• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جایگاه حضرت زهرا میان اهل سنت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، اهل‌سنت.
پرسش: آیا حضرت زهرا ـ سلام‌الله‌علیها ـ در منابع تاریخی اهل‌سنت جایگاهی نظیر منابع شیعه در نزد پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ دارد؟
پاسخ: پیرامون شخصیت وجودی و مقام معنو ی فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌علیها ـ کتاب‌های زیادی نگاشته شده و سخنان زیادی گفته شده است؛ اما گویا اگر هزار برابر آن نیز از قلمرو ذهن و اندیشه بشر به درآید و صورت گفتار یا نوشتار پذیرد، باز قطره‌ای از اقیانوس بی‌کرانه فضیلت‌های حضرتش است.



شکی نیست که آنچه از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ راجع به خصایص و ویژگی‌های فاطمه ـ سلام‌الله‌علیها ـ صادر شده است، جز وحی الهی نمی‌باشد و محبت کردن پیامبر به‌خاطر عاطفه و وابستگی خانوادگی و قومی نبوده است و آنچه بیان شده یا در عمل ظاهر کرده، جز حقیقت ثابت نمی‌باشد؛ چراکه خداوند عزوجل درباره او فرموده است: «ما ینطق عن الهوی إن هو الّا وحیٌ یوحی»؛یعنی پیامبر از روی هوا‌و‌هوس سخن نمی‌گوید؛ بلکه این وحی است که به او می‌رسد.»


پیامبر در همه سخنانش درباره اشخاص، چیزی را به‌خاطر عاطفه‌اش، بیش از استحقاق نمی‌دهد؛ حتی اگر آن انسان دخترش باشد.
در روایات شیعه به‌طور متواتر نقل شده است که فاطمه زهر ا ـ سلام‌الله‌علیها ـ در نزد پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ جایگاه ویژه‌ای دارد که در منابع اهل‌سنت نیز قابل قبول است؛ اگرچه در اواخر، منابع اهل‌سنت دچار سانسور شده و نسبت به خاندان پیامبر و فضایل آنها کمتر توجه نموده‌اند و تعصبات خود را در تحریف حقایق نشان داده‌اند؛ اما در هر صورت منابع گذشته مطالب زیادی دارند که بخشی از آنها بیان می‌شود:


۱. پیامبر خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هرکس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»
[۲] بخاری، صحیح البخاری، قاهره، دارالحدیث، بی‌تا، ج ۵، ص ۲۶، باب مناقب اقربای رسول.
[۳] ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ.ق، ص ۱۸۸.


۲. همانا که فاطمه پاره‌ای از من است، مرا می‌آزارد هرکه وی را بیازارد»
[۴] مسلم، صحیح مسلم، بیروت، موسسه عزالدین، ج ۵، ص ۵۴، کتاب فضایل الصحابه، باب فضائل، فاطمه، حدیث ۹۳.
و در روایتی «فاطمه پاره‌ای از من است» مرا آزرده‌خاطر می‌سازد، هر‌که او را آزرده‌خاطر نماید؛ و مرا شاد می‌کند، هرکه وی را شاد کند.»
[۵] ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص ۱۹۰، این حدیث به صورت‌های مختلفی که همین معنا را می‌رساند، در بسیاری از منابع مانند: مسند، احمد بن حنبل، کنزالعمال، و الامامة و السیاسة ابن قتیبه... و دیگر منابع آمده است.


۳. رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ به حضرت فاطمه ـ سلام‌الله‌علیها ـ فرموده است: «خداوند برای خشم تو،خشمگین و برای خشنودیت خشنود می‌شود.»
[۶] حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۳، ص ۱۵۴، حاکم گفته، حدیثی است با اسناد صحیح، ولی آن را نیاورده‌اند.
[۷] و ابن اثیر، اسدالغابه، مکتبه الاسلامیه، چاپ پنجم، و ابن حجر الاصابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج ۸، ص ۲۶۵، و بسیاری دیگر از منابع اهل‌سنت.


۴. صحیح البخاری به سند خود از عایش ه آورده است، که گفت: «فاطمه پیش می‌آمده و راه رفتنش کم از راه رفتن پیامبر نداشت؛ پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ گفت: خوش آمدی دخترم؛ پس او را در سمت راست یا سمت چپ خود نشاند؛ سپس مطلبی را محرمانه به او گفت و فاطمه گریه کرد، به او گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ پس از آن مطلبی را محرمانه به او گفت و او خندید. گفتم: مانند امروز ندیده‌ام که شادی به اندوه نزدیک‌تر باشد. از او پرسیدم: درباره آنچه گفته بود، پس فاطمه ـ سلام‌الله‌علیها ـ گفت: «من راز پیامبر خدا را فاش نمی‌کنم» تا اینکه پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ وفات یافت؛ از او پرسیدم گفت: «به من محرمانه فرمود که جبرئیل سالی یک‌بار قرآن را بر من عرضه می‌داشت و امسال دوبار آن را بر من عرضه نمود و من نمی‌بینم جز اینکه اجلم فرارسیده باشد و تو نخستین کسی از اهل‌بیت من باشی که به من ملحق می‌شوی؛ پس من به گریه افتادم؛ پس فرمود: آیا نمی‌پسندی که سیده زنان اهل بهشت باشی، و من از این جهت بود که خندیدم».
[۸] بخاری، صحیح البخاری، قاهره، دارالحدیث، بی‌تا، ج ۴، ص ۲۴۸، باب علامت‌های نبوت.
[۹] مسلم، صحیح مسلم، بیروت، مؤسسه عزالدین، ج ۵، ص ۵۷، کتاب فضایل الصحابه، باب فضائل فاطمه، حدیث ۹۷، ۹۸ و ۹۹ آورده است.


