وصوله. عمر سعد عصر روز عاشورا و روز یازدهم را تا اول ظهر در کربلا بود. آن‌گاه به یاران خود دستور داد تا آماده کوچ کردن به طرف کوفه شوند... و چون سر مطهر امام حسین (علیه‌السّلام) به کوفه رسید و به دنبالش ابن‌سعد فردای آن روز با دختران امام حسین (علیه‌السّلام) و خاندان آن حضرت وارد شد.

پس از دو روز اقامت در کوفه (پانزدهم)، به دستور ابن‌زیاد، اسراء به سوی شام فرستاده شدند. چنان چه سبط ابن‌جوزی می‌نویسد: ثم ان ابن زیاد حط الرؤس فی یوم الثانی وجهزها والسبایا الی الشام الی یزید بن معاویة. به تحقیق ابن‌زیاد سر‌ها را در روز دوم پایین آورده و آن‌ها را همراه با اسیران مجهز و به سمت شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.

با توجه به خطری که کاروان را تهدید می‌کرد و هر لحظه ممکن بود عده‌ای برای نجات خاندان نبوت، به کاروان حمله کنند، قطعاً اسرا را با مرکب‌های تندرو و با سرعت زیاد حرکت داده‌اند. کاروان در روز اول صفر به شام رسید: وفی اوله ادخل راس الحسین (سلام‌الله‌علیه) دمشق وهو عید عند بنی امیة. در اول (ماه صفر) سر مبارک امام حسین (علیه‌السّلام) وارد شام شد و آن روز عید بنی‌امیه بود.
پس از آن که کاروان وارد شام شد، مردم شام جشن گرفتند؛ اما این شادی با سخنرانی اعجاب‌آور امام سجاد (سلام‌الله‌علیه)، تبدیل به کابوسی علیه یزید شد.

هم‌چنین ذهبی از علمای اهل سنت تصریح می‌کند که سر مبارک امام حسین (سلام‌الله‌علیه) سه روز در شام آویزان بود: انه رای راس الحسین مصلوباً بدمشق ثلاثة ایام. دیده شد که سر (امام) حسین (علیه‌السلام) سه روز در دمشق آویزان بود.

یزید بن معاویه به منظور کاستن از گناه خود و مقصر جلوه دادن ابن‌زیاد، به ظاهر اظهار پشیمانی کرده و دستور داد که پس از سه روز عزاداری، کاروان را برگردانند چنان چه ذهبی می‌نویسد: فاقمن الماتم علی الحسین ثلاثة ایام. زنان بر (امام) حسین (علیه‌السلام) سه روز اقامه عزا کردند.

و سر انجام در روز هشتم صفر، کاروان از شام خارج شد چنان‌چه مرحوم علامه مجلسی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) می‌نویسد: فلما کان الیوم الثامن دعاهن یزید، واعرض علیهن المقام فابین وارادوا الرجوع الی المدینة. وقتی روز هشتم فرا رسید، یزید آن‌ها را فرا خواند و از آن‌ها خواست که در آنجا بمانند و اهل بیت (علیهم‌السّلام) قبول نکردند، و خواستند که به مدینه بر گردند.

از هشتم صفر تا بیستم آن، سیزده روز فرصت بوده است که کاروانیان خود را به کربلا برسانند. با توجه به این‌که مسیر رفت پانزده روز طول کشیده و با در نظر گرفتن این‌که کربلا مسیر نزدیک‌تری به شام دارد، به راحتی می‌توان باور کرد که کاروان در روز بیستم صفر به کربلا رسیده باشند. با توجه به استحباب مؤکد زیارت اربعین، طبیعی است که کاروانیان برای رسیدن به این فیض عظیم، با اشتیاق و شتاب بیشتر خود را به کربلا رسانده باشند.

[شیخ صدوق]] (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در کتاب امالی خود می‌نویسد که تا زمانی که زن‌ها برنگشتند و سرها به بدن مقدس ملحق نشد، هر سنگی را برمی‌داشتند، خون تازه از زیر آن جاری می‌شد:

حَدَّثَنِی بِذَلِکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنْ لُوطِ بْنِ یَحْیَی عَنِ الْحَارِثِ بْنِ کَعْبٍ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ عَلِیٍّ صثُمَّ اِنَّ یَزِیدَ لَعَنَهُ اللَّهُ اَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام) فِی مَحْبِسٍ لَا یُکِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّی تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ وَ لَمْ یُرْفَعْ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ حَجَرٌ عَنْ وَجْهِ الْاَرْضِ اِلَّا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِیطٌ وَ اَبْصَرَ النَّاسُ الشَّمْسَ عَلَی الْحِیطَانِ حَمْرَاءَ کَاَنَّهُ الْمَلَاحِفُ الْمُعَصْفَرَةُ اِلَی اَنْ خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام) بِالنِّسْوَةِ وَ رَدَّ رَاْسَ الْحُسَیْنِ اِلَی کَرْبَلَاءَ .
فاطمه دختر امام حسین (علیه‌السّلام) گفت: سپس یزید دستور داد تا زنان حسین (علیه‌السّلام) را با امام بیمار در زندانی جا دادند که از سرما و گرما جلوگیری نداشت تا چهره‌هایشان پوست‌ انداخت و در بیت‌المقدس سنگی برنداشتند جز آنکه خون تازه زیرش بود و مردم خورشید را بر دیوارها سرخ دیدند مانند پتوهای رنگین‌ تا علی بن الحسین (علیهماالسلام) با زنان بیرون شد و سر حسین (علیه‌السّلام) را به کربلا برگرداند.

از طرف دیگر روایات فراوانی در منابع شیعه و سنی وجود دارد که این اتفاقات تا چهل روز ادامه داشته است چنان‌چه ابن‌قولویه قمی (رحمة‌الله‌علیه) می‌نویسد:
وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ اَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْاَصَمِّ عَنْ اَبِی یَعْقُوبَ عَنْ اَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) یَا زُرَارَةُ اِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَی الْحُسَیْنِ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ اِنَّ الْاَرْضَ بَکَتْ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ اِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحُمْرَةِ وَ اِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ اِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ اِنَّ الْمَلَائِکَةَ بَکَتْ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَی الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام)‌.
امام صادق (سلام‌الله‌علیه) فرمودند: ‌ای زراره آسمان تا چهل روز بر حسین بن علی (علیهما‌السّلام) خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریک بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و کوه‌ها تکه‌تکه شده و پراکنده گشتند و دریاها روان گردیده و فرشتگان تا چهل روز بر حضرت گریستند.
با کنار هم گذاشتن ایندو دسته روایت به روشنی ثابت می‌شود که در روز چهلم شهادت و دقیقاً روز بیستم صفر، کاروان به کربلا رسیده و سر مقدس به بدن سیدالشهدا (علیه‌السلام) ملحق شده است.


در منابع تاریخی مستنداتی وجود دارد که در همان دوران، افرادی از کوفه تا شام و یا برعکس، با زمان‌های بسیار کمتری مسافرت کرده‌اند. به اختصار به چند مورد اشاره می‌کنیم:

۱. طبق نقل طبری، مالک اشتر (در قضیه خروج مردم کوفه بر سعید بن العاص، خود را از حمص، از شهرهای سوریه) به کوفه هفت روزه و سایر مردم ده روزه رسانده‌اند.
طبری در این مورد چنین می‌نویسد: فسار الاشتر سبعا والقوم عشرا. مالک اشتر مسیر را هفت روز طی کرد و مردم آن مسیر را ده روزه طی کردند.

۲. یعقوبی می‌نویسد که خالد بن ولید به همراه لشکرش، هشت روزه مسیر عراق تا روم را طی کرده است: ان خالدا سار فی البریة والمفازة ثمانیة ایام. خالد در بیابان و صحرا در طول هشت روز مسیر را طی کرد.

۳. به گفته طبری، سفر ابراهیم بن احمد ماذرایی، از بغداد تا دمشق هفت روز طول کشیده است. ان ابراهبم وافی بغداد من دمشق فی سبعة ایام. ابراهیم از بغداد تا دمشق را در هشت رو گذراند.

۴. یاقوت حموی می‌نویسد که شخصی به نام حماد الراویه، سوار بر شتر، دوازده روزه خود را از کوفه به دروازه قصر هشام بن عبدالملک در دمشق رسانده است. وسرت اثنتی عشرة لیلة حتی وافیت باب هشام. در مدت دوازده شب سیر کردم تا اینکه به درگاهِ قصرِ هشام رسیدم.

۵. در رجال کشی نیز آمده است پیکی که حامل خبر مرگ معاویه بود، پس از یک هفته از شام به کوفه رسیده است: اَخْبَرَنِی اَبُو خَالِدٍ التَّمَّارُ، قَالَ کُنْتُ مَعَ مِیثَمٍ التَّمَّارِ بِالْفُرَاتِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ... قَالَ: ... مَاتَ مُعَاوِیَةُ السَّاعَةَ، قَالَ فَلَمَّا کَانَتِ الْجُمُعَةُ الْمُقْبِلَةُ قَدِمَ بُرَیْدٌ مِنَ الشَّامِ... قَالَ: ... تُوُفِّیَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَبَایَعَ النَّاسُ یَزِیدَ، قَالَ: قُلْتُ: اَیُّ یَوْمٍ تُوُفِّیَ قَالَ: یَوْمَ الْجُمُعَةِ. الطوسی، ابوخالد تمار می‌گوید که در روز جمعه با میثم تمار در (کنار) فرات بودیم... گفت: ... الان معاویه از دنیا رفت... گفت: جمعه گذشته برید از شام آمد و گفت: امیرالمؤمنین (مراد معاویه است) از دنیا رفت و مردم با یزید بیعت کردند. گفت: در چه روزی وفات کرد؟ گفت: روز جمعه.

۶. از روایت کافی استفاده می‌شود که خیران اسباطی از سامرا تا مدینه ده روزه خدمت امام‌ هادی (سلام‌الله‌علیه) رسیده است: عَنْ خَیْرَانَ الاَسْبَاطِیِّ قَالَ قَدِمْتُ عَلَی اَبِی الْحَسَنِ (علیه‌السّلام) الْمَدِینَةَ فَقَالَ لِی: مَا خَبَرُ الْوَاثِقِ عِنْدَکَ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ خَلَّفْتُه فِی عَافِیَةٍ اَنَا مِنْ اَقْرَبِ النَّاسِ عَهْداً بِه عَهْدِی بِه مُنْذُ عَشَرَةِ اَیَّامٍ... یَا خَیْرَانُ مَاتَ الْوَاثِقُ... فَقُلْتُک مَتَی جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ قَالَک بَعْدَ خُرُوجِکَ بِسِتَّةِ اَیَّامٍ.
خیران اسباطی می‌گوید: در مدینه خدمت حضرت ابوالحسن (امام دهم) (علیه‌السّلام) رسیدم، به من فرمود: از واثق چه خبر داری؟ عرض کردم: قربانت شوم، وقتی از او جدا شدم با عافیت بود، من از همه مردم دیدارم به او نزدیک‌تر است، زیرا ده روز پیش او را دیده‌ام ‌... سپس حضرت فرمودند: ‌ای خیران! واثق از دنیا رفت... عرض کردم: قربانت شوم، چه وقت؟ فرمود: شش روز پس از بیرون آمدن تو از سامراء.
با این‌که فاصله سامرا تا مدینه، قطعاً از فاصله کوفه تا شام بیشتر است.


با تشریح دقیق سفر کاروان اسیران و همچنین اثبات سفرهای مشابه با زمان‌های کمتر، به راحتی می‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعین سال ۶۱هـ به کربلا آمده و به فیض عظیم زیارت سیدالشهداء (سلام‌الله‌علیه) نائل شده باشند. البته اثبات وقوع این سفر، نیازمند پژوهش بیشتر و مقاله جداگانه‌ای است که علاقه‌مندان می‌توانند به کتاب وزین «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهدا (سلام‌الله‌علیه)» نوشته علامه پژوهشگر، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی (که افزون بر هشتصد صفحه است) مراجعه فرمایند.


۱. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰ه)، مصباح المتهجد، ص۷۸۸، ناشر:مؤسسة فقه الشیعه، بیروت–لبنان، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۱ ۱۹۹۱م.    
۲. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰ه)، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۲، تحقیق:السیدحسن الموسوی الخرسان، ناشر:دارالکتب الاسلامیه طهران، الطبعة الرابعه، ‌۱۳۶۵ش.    
۳. الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی‌عبدالله العکبری البغدادی، (متوفای۴۱۳ ه)، المزار مناسک المزار، ص۵۳، تحقیق آیة‌الله السیدمحمدباقر الابطحی، ناشر:دارالمفید للطباعة والنشر والتوزیع بیروت، الطبعه:الثانیه، ۱۴۱۴ه ۱۹۹۳م.    
۴. المشهدی الحائری، ابوعبدالله محمد بن جعفر بن علی (متوفای۶۱۰ه)، المزار، ص۳۵۳، تحقیق:جواد القیومی الاصفهانی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی، الطبعة:الاولی، رمضان المبارک ۱۴۱۹ه.    
۵. قمی، محمد بن حسن، (متوفای قرن ۷هـ)، العقد النضید والدر الفرید فی فضائل امیرالمؤمنین واهل بیت النبی (علیهم‌السّلام)، ص۴۶، التحقیق: علی اوسط الناطقی، دارالنشر: دار الحدیث، قم، ۱۴۲۲ ق، ۱۳۸۰ هـ.
۶. الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰ه)، مصباح المتهجد، ص۷۸۸، ناشر:مؤسسة فقه الشیعه، بیروت– لبنان، چاپ:الاولی، سال چاپ:۱۴۱۱ ۱۹۹۱م.    
۷. الحسینی، علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس، (متوفای:۶۶۴ ه‌)، مقتل الحسین (علیه‌السّلام) المسمی باللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۱۴، دارالنشر:انوار الهدی قم – ایران، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۷ه.    
۸. ابوریحان بیرونی، محمدبن احمد، (متوفای: ۴۴۰ هـ)، الاثار الباقیه عن القرون الخالیه، ص۴۲۲، التحقیق والتعلیق: پرویز اذکائی، دارالنشر: مرکز نشر میراث مکتوب – تهران، ۱۳۸۰ ش.
۹. الشیخ البهائی العاملی، (متوفای: ۱۰۳۱ هـ)، توضیح المقاصد، ص۷، دارالنشر: مکتب آیة‌الله العظمی المرعشی النجفی – قم، ۱۴۰۶ ه.
۱۰. المجلسی، محمدباقر (متوفای۱۱۱۱ه)، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۶۵، ص۱۳۰، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:مؤسسة الوفاء بیروت لبنان، الطبعة:الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه ۱۹۸۳م.    
۱۱. البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر (متوفای۲۷۹ه)، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶.    
۱۲. الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی‌عبدالله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ ه)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۴، تحقیق:مؤسسة آل‌البیت (علیهم‌السّلام) لتحقیق التراث، ناشر:دارالمفید للطباعة والنشر والتوزیع بیروت لبنان، الطبعة:الثانیة، ۱۴۱۴ه ۱۹۹۳م.    
۱۳. سبط بن الجوزی الحنفی، شمس‌الدین ابوالمظفر یوسف بن فرغلی بن عبدالله البغدادی (متوفای۶۵۴ه)، تذکرة الخواص، ص۲۳۴.    
۱۴. العاملی الکفعمی، الشیخ تقی‌الدین ابراهیم بن علی الحسن بن محمد بن صالح، جنة الامان الواقیة وجنة الایمان الباقیة المشتهر بالمصباح، ص۵۱۰، دارالنشر:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۳ه‌ ۱۹۸۳م.    
۱۵. الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ ه)، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ج۵، ص۱۰۷، تحقیق:د. عمر عبدالسلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه ۱۹۸۷م.    
۱۶. الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای۷۴۸ ه)، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۰۴، تحقیق:شعیب الارنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة بیروت، الطبعه:التاسعه، ۱۴۱۳ه.    
۱۷. المجلسی، محمدباقر (متوفای۱۱۱۱ه)، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۴۵، ص۱۹۷، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:مؤسسة الوفاء بیروت لبنان، الطبعة:الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه ۱۹۸۳م.    
۱۸. الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، الامالی، ص۲۳۱.    
۱۹. القمی، ابی‌القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفای۳۶۷ه)، کامل الزیارات، ص۸۱، تحقیق:الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر:مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة:الاولی۱۴۱۷ه.    
۲۰. الطبری، ابو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفای۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۷۱.    
۲۱. الیعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفای۲۹۲ه)، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۴، ناشر:دار صادر – بیروت.    
۲۲. الطبری، ابوجعفر محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب (متوفای۳۱۰)، تاریخ الطبری، ج۸، ص۱۷۳.    
۲۳. الرومی الحموی، ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء او ارشاد الاریب الی معرفة الادیب، ج۳، ص۱۲۰۳.    
۲۴. الشیخ الطائفة ابی‌جعفر، ‌ محمد بن الحسن بن علی بن الحسین (متوفای ۴۶۰ه)، اختیار معرفة الرجال المعروف برجال الکشی، ص۲۹۳.    
۲۵. الکلینی الرازی، ابو جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق (متوفای۳۲۸ ه)، الاصول من الکافی، ج۱، ص۴۹۸، ناشر:اسلامیه‌، تهران‌، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    




مؤسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا اهل بیت امام حسین (سلام‌الله‌علیه) در اولین اربعین به کربلا رسیدند؟».    







جعبه ابزار