• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سرکه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام صادق علیه‌السلام، سرکه.
پرسش: از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ روایت است که « سرکه دل را نورانی می‌کند». مقصود ایشان از نورانیت دل ، دل مادی است یا معنوی ؟
پاسخ:




امام صادق ـ علیه‌السلام ـ فرمود: «الخلّ یسکن المرار ویحیی القلب ویقتل دود البطن ویشدّ الفم؛ سرکه، زرداب (صفرا) را تسکین می‌دهد و قلب را زنده می‌کند و کرم‌های شکم را می‌کُشد و لثه‌ها را محکم می‌کند».


مانند این حدیث از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ـ نیز نقل شده است.




۳.۱ - احتمال اول

در جمله «یحیی القلب» که به‌معنای «قلب را، زنده می‌کند و حیات می‌بخشد»، یکی احتمال این است که مراد حضرت از زنده کردن قلب، سالم کردن قلب است؛ یعنی سرکه این خاصیت را دارد که قلب را از آلودگی‌ها و امراض پاک می‌کند و آن را سالم نگه می‌دارد.

۳.۲ - احتمال دوم

احتمال دیگر این است که مراد از حیات قلب، جلا بخشیدن و نورانی کردن قلب است. در این صورت این از آثار معنوی خوردن سرکه خواهد بود.


در روایت دیگر آمده است: «الخلّ ینیر القلب؛ سرکه قلب را نورانی می‌کند».


در جلد ۶۶ بحار الانوار ، روایاتی در بخشی با عنوان «باب الخل» ذکر شده است. بعضی از این روایات، سرکه را باعث استواری و محکم شدن عقل دانسته؛ مثل: (الخّل یشدّ العقل) و در برخی دیگر آمده است: سرکه، کِرم‌ها و میکرب‌های معده و روده را می‌کُشد و دهان را محکم می‌کند (مخاط لثه را محکم می‌کند.)


در روایتی دیگر آمده است: ما امامان غذا خوردن را با سرکه شروع می‌کنیم. سرکه عقل را محکم می‌کند؛ و خدا و فرشتگان بر سفره‌ای که در آن نمک و سرکه باشد، درود می‌فرستند.


از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ نقل شده است: سرکه و زیتون از غذای پیامبران بوده است.


پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ـ فرمود:«خانواده‌ای که سرکه بخورند، فقیر نمی‌شوند».


با تفحص و تجسس در روایات به این نتیجه می‌رسیم که قلب آدمی، نقشی اساسی در ایمان و کفر و درجات این دو دارد. البته قلبی که در اینجا از آن سخن به میان می‌آید، عضوی که از مهم‌ترین اعضای بدن است و خون را به تمام بدن پمپاژ می‌کند، نیست و از طرفی، قلب به‌معنای مغز و عقل و قوه ادراکی بشر نیز نمی‌باشد؛ بلکه به معنای مرکزی در بدن است که محل احساسات و عواطف و عشق است و خوشحالی و شادمانی و غم و اندوه و یقین و شک به آن ارتباط دارد و در زبان فارسی به آن دل می‌گویند؛ مثلاً می‌گوییم: دلم به حال فلانی سوخت.


البته این مرکز که به آن قلب یا دل می‌گوییم، با عقل که مرکز ادراکات است و با قلبی که پمپاژ کننده خون به تمامی اعضای بدن است، بی‌ارتباط نیست. قلب به این معنا در آیات و روایات بسیار مورد توجه واقع شده است. تعبیرات فراوانی از قبیل: قساوت قلب ، صفا و جلای قلب، اقبال قلب، پاکی قلب، حیات قلب، رقت و نازکی قلب و سفیدی قلب در آیات و روایات آمده و معلوم است این حالات و صفات، مانند سیاهی و سفیدی یا رقت و نازکی و یا اقبال و ادبار مربوط به قلب صنوبری وماوین نیست؛ زیرا قلب ظاهری و گوشتی انسان گناهکار و انسان مطیع از نظر ظاهر و رنگ شبیه یکدیگر است و این‌گونه نیست که این قلب در فرد عاصی سیاه رنگ و در فرد مطیع و پاک، سفید رنگ باشد.


معلوم است که خوردن برخی غذاها تأثیر به‌سزایی در نورانیت یا ظلمت قلب دارد و به‌گونه‌ای که یا دل را گشاده و بازمی‌کند و به دل اقبال می‌بخشد. و یا موجب قبض و گرفتگی و ادبار آن می‌گردد؛ همان‌طوری که اعمال و کردار انسان تأثیر مثبت یا منفی بر قلب و دل دارد. از جمله غذاهایی که در انبساط قلب و نورانیت آن تأثیر دارد، انار و عسل و سرکه و گلابی و عدس و کرفس و بِهْ می‌باشد که در روایات به آنها توجه شده است.


بنابراین در غذاهایی مانند سرکه که دل را نورانی می‌کنند، ممکن است این نورانیت هم در جنبه مادی باشد و هم جنبه معنوی؛ یعنی هم از نظر ظاهری و جسمانی موجب طراوت و شادابی و انبساط گردد و با تأ‌ثیر خاص در بدن، آلودگی‌ها و میکرب‌ها و سموم بدن را دفع کند و سلامتی و خرمی جسمانی را برای انسان به ارمغان آورد و هم تأثیر خاص معنوی در روح و روان انسان داشته باشد و زمینه‌ساز نورانیت و انبساط روحی انسان گردد و معنویت را در انسان تقویت نموده و دل را نورانی نماید. در جای خود ثابت شده که روح و جسم و امور مادی و معنوی در یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند و گاه اموری مادی مانند عدس، امری معنوی مانند رقت قلب و تقویت عواطف و معنویات را به دنبال داشته باشد. احتمال دیگر این است که تأثیر غذایی مانند سرکه در نورانیت دل و انبساط معنوی، تأثیری غیر مستقیم و باواسطه باشد؛ به این معنا که مثلاً سرکه موجب سلامتی جسم و دفع بیماری و سموم بدن و میکرب‌های مضر گردد و با سالم شدن جسم، روح نیز شاداب و باطراوت گردد و نورانی شود.


۱. بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج ۶۲، ص ۲۷۵.    
۲. بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج ۶۲، ص ۲۸۲.    
۳. بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج ۶۶، ص ۳۰۲.    
۴. بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج ۶۶، ص ۳۰۵.    



پایگاه حدیث نت.    


رده‌های این صفحه : طب اسلامی




جعبه ابزار