۵. مستدرک به سند خود از عایشه روایت کرده که به فاطمه گفت: آیا تو را بشارت دهم که از رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ شنیدم که می گفت: سروران زنان اهل بهشت چهار تن هستند: مریم دختر عمران، فاطمه دختر محمد،‌ خدیجه دختر خویلد و آسیه دختر مزاحم»
[۱۰] حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۲، ص ۵۹۴.
[۱۱] حسام‌الدین هندی، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ج ۱۱، ص ۶۰۵، حدیث ۳۲۹۲۵، آورده است که: فاطمه سیدة زنان بهشت است.

حاکم نیشابوری درباره آن گفته است: حدیثی است با اسناد صحیح، ولی آن را نیاورده‌اند (که مقصود وی بخاری و مسلم است). و صاحب ذخائر العقبی علاوه بر آن آورده «برتر از آنان فاطمه است.»

۶. از ابن عباس نقل شده، که گفت: رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «دخترم فاطمه، حوری است، آدمی، که حیض و نفاس ندارد و اینکه فاطمه نامیده شده، از آن جهت است که خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور ساخته است.»
[۱۴] ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ.ق، ص ۱۶۰.


۷. احمد بن حنبل در مسند خود آورده است که رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ هرگاه به مسافرت می‌رفت، آخرین دیدارش را با فاطمه ـ سلام‌الله‌علیها ـ قرار می‌داد و هرگاه مراجعت می‌کرد، اولین کسی که به دیدارش می‌رفت، فاطمه بود.
[۱۵] احمد بن حنبل، مسند، مصر، مطبعة‌المیمنیه، ج ۵، ص ۲۷۵.
[۱۶] حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۱، ص ۴۸۹.


۸. ترمذی در صحیح خود از عایشه نقل کرده که گفت: «کسی را ندیدم که به صورت و دلیل و هدایت، از فاطمه به رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ شبیه‌تر باشد، گفت: وی هرگاه بر پیامبر وارد می‌شد، به‌سوی او بر‌می‌خاست و او را می‌بوسید و در جای خود می‌نشاند.»
[۱۷] ابوعیسی، الجامع الصحیح، (سنن ترمذی)، قاهره، دارالحدیث، ج ۵، ص ۷۰۰،‌حدیث ۳۸۷۲.


۹. حاکم در مستدرک خود آورده است که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ فرمود: «هنگامی که روز قیامت فرارسد، منادی از درون عرش ندا سر می دهد: ای حاضران جمع شوید، سر به زیر انداخته، چشمان خویش را فرو‌بندید تا فاطمه دختر محمد ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ بر صراط بگذرد، پس او همراه با هفتاد هزار کنیز از حورالعین همچون برق می‌گذرد.
[۱۸] حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۳، ص ۱۵۳.
[۱۹] ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ.ق، ص ۱۹۰.




۱. نجم(۵۳)، آیه ۳ و ۴.    
۲. بخاری، صحیح البخاری، قاهره، دارالحدیث، بی‌تا، ج ۵، ص ۲۶، باب مناقب اقربای رسول.
۳. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ.ق، ص ۱۸۸.
۴. مسلم، صحیح مسلم، بیروت، موسسه عزالدین، ج ۵، ص ۵۴، کتاب فضایل الصحابه، باب فضائل، فاطمه، حدیث ۹۳.
۵. ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص ۱۹۰، این حدیث به صورت‌های مختلفی که همین معنا را می‌رساند، در بسیاری از منابع مانند: مسند، احمد بن حنبل، کنزالعمال، و الامامة و السیاسة ابن قتیبه... و دیگر منابع آمده است.
۶. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۳، ص ۱۵۴، حاکم گفته، حدیثی است با اسناد صحیح، ولی آن را نیاورده‌اند.
۷. و ابن اثیر، اسدالغابه، مکتبه الاسلامیه، چاپ پنجم، و ابن حجر الاصابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج ۸، ص ۲۶۵، و بسیاری دیگر از منابع اهل‌سنت.
۸. بخاری، صحیح البخاری، قاهره، دارالحدیث، بی‌تا، ج ۴، ص ۲۴۸، باب علامت‌های نبوت.
۹. مسلم، صحیح مسلم، بیروت، مؤسسه عزالدین، ج ۵، ص ۵۷، کتاب فضایل الصحابه، باب فضائل فاطمه، حدیث ۹۷، ۹۸ و ۹۹ آورده است.
۱۰. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۲، ص ۵۹۴.
۱۱. حسام‌الدین هندی، کنزالعمال، بیروت، موسسه الرساله، ج ۱۱، ص ۶۰۵، حدیث ۳۲۹۲۵، آورده است که: فاطمه سیدة زنان بهشت است.
۱۲. احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، قاهره، مکتبه القدسی، ص ۴۴.    
۱۳. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره، مکتبة الخانجی، ‌ج ۱۲، ص ۳۳۱، حدیث ۶۷۷۲.    
۱۴. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ.ق، ص ۱۶۰.
۱۵. احمد بن حنبل، مسند، مصر، مطبعة‌المیمنیه، ج ۵، ص ۲۷۵.
۱۶. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۱، ص ۴۸۹.
۱۷. ابوعیسی، الجامع الصحیح، (سنن ترمذی)، قاهره، دارالحدیث، ج ۵، ص ۷۰۰،‌حدیث ۳۸۷۲.
۱۸. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله، المستدرک، علی الصحیحین، هند، ۱۳۳۴ هـ.ق، کتاب مناقب الصحابه، ج ۳، ص ۱۵۳.
۱۹. ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، دارالبلاغه، چاپ ۱۴۰۳ هـ.ق، ص ۱۹۰.



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار