• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حامد و شاکر بودن خدا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: حمد ، شکر ، نفس
پرسش: معنای حامد و شاکر و معنای ستایش‌گر بودن خدا بر نفس خود و وجه تمایز اطلاق این صفات بر انسان و خدا در چیست؟
پاسخ:خداوند، گاهی بندگانش را حمد و ستایش می‌کند و گاهی نیز خودش را حمد و ستایش می‌کند.



حمد بر بندگان، همان قبول کارهای خوب آنان و پاداش دادن به آن‌ها است. همچنین است معنای شکر و سپاس خدا از بندگان، اما بندگان نیز خداوند کریم را در برابر صفات و نعمت‌های خوبش حمد و ستایش می‌کنند؛ یعنی با زبان از نعمت‌های او قدردانی می‌نمایند؛ مثلاً می‌گویند «الحمد‌لله» و گاهی هم او را شکر و سپاس می‌گویند یا با زبان یا در قلب یا با دیگر اعضا و جوارح خویش، اما چون ذات خداوند و اسماء و صفاتش، همه نامحدود و قابل درک حقیقی برای بندگان که ممکن الوجود و در نهایت ضعف و فقر وجودی هستند نخواهد بود، بنابر این، حمد حقیقی و لایق و شایسته به حال خداوند، از سوی ممکنات امکان پذیر نیست، چنان‌چه امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید:«لَا یَصِفُهُ نَعْتُ الْوَاصِفِین؛
[۱] الصحیفة السجادیة، علی بن الحسین(ع)، دفتر نشر الهادی، قم، ص ۱۳۹.
اندیشه‌های وصف‌ کنندگان‌ از عهده وصفش برنیایند. » و تنها خود خداوند است که عارف به اسما و صفات و زیبایی کارهای خود می‌باشد. پس حمد حقیقی بر نفس او را تنها خودش می‌تواند انجام دهد و این است معنای حامد بودن و ستایش‌گر بودن خداوند بر ذات خویش.


شکر بر سه گونه است:
۱. شکر به قلب، که همان تصور نعمت است.
۲. شکر به زبان، که همان ستایش و ثناگویی بر نعمت دهنده است.
۳. شکر به اعضا و جوارح، که همان همسو شدن با نعمت به مقدار توان و قدرت است؛ یعنی شکر نعمت دست توانا، گرفتن دست ناتوان است. شکر نعمت زبان، خواندن قرآن و ذکر خدا و... است.
امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:«شُکْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ- الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»؛ شکر نمودن از نعمت الهی عبارت است از اجتناب کردن از محرّمات و از آن‌چه خداوند متعال نهی فرموده است و تمامیّت شکرگزاری با اظهار کلمه -الحمد للّه ربّ العالمین- است.


همان‌گونه که در تعریف حمد بیان شده است، حمد ستایش کردن بر صفت یا کار نیک اختیاری است و خدای تعالی تنها وجود و موجودی است که هم تمام اسما و صفاتش نیک است: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی؛ خدا است که معبودی جز او نیست، و او را است اسماء حسنی»، هم تمام افعال و کارهایش نیک است: «(آری) آن‌چه از نیکی‌ها به تو می‌رسد، از طرف خداست و آن‌چه از بدی به تو می‌رسد، از سوی خود تو است.» «او همان کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید.» و هم تمام این کارها و نیکی‌ها از روی اختیار بوده و کسی او را اجبار نکرده است:«او خداوند یکتای پیروز است و (در آن روز) همه چهره‌ها در برابر خداوند حیّ قیوم، خاضع می‌شود»، بنابر این، به خاطر کمال و جمالش، شایسته‌ ستایش و به جهت احسان‌ها و نعمت‌هایش، لایق شکرگزاری است.
[۹] تفسیر نور، قرائتی، محسن، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ج ۱، ص ۲۲.

از سوی دیگر، چون تمام نیکی‌های عالم که حمد و ستایش حمد کنندگان به آن تعلق می‌گیرد، مخلوق خدا است و او ایجادش کرده و از آن او است:«آن‌چه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمین است، مال اوست و همه کارها، به سوی او باز می‌گردد» پس تمام حمدها نیز به او برمی‌گردد و تنها او است که مستحق تمامی حمد است؛ چون هر حمد و ستایش که از سوی ما بر خداوند می‌شود، به اندازه وسعت و طاقت ما است و هرگز لایق آن ذات بی‌انتها نیست و بنده عاجز است از این‌که بتواند حمد خدا را به گونه‌ای که شایسته مقام خدایی او است به جا آورد، هر چند مقرّب‌ترین تمام ممکنات و مخلوقات او باشد، پس احدی غیر از ذات اقدس خودش نمی‌تواند حق حمد او را چنان‌که لایق ذات حق تعالی باشد بجا آورد، آن‌گونه که امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: «اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَصِفُهُ نَعْتُ الْوَاصِفِین»؛
[۱۲] الصحیفة السجادیة، علی بن الحسین(ع)، امام چهارم، دفتر نشر الهادی، قم، ص ۱۳۹.
بار خدایا ای کسی که اندیشه‌های وصف‌ کنندگان‌ از عهده وصفش بر نیایند.
بنابراین، فقط خداوند متعال، حامد و ستایش‌گر حقیقی ذات خویش است و این همان معنای ستایش‌گری بر نفس خود است؛
[۱۳] الذریعة إلی حافظ الشریعة(شرح أصول الکافی)، جیلانی، رفیع الدین محمد بن محمد مؤمن، محقق، مصحح، درایتی، محمد حسین، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ج ۱، ص ۴۴.
[۱۴] تفسیر ام الکتاب، میر جهانی، سید حسن، انتشارات صدر، تهران، ص ۱۵۰ – ۱۵۲.
‌ لذا برخی لفظ «حمید» در آیه «وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَنیِ‌ٌّ حَمِیدٌ؛ و بدانید خدا بی‌نیاز است و ستوده (و هم ستاینده‌ آن‌که از سرمایه‌ خوب خود ببخشد)»، را به معنای شاکر گرفته‌اند و معتقدند؛ خداوند با آن‌که بی ‌نیاز است از صدقات شما و خود شما، صدقات و انفاقات شما را می‌پذیرد و شما را بر دادن صدقات، ستایش می‌کند.
[۱۶] التحریر و التنویر، ابن عاشور، محمد بن طاهر، ج ۲، ص ۵۲۸.
[۱۷] تفسیر اثنا عشری، حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، میقات، ج ۱، ص ۴۸۸.



معنای شکر از سوی خداوند این است که « خداوند بندگانش را در برابر انجام عبادات و کارهای نیک، از روی لطف نعمت داده و احسان و نیکی می‌کند».
[۱۹] اسرار توحید (ترجمه توحید صدوق)، اردکانی، محمد علی، ص ۲۶۳، علمیه اسلامیه، تهران، چاپ اول.
[۲۰] قاموس قرآن، قرشی، سید علی اکبر، دار الکتب الإسلامیة، ج ۴، ص ۶۲ ۶۳.
چنان‌که حق تعالی می‌فرماید:« وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ؛ کسی که فرمان خدا را در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وی) آگاه است. »


شکر بندگان برای خدا، یادآوری نعمت‌های او و ثناگویی در مقابل آن‌ها است.
[۲۲] قاموس قرآن، سید علی اکبر، دار الکتب الإسلامیة، ج ‌۴، ص ۶۲- ۶۳.
چنان‌که پروردگار بزرگ فرموده:«فَکلُوُاْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَ اشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُون؛ پس، از آنچه خدا روزیتان کرده است، حلال و پاکیزه بخورید و شکر نعمت خدا را بجا آورید اگر او را می‌پرستید! »






۱. الصحیفة السجادیة، علی بن الحسین(ع)، دفتر نشر الهادی، قم، ص ۱۳۹.
۲. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، تحقیق:داودی، صفوان عدنان، بیروت، ص ۲۶۵.    
۳. الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب، محقق، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران‌، ج ۲، ص ۹۵.    
۴. طه/سوره۲۰، آیه۸.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۷۹.    
۶. زمر/سوره۳۹، آیه۴.    
۷. سجده/سوره۳۲، آیه۷.    
۸. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۱.    
۹. تفسیر نور، قرائتی، محسن، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ج ۱، ص ۲۲.
۱۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۹.    
۱۱. المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامی، ج ۱، ص ۱۹- ۲۰.    
۱۲. الصحیفة السجادیة، علی بن الحسین(ع)، امام چهارم، دفتر نشر الهادی، قم، ص ۱۳۹.
۱۳. الذریعة إلی حافظ الشریعة(شرح أصول الکافی)، جیلانی، رفیع الدین محمد بن محمد مؤمن، محقق، مصحح، درایتی، محمد حسین، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ج ۱، ص ۴۴.
۱۴. تفسیر ام الکتاب، میر جهانی، سید حسن، انتشارات صدر، تهران، ص ۱۵۰ – ۱۵۲.
۱۵. بقره/سوره۲، آیه۲۶۷.    
۱۶. التحریر و التنویر، ابن عاشور، محمد بن طاهر، ج ۲، ص ۵۲۸.
۱۷. تفسیر اثنا عشری، حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، میقات، ج ۱، ص ۴۸۸.
۱۸. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، مقدمه، بلاغی‌، محمد جواد، ناصر خسرو، تهران، ج ۱، ص ۴۴۰- ۴۴۱.    
۱۹. اسرار توحید (ترجمه توحید صدوق)، اردکانی، محمد علی، ص ۲۶۳، علمیه اسلامیه، تهران، چاپ اول.
۲۰. قاموس قرآن، قرشی، سید علی اکبر، دار الکتب الإسلامیة، ج ۴، ص ۶۲ ۶۳.
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.    
۲۲. قاموس قرآن، سید علی اکبر، دار الکتب الإسلامیة، ج ‌۴، ص ۶۲- ۶۳.
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۴.    



اسلام کوئیست    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی | واژگان قرآنی




جعبه ابزار