معنای ارتداد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ارتداد، اسباب ارتداد، احکام ارتداد، شرایط ارتداد.
پرسش: ارتداد چیست و اسباب آن کداماند؟
پاسخ: كافر شدن، پس از مسلمانى را ارتداد میگویند.
كافر شدن، پس از مسلمانى را ارتداد میگویند.
به مسلمانى كه از آيين
اسلام خارج شده و
کفر را برگزيده است، «مرتد» گفته مىشود.
واژه
ارتداد ريشه قرآنى دارد. جايگاه اصلى عنوان يادشده باب حدود است و از آن به مناسبت در بابهايى مانند
طهارت،
صلات،
زکات،
صوم،
حج،
تجارت،
نکاح و
ارث سخن رفته است.
ارتداد با
انکار خداوند،
توحید، رسالت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) يا
تکذیب آن حضرت، انكار
ضروری دین از روى
اعتقاد،
عناد يا
استهزا و همچنين با كارهايى كه بر استهزا و اهانت به دين و رويگردانى از آن دلالت كند؛ مانند پاره كردن و انداختن
قرآن در جاى آلوده و كثيف، اهانت به
کعبه و كرنش در برابر
بت محقق مىشود.
براى ضرورى دين به وجوب
نماز،
روزه، حج و مانند آنها مثل زده شده است؛ ليكن برخى قلمرو آن را گسترش داده و گفتهاند: مراد از ضرورى دين، چيزى است كه انكاركننده، به ثبوت آن در
دین يقين داشته باشد؛ هر چند نزد همه به ثبوت نرسيده باشد. برخى نيز تصريح كردهاند كه اگر انكار حكمى اجماعى باشد، ليكن به حد ضرورى دين نرسيده باشد، موجب ارتداد نمىشود.
به قول مشهور، انكار ضرورى مذهب (مانند انكار
امامان (علیهمالسلام) يا يكى از آنان) موجب ارتداد نمىشود؛ البته برخى تصريح كردهاند كه اگر فرد شيعى منكر ضرورى
مذهب خويش شود، مرتد مىگردد. هر يك از انكار خداوند، توحيد، رسالت، و انكار يا تكذيب
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، سببى مستقل براى ارتداد مىباشند.
در اينكه انكار ضرورى دين، سببى مستقل براى ارتداد است يا در صورتى كه به انكار خداوند، رسالت و يا رسول خدا بازگردد، موجب ارتداد مىشود،
اختلاف است.
قول نخست به ظاهر كلمات فقها نسبت داده شده است. بنا بر قول دوم، اگر فردِ معتقد به توحيد و رسالت، ضرورى دين را انكار كند، در صورتى كه از بازگشت انكار يادشده به انكار توحيد يا رسالت غفلت داشته باشد، انكار او موجب ارتداد نيست. اگر نسبت به منكر ضرورى، شبهه عدم آگاهى وى بر ضرورى بودن حكمى وجود داشته باشد؛ مانند آنكه محل زندگىاش دور از بلاد اسلامى باشد؛ به گونهاى كه احتمال پنهان بودن ضرورت حكم ضرورى براى او معقول و منطقى باشد، به صرف انكار،
حکم به
کفر وى نمىشود.
شرايط عمومى
تکلیف (
عقل،
بلوغ ، قصد و
اختیار) در تحقق ارتداد نيز معتبر است. بنابراين بر ارتداد ديوانه، غير
بالغ، غافل، كسى كه در خواب است، سهوكننده، بيهوش و مكره (مانند گفتن كلمات كفرآميز از روى
تقیه) اثرى مترتب نيست.
اگر مرتد ادعاى اكراه كند، در صورتى كه ادعاى او با شواهدى تأييد گردد، اين ادعاى از او پذيرفته مىشود.
ارتداد با
اقرار،
بینه و صدور رفتار يا گفتار بيانگر ارتداد، ثابت مىشود.
مرتد دو گونه است: فطرى و ملّى.
احکام ارتداد از اين قرار است:
توبه
مرتد ملّی ـ اعم از
زن و مرد و نيز
زن مرتد فطری ـ پذيرفته مىشود؛ ليكن در قبول
توبه مرد مرتد فطرى اختلاف است. قول عدم قبول توبه وى به مشهور نسبت داده شده است.
برخى بين احكامى كه در
شریعت بدان تصريح شده (مانند وجوب