• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سوگندهای قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سوگند، خدا، قرآن، علم کلام.

پرسش: اسرار سوگند‌های قرآن را بیان کنید؟ خداوند با سوگند، چه اهدافی دارد؟



سوگند(sawgand). در اصل «سوکنته»(Saokenta). به معنای گوگرد و سوگند خوردن به معنای خوردن گوگرد است که نوعی آزمایش برای تشخیص گناهکار از بی‌گناه بوده، در قدیم مقداری آب آمیخته به گوگرد به متهم می‌خورانیدند و از تأثیر آن در وجود وی، گناهکار بودن یا بی‌گناه بودن او را تعیین می‌کردند.
[۱] عمید، حسن، فرهنگ عمید، ذیل واژه سوگند.
بعدها به معنای قسم به کار رفته است که اقرار و اعترافی است که شخص بر روی شرف و ناموس خود می‌کند و خدا، یا بزرگی را شاهد گیرد؛ مانند قسم (به خدا، رسول، امامان و بزرگان).
[۲] معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه سوگند.

واژه «قسم» در زبان عربی مترادف کلمه «سوگند» در زبان فارسی است.


آثار به جای مانده از فرهنگ و تمدن بشری نشان می‌دهد که سوگند خوردن اختصاص به ملت و زبان خاصی نداشته و در تمام اعصار گذشته به مثابه یک سنت در میان اقوام و ملل مختلف جریان داشته است و به احتمال قوی می‌توان گفت تاریخچه قسم به تاریخ و زبان بشر بر می‌گردد و گواه بر این مطلب معتبرترین منبع تاریخ انسان، قرآن کریم است که سوگند خوردن انسان‌ها را در اعصار مختلف چون سوگند خوردن حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)، فرزندان حضرت یعقوب (علیه‌السلام)، ساحران درباره فرعون، و مقدم‌تر از همه قسم خوردن شیطان در مقابل آدم و حوا، را نقل می‌کند.


۲۳ سوره از سوره‌های قرآن با سوگند آغاز شده است. در ۴۴ سوره قرآن، در ضمن ۱۰۴ آیه، ۱۱۸ مورد سوگند آمده است. اما تنها ۹۵ مورد از آن سوگندهای آفریدگار جهان است. سایر سوگند‌هایی که در قرآن آمده است عبارت‌اند از:
۱. دو مورد از زبان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در اثبات وقوع روز قیامت و محاسبه اعمال و جزاء در آن روز.
۲. چهار مورد قسم‌هایی است که از برادران حضرت یوسف (علیه‌السلام) آمده است.
۳. یک مورد، سوگندی است که ساحران برای فرعون یاد کرده‌اند که بر موسی (علیه السلام) غالب خواهند شد.
۴. یک مورد سوگندی است که شیطان در اغوای بندگان غیر مخلص یاد کرده است.
۵. پانزده مورد مربوط به مشرکان و منافقان و منکران روز قیامت می‌باشد.
[۷] هاشم ‌زاده هریسی، هاشم، شناخت سوره‌های قرآن، ص ۲۳ و ۲۴، کتابخانه صدر، ۱۳۷۳ ش.



سوگندهای الاهی با سوگندهای متعارف میان مردم تفاوت‌های قابل توجهی دارد؛ زیرا:

۴.۱ - عدم نیاز خداوند به قبول کلام خود

هدف اصلی از سوگندهای مردم اثبات مطلب است، و این درجایی است که متکلم برای منظوری نیازمند باور کردن مطالب خود توسط مخاطب است. وقتی گوینده‌ای احتمال می‌دهد که شنوندگان سخن او را باور نکنند با سوگند خوردن سعی می‌کند آنان را وادار به قبول نموده، شک و تردید را برطرف سازد. اما خداوند نیازی به قبول کلام خود از طرف بندگان ندارد، بلکه این بندگان هستند که نیازمند ایمان، قبول و عمل به قوانین و دستورات الاهی هستند و فایده و سود آن را به مردم می‌رسد.

۴.۲ - قسم به اشیاء غیر مقدس

مردم معمولاً به موجودات مقدس یا عزیز و با اهمیت در نزد خود قسم می‌خورند، اما خداوند در قرآن به موجوداتی سوگند یاد کرده که برخی از آنها در نظر مردم از تقدس و عزّت خاصی برخوردار نیستند.


خداوند از همه راست‌گویان راست‌گوتر است، اما به دلیل حکمت‌ها و اهداف بلندی در کلام خود از سوگند استفاده کرده است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

۵.۱ - بیان عظمت مقسم علیه

قرآن کریم برای اثبات اهمیت و عظمت مُقسَمٌ علیه به آن سوگند یاد می‌کند تا همگان به آن نیک بیندیشند.
در آغاز سوره شمس (که در حقیقت، سوره «تهذیب نفس» است و بر محور همین معنا دور می‌زند) به یازده مُقسَمٌ به
[۸] سبحانی، جعفر، الاقسام فی القرآن، ص۱۶۷.
مهم، برای اثبات اهمیت و عظمت مُقْسَمٌ علیه
[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، الامثل، ج۲۰، ص۲۴۰.
(رستگار شدن رشد دهندگان جان و خسارت دیدنِ آلوده کنندگان جان به گناه)، سوگند یاد شده و این سوره، بیشترین سوگندهای قرآن را در خود جای داده است:
«وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَلهَا...قَدْ اَفْلَحَ مَن زَکَّلهَا• وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّلهَا؛ سوگند به خورشید و تابانی آن...قطعاً آن که نفس خود را پاک کرد رستگار شد. و قطعاً آن که آلوده‌اش ساخت خسارت دید.»

۵.۲ - بیان عظمت مقسم به

توجه انسان‌ها به ارزش و بزرگی مُقْسمٌ به
[۱۲] سبحانی، جعفر، الاقسام فی القرآن، ص۱۳.
[۱۳] مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج۱۴، ص۱۰۳.
وقتی آنها آن را بی‌مقدار می‌دانند؛ چنان که اعراب جاهلی قرآن را جادو می‌پنداشتند و خداوند به آن سوگند یاد کرد تا ارزش و عظمت آن معلوم شود مانند: «وَ الْقُرْءَانِ الْحَکِیمِ؛ سوگند به قرآن حکیم.» "یس و القرآن الحکیم"، و همین امر سبب اندیشه هر چه بیشتر در "مقسم به" یعنی چیزی که سوگند به آن یاد شده می‌گردد، اندیشه‌ای که انسان را به حقایق تازه آشنا می‌سازد. تا از آنها راهی به سوی خدا بگشاید

۵.۳ - تأکید

سوگند همیشه برای تأکید و بیان اهمیت است، و دلیل بر این است که اموری که برای آن سوگند یاد شده از اهمیت بالایی برخوردار بوده درخواست خداوند کاملاً جدی و مؤکد است. خداوند در باره وعده مجازات کافران قسم یاد کرده و می فرماید: "و یستنبئونک احق هو قل ای و ربّی انّه لحق و ما أنتم بمعجزین"؛ از تو می‌پرسند آیا آن (وعده مجازات الهی) حقّ است؟ بگو: آری، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است، و شما نمی‌توانید از آن جلوگیری کنید. چون قبلاً در آیات دیگر وقوع قیامت و مسئله حقانیت قرآن و رسالت و وقوع ثواب و عقاب آمده، این جا در واقع تأکیدش بر آن همراه با قسم بوده است؛ چون این عرف اعراب بود که در تأکید ماجراها و شنیده‌ها متوسل به قسم می‌شدند و خداوند هم پیامبرش را به همین روش می‌خواند.
[۲۳] رازی، فخر الدین، تفسیر کبیر، ج ۱۷، ص۱۱۱، ۳۲ جلدی، چاپ اول.


۵.۴ - تأثیر در مخاطب

هر گاه گوینده، سخن خود را قاطعانه بیان کند، از نظر روانی در قلب شنونده بیشتر اثر می‌گذارد، مؤمنان را قوی‌تر، و منکران را نرم‌تر می‌سازد.

۵.۵ - استدلال

با دقت در بعضی از سوگندهای قرآن می‌توان فهمید که این سوگندها، نوعی استدلال است؛ نظیر آنچه نویسنده‌ای بگوید: قسم به این کتابم که من نویسنده هستم، مانند "وَ الْقُرْآنِ الْحَکیمِ إِنَّک لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ" از آن جا که قرآن بالاترین معجزه پیامبر و بهترین دلیل نبوت آن حضرت می‌باشد، به همین دلیل مورد قسم واقع شده است. در حقیقت این قسم خوردن استدلالی است بر نبوت.
[۲۵] قرشی، سید علی اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج ‌۱۰، ص ۳۳، بنیاد بعثت، تهران، چاپ ۱۳۷۷.


۵.۶ - اتمام حجت

در بعضی از آیات هدف خداوند از سوگند و قسمی که یاد کرده است اتمام حجت به افراد است چنان که می‌فرماید: "فَلا وَ رَبِّک لا یؤْمِنُونَ حَتَّی یحَکمُوک فیما شَجَرَ بَینَهمُ ثُمَّ لا یجِدُوا فی‌ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلیما"، به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند. و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم باشند. و یا آیه شریفه «"فَوَ رَبِّک لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعین"؛ به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد.»

۵.۷ - توجه دادن به واقعیت مورد قسم

اثبات مقسم علیه و توجه‌دادن به واقعیت داشتن مورد قسم که قبلاً مورد انکار بوده یا در آن شک و تردید داشته یا موهوم و خیالی‌اش می‌پنداشته‌اند؛ مانند فرشتگان، قیامت، روان، وجدان انسان (نفس ناطقه و لوامه) و غیر آنها، چنان که می‌فرماید: «"وَ الصَّفَّاتِ صَفًّا• فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا• فَالتَّالِیاتِ ذِکرًا•إِنَّ إِلَاهَکمُ‌ْ لَوَاحِدٌ•..."؛ سوگند به (فرشتگان) صف‌کشیده (و منظم)، و به نهی‌کنندگان (و باز دارندگان)، و تلاوت کنندگان پیاپی آیات الهی، که معبود شما یگانه است.»

۵.۸ - یقینی بودن مقسم به

همچنین است توجه‌دادن به یقینی بودن مقسمٌ‌ به در مواردی که برخی آن را باور ندارند، چنان که برای نشان دادن درستی رستاخیز به آن سوگند یاد شده است: «لَآ اُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَمَةِ؛ سوگند به روز قیامت

۵.۹ - قسم برای پندآموزی

توجه دادن به مُقْسمٌ به برای پندآموزی؛ مانند سوگند به مخلوقاتی چون شب و روز: «وَ الَّیْلِ اِذَا یَغْشَی • وَ النَّهَارِ اِذَا تَجَلَّی؛ سوگند به شب آن هنگام که پرده می‌افکند. سوگند به روز آن هنگام که روشن می‌کند.»

۵.۱۰ - سوگند برای تشویق

تعظیم مُقْسمٌ به تا مردم بر اثر بزرگداشت آن به عبادت، جهاد و دیگر فرایض و اعمال خیر تشویق شوند؛ مانند سوگند به اسبان مجاهدان:
«وَ الْعَدِیَتِ ضَبْحًا. سوگند به اسبان دونده که با هم‌همه تازانند.»

۵.۱۱ - توجه دادن به فوائد قسم به

متوجه ساختن بشر به منافع و فواید فراوان چیزهائی که به آنها سوگند یاد می‌شود (مقسم به) مانند خورشید و ماه و ستارگان و شب و روز و حتی انجیر و زیتون.

۵.۱۲ - رد افکار خرافی

رد افکار خرافی و اعتقادات جاهلانه‌ای که انسان‌های قدیم و حتی انسان متمدن امروز نسبت به بعضی امور داشته و دارد؛ مثل آن که عرب جاهلی بعد از ظهر را ناخجسته و برای کسب و کار بد میمنت می‌دانست و بر اثر چنین اعتقاد جاهلانه‌ای زیان‌های اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی فراوان به وی می‌رسید. نسل معاصر نیز مانند اهل هر عصری از دوره و زمانه خود شکایت داشته، عمل خیر را در آن ناممکن می‌پندارد. جمیع این اوهام را خداوند با سوگند یاد کردن به عصر که هم به معناى بعد از ظهر و هم به معناى دوره و زمانه می‌آید مردود شناخت.
همچنین اعتقادهای جاهلانه به عقیده به خدایی ستارگان که به آنها سوگند یاد شده است تا معلوم شود که آنها معبودی پنداری‌اند و مردم در پرستش این اجرام به خطا رفته‌اند: «وَ النَّجْمِ اِذَا هَوَی؛ سوگند به ستاره آن هنگام که فرو می‌افتد.»


«مُقسَمٌ‌به»‌های قرآن در یک تقسیم‌بندی، دو دسته‌اند:
خدای سبحان و مخلوقات او که به اجمال به آنها اشاره می‌شود:

۶.۱ - سوگند به خداوند

در قرآن کریم بارها به خداوند یا افعال و صفات الهی سوگند یاد شده است و برخی قرآن پژوهان آنها را در دو بخش سوگند به ذات و صفات گنجانده‌اند:
«تَاللَّهِ لَتُسَْلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ؛ به خداوند سوگند، از آنچه هماره افترا می‌زدید، بازخواست می‌شوید.»
«فَوَ رَبِ السَّمَآءِ وَ الْاَرْضِ اِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَآ اَنَّکُمْ تَنطِقُونَ؛ سوگند به پروردگار آسمان و زمین که او حق است؛ به همان‌سان که شما سخن می‌گویید.»

۶.۲ - سوگند به صفات و افعال فرشتگان

در چهار جای قرآن به فرشتگان سوگند یاد شده است که در چهار سوره صافات، مرسلات، نازعات و ذاریات آمده‌اند:
«وَ الصَّفَّتِ صَفًّا؛ سوگند به صف بستگان که صف با شکوه بسته‌اند.»
«وَ الْمُرْسَلَتِ عُرْفًا؛ سوگند به فرستادگان پی در پی.»
«وَ النَّزِعَتِ غَرْقًا؛
[۴۹] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۳۰، ص۳۵.
سوگند به کَنندگان جان که به سختی جان می‌ستانند.»
«فَالْمُقَسِّمَتِ اَمْرًا؛
[۵۱] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۲۶، ص۲۴۱.
پس تقسیم کنندگان امور.»

۶.۳ - سوگند به پیامبر اکرم

تنها در یک سوره با صراحت به آن حضرت سوگند یاد شده است:
«لَعَمْرُکَ اِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ؛ سوگند به جان تو، که آنان در مستی‌شان سرگردان بودند.»
و در آیات دیگری نیز به گونه‌ای غیر صریح به آن حضرت سوگند یاد شده است:
«وَ شَاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ؛
[۵۵] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۵، ص۱۳۰.
[۵۶] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۳۰، ص۱۶۳.
سوگند به شاهد و شهادت داده شده.»
«لَآ اُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ• وَ اَنتَ حِلُّ بِهَذَا الْبَلَدِ؛ سوگند به این شهر• و حال آن که تو در این شهر جای داری.»

۶.۴ - سوگند به قرآن کریم

در پنج آیه، قرآن کریم، با کلمه «قرآن» و «کتاب»، مُقسَمٌ به قرار گرفته است:
«یس• وَ الْقُرْءَانِ الْحَکِیمِ؛ یس• سوگند به قرآن حکیم.»
«حم• وَ الْکِتَبِ الْمُبِینِ؛ حم• سوگند به کتاب روشن‌گر.»
«ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ؛ ق• سوگند به قرآن مجید.»
«حم• وَ الْکِتَبِ الْمُبِینِ؛ حم• سوگند به کتاب روشن‌گر.»
«ص وَ الْقُرْءَانِ ذِی الذِّکْرِ؛ ، ص• سوگند به قرآنِ دارنده ذکر

۶.۵ - سوگند به قیامت

«لَآ اُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَمَةِ؛ سوگند به روز قیامت
«وَ الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ؛ سوگند به روزِ وعده داده شده.»

۶.۶ - سوگند به نفس انسان

«وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّلهَا؛ سوگند به نفس و آن‌که آن را ساخت.»
همچنین سوگند به عصر، قلم و آنچه می‌نگارند، کتاب، اسبان مجاهدان،
[۷۱] طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۳۰، ص۳۴۷.
پدر و فرزند، آسمان و زمین، خورشید و نور آن، روز و شب، سپیده صبح، غروب آفتاب، شب‌های دهگانه، ستاره، ماه، باد، ابر،
[۸۷] زمخشری، محمود، الکشاف، ج۴، ص۱۳.
[۸۸] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۴.
شهر مکه، محل نزول وحی بر حضرت موسی، بیت معمور، دریا، کشتی،
[۹۵] زمخشری، محمود، الکشاف، ج۴، ص۱۳.
[۹۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۴.
انجیر و زیتون، شفع و وتر، تمام هستی و... از دیگر قسم‌های قرآنی‌اند.


گفتنی است که سوگندهای قرآنی در مقایسه با قَسَم‌های رایج بشری از اهمیت، عظمت و امتیاز ویژه‌ای برخوردارند. پروردگار حکیم، با سوگند خوردن به مخلوقات آسمانی و زمینی، همگان را به اهمیت آنها و کثرت منافعشان توجه‌داده و چون آنها را مهم و شایسته توجه بر شمرده است، بستر مطالعات علمی و تجربی بشر را بر روی پدیده‌های زمینی و آسمانی فراهم آورده است و بسا که از رهگذر همین سوگندها، دانش‌های بشری در شاخه‌های گوناگون آن، شکوفا شوند،
[۱۰۰] حقی، اسماعیل، روح البیان، ج۹، ص۱۵۰.
چنان که طنطاوی، مفسّر معاصر، می‌نویسد: «سوگند قرآنی، کلید دانش‌هاست».
[۱۰۱] طنطاوی، محمد، الجواهر، ج۲۵، ص۲۵۸.



۱. عمید، حسن، فرهنگ عمید، ذیل واژه سوگند.
۲. معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ذیل واژه سوگند.
۳. انبیا(۲۱) آیه ۵۷.    
۴. یوسف(۱۲) آیه ۹۱.    
۵. شعراء(۲۶) آیه ۴۴.    
۶. اعراف(۷) آیه ۲۱.    
۷. هاشم ‌زاده هریسی، هاشم، شناخت سوره‌های قرآن، ص ۲۳ و ۲۴، کتابخانه صدر، ۱۳۷۳ ش.
۸. سبحانی، جعفر، الاقسام فی القرآن، ص۱۶۷.
۹. الشنقیطی، محمد الامین، اضواء البیان، ج۸، ص۵۳۸.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، الامثل، ج۲۰، ص۲۴۰.
۱۱. شمس/سوره۹۱، آیه۱ – ۱۰.    
۱۲. سبحانی، جعفر، الاقسام فی القرآن، ص۱۳.
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج۱۴، ص۱۰۳.
۱۴. یس/سوره۳۶، آیه۲.    
۱۵. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲۶، ص۴۱.    
۱۶. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۵۴.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۷، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش    
۱۸. یس(۳۶) آیه ۱.    
۱۹. یس(۳۶) آیه۲.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۷، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۷، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش    
۲۲. یونس(۱۰) آیه ۵۳.    
۲۳. رازی، فخر الدین، تفسیر کبیر، ج ۱۷، ص۱۱۱، ۳۲ جلدی، چاپ اول.
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۷، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش    
۲۵. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج ‌۱۰، ص ۳۳، بنیاد بعثت، تهران، چاپ ۱۳۷۷.
۲۶. نساء(۴) آیه ۶۵.    
۲۷. حجر(۱۵) آیه ۹۲.    
۲۸. صافات(۳۷) آیه ۱- ۵.    
۲۹. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۵۴.    
۳۰. قیامت/سوره۷۵، آیه۱.    
۳۱. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القران، ج۱۰، ص۳۶۲.    
۳۲. لیل/سوره۹۲، آیه۱ – ۲.    
۳۳. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۳۷۴.    
۳۵. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۳۱، ص۱۹۸.    
۳۶. عصر(۱۰۳) آیه ۱.    
۳۷. رازی، فخر الدین، تفسیر الفخر الرازی، ج۲۸، ص۲۸۰.    
۳۸. نجم/سوره۵۳، آیه۱.    
۳۹. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۰.    
۴۰. زرکشی، بدر الدین، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۲.    
۴۱. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۳۵۰ - ۳۵۱.    
۴۲. نحل/سوره۱۶، آیه۵۶.    
۴۳. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۳.    
۴۴. صافات/سوره۳۷، آیه۱.    
۴۵. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۸۱.    
۴۶. مرسلات/سوره۷۷، آیه۱.    
۴۷. فیض کاشانی، محمد محسن، تفسیر الاصفی، ج۲، ص۱۳۹۰.    
۴۸. نازعات/سوره۷۹، آیه۱.    
۴۹. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۳۰، ص۳۵.
۵۰. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴.    
۵۱. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۲۶، ص۲۴۱.
۵۲. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۷۹.    
۵۳. حجر/سوره۱۵، آیه۷۲.    
۵۴. بروج/سوره۸۵، آیه۳.    
۵۵. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۵، ص۱۳۰.
۵۶. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۳۰، ص۱۶۳.
۵۷. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۱۶.    
۵۸. بلد/سوره۹۰، آیه۱ - ۲.    
۵۹. یس/سوره۳۶، آیه۱ - ۲.    
۶۰. زخرف/سوره۴۳، آیه۱ - ۲.    
۶۱. ق/سوره۵۰، آیه۱.    
۶۲. دخان/سوره۴۴، آیه۱ - ۲.    
۶۳. ص/سوره۳۸، آیه۱.    
۶۴. قیامت/سوره۷۵، آیه۱.    
۶۵. بروج/سوره۸۵، آیه۲.    
۶۶. شمس/سوره۹۱، آیه۷.    
۶۷. عصر/سوره۱۰۳، آیه۱.    
۶۸. قلم/سوره۶۸، آیه۱.    
۶۹. طور/سوره۵۲، آیه۲.    
۷۰. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱.    
۷۱. طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری، ج۳۰، ص۳۴۷.
۷۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۲۳.    
۷۳. بلد/سوره۹۰، آیه۳.    
۷۴. ذاریات/سوره۵۱، آیه۷.    
۷۵. شمس/سوره۹۱، آیه۵ - ۶.    
۷۶. شمس/سوره۹۱، آیه۱.    
۷۷. لیل/سوره۹۲، آیه۱ - ۲.    
۷۸. فجر/سوره۸۹، آیه۲.    
۷۹. انشقاق/سوره۸۴، آیه۱۶.    
۸۰. فجر/سوره۸۹، آیه۱.    
۸۱. طارق/سوره۸۶، آیه۳.    
۸۲. شمس/سوره۹۱، آیه۲.    
۸۳. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱.    
۸۴. مرسلات/سوره۷۷، آیه۲.    
۸۵. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۷۸.    
۸۶. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲.    
۸۷. زمخشری، محمود، الکشاف، ج۴، ص۱۳.
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۴.
۸۹. بلد/سوره۹۰، آیه۱.    
۹۰. تین/سوره۹۵، آیه۳.    
۹۱. تین/سوره۹۵، آیه۲.    
۹۲. طور/سوره۵۲، آیه۴.    
۹۳. طور/سوره۵۲، آیه۶.    
۹۴. ذاریات/سوره۵۱، آیه۳.    
۹۵. زمخشری، محمود، الکشاف، ج۴، ص۱۳.
۹۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۴.
۹۷. تین/سوره۹۵، آیه۱.    
۹۸. فجر/سوره۸۹، آیه۳.    
۹۹. حاقه/سوره۶۹، آیه۳۸ – ۳۹.    
۱۰۰. حقی، اسماعیل، روح البیان، ج۹، ص۱۵۰.
۱۰۱. طنطاوی، محمد، الجواهر، ج۲۵، ص۲۵۸.



سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «اهداف سوگند در کلام الهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۷/۴.    
سایت حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «اهداف سوگند در کلام الهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۲۰.    
سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «سوگندهای قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۱۸.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی | قسم های قرآن




جعبه ابزار