• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، سوره عبس، ترک اولی، فقرا، چهره عبوس، مقام عصمت.
پرسش: تفسیر سوره عبس و تولی (چهره درهم کشید و روی برتافت) چیست؟ بعضی از مفسران شیعه قائل‌اند، کسی که چهره درهم کشید و روی برتافت، خود رسول خدا بود؟ آیا این با عصمت پیامبر اکرم سازگاری دارد؟
پاسخ:



چهار آیه ابتدایی سوره عبس، اجمالاً بیانگر آن است که خداوند در این آیات کسی را مورد عتاب و سرزنش قرار داده؛ به این دلیل که فرد یا افراد غنی و ثروت‌مندی را بر نابینای حق‌طلبی مقدم داشته است؛ اما این شخص مورد عتاب کیست؟ در آن اختلاف نظر است.


مشهور میان مفسران اهل سنت و شیعه این است که عده‌ای از سران قریش مانند (عتبة بن ربیعه، ابوجهل ، عباس بن عبدالمطلب و جمعی دیگر) خدمت پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بودند و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به‌سوی اسلام بود و امید داشت که این سخنان در دل آنها مؤثر شود. در این میان «عبد‌اللَّه بن ام مکتوم» که مرد نابینا و به‌ظاهر فقیر ی بود، وارد مجلس شد و از پیامبر تقاضا کرد، آیاتی از قرآن را برای او بخواند و به او تعلیم دهد. او پیوسته سخن خود را تکرار می‌کرد و آرام نمی‌گرفت؛ زیرا دقیقاً متوجه نبود که پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ با چه کسانی مشغول صحبت است. او آن‌قدر کلام پیامبر را قطع کرد که حضرت ناراحت شد و آثار ناخشنودی در چهره مبارکش نمایان شد و از عبداللَّه رو برگرداند و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.
در این هنگام آیات نخست سوره عبس نازل شد و در این باره پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ را مورد عتاب و سرزنش قرار داد.


مستند این گروه روایاتی است که سیوطی در تفسیر دُرّ المنثور آن را از عایشه ، انس و ابن عباس ـ البته با مختصر اختلافی ـ نقل کرده و آنچه صاحب مجمع البیان نقل نموده، خلاصه‌ای از آن روایات است.


البته در آیه چیزی که صریحاً دلالت کند که منظور شخص پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ است وجود ندارد، تنها چیزی که می‌تواند شاهد این نظر باشد، خطاب‌هایی است که از آیات ۸ تا ۱۰ این سوره آمده که می‌گوید: «کسی که پیوسته (برای شنیدن آیات خدا) به‌سرعت سراغ تو می‌آید و از خدا می‌ترسد، تو از او غافل می‌شوی»! این چیزی است که بهتر از هر کس در مورد پیامبر می‌تواند صادق باشد.


اما گروهی از مفسران معتقدند که چنین اتفاقی نیز نیفتاده است و این آیات دلالت روشنی ندارد بر اینکه مراد از شخص مورد عتاب رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ است؛ بلکه صرفاً خبری می‌دهد و انگشت روی صاحب خبر نمی‌گذارد. قراینی در این آیات وجود دارد که نشان می‌دهد، منظور شخص پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نیست؛ از جمله اینکه:

۵.۱ - اولاً

همه می‌دانیم که صفت عبوس از صفات رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نبوده و آن‌ جناب حتی نسبت به کفار چهره عبوس نمی‌کرد، تا چه رسد به مؤمنان.

۵.۲ - ثانیاً

گذشته از مطلب بالا، اشکال سیدمرتضی (ره) بر این روایات وارد است که می‌گوید: اصولاً از اخلاق رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نبوده و در طول حیات شریفش سابقه نداشته که دل اغنیا را به دست آورد و از فقرا رو برگرداند و با اینکه خود خدای تعالی اخلاق آن‌ حضرت را عظیم شمرده و قبل از نزول سوره مورد بحث (عبس)، در سوره «نون» که به اتفاق روایات وارده در ترتیب نزول سوره‌های قرآن، بعد از سوره « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ » نازل شده ـ فرمود: « وَ إِنَّکَ لَعَلی‌ خُلُقٍ عَظِیمٍ » ـ چطور ممکن است که در اول بعثتش خلقی عظیم (آن هم به‌طور مطلق) داشته باشد و خدای تعالی به این صفت او را به‌طور مطلق ستایش کند، سپس برگردد و برای پاره‌ای مسائل اخلاقی، او را مذمت کند و چنین خلق نکوهیده‌ای را به او نسبت دهد ( که تو به اغنیا متمایل هستی؛ هرچند کافر باشند و برای به دست آوردن دل آنان از فقرا روی می‌گردانی؛ هرچند که مؤمن باشند)!

۵.۳ - ثالثاً

از مطلب دوم هم که بگذریم، مگر به رسول خود نفرموده بود: « لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ ». پس چگونه ممکن است در سوره حجر که در اول دعوت علنی اسلام نازل شده، به آن‌ حضرت دستور دهد اعتنایی به زرق و برق زندگی دنیاداران نکند و در عوض در مقابل مؤمنان تواضع نماید و در همین سوره و در همین سیاق او را مأمور سازد که از مشرکان اعراض کند و بفرماید: « فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ »، آن وقت خبر دهد که رسولش به‌جای اعراض از مشرکان، از مؤمنان اعراض نموده و به‌جای تواضع در برابر مؤمنان در برابر مشرکان تواضع کرده است! علاوه بر این، پسندیده نبودن عمل مذکور چیزی است که عقل به آن حکم می‌کند و هر عاقلی از آن متنفر است، تا چه رسد به خاتم انبیا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و چنین قبح عقلی احتیاج به نهی لفظی ندارد؛ زیرا هر عاقلی تشخیص می‌دهد که دارایی و ثروت به‌هیچ‌وجه ملاک فضیلت نیست و ترجیح دادن یک ثروت‌مند به جهت ثروتش بر فقیر ، رفتاری نکوهیده است.


نتیجه اینکه، با توجه به مطالب ارائه شده دیدگاه اول (نظریه مشهور) را می‌توان مورد تردید قرار داد؛ با این وجود حتی اگر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به‌دلیل پافشاری بیش از حد فردی بر خواسته‌های خود، اندکی رو ترش کند، کار حرامی انجام نداده است؛ بلکه براساس چنین تفسیری از آیه، شاید ترک اولایی باشد که خدا به همین دلیل، پیامبرش را مورد خطاب قرار داده باشد و کاری که منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمی‌شود؛ زیرا:

۵.۱ - اولاً

پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هدفی جز نفوذ در سران قریش ، گسترش دعوت اسلام از این طریق و درهم شکستن مقاومت آنها نداشت.

۵.۲ - ثانیاً

چهره درهم کشیدن در برابر یک مرد نابینا مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ چراکه او نمی‌بیند، به علاوه عبداللَّه بن ام مکتوم نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود؛ زیرا هنگامی‌که می‌شنود پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ با گروهی مشغول صحبت است، نباید سخن او را قطع کند.


۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۲۶، ص ۱۲۳ ۱۲۴، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.    
۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، ج ‌۲۰، ص ۳۳۰، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۲۶، ص ۱۲۵، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.    
۴. حجر (۱۵)، آیه ۸۸.    
۵. حجر (۱۵)، آیه ۹۴.    
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، ج ‌۲۰، ص ۳۳۱ ۳۳۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۲۶، ص ۱۲۵ ۱۲۶، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.    



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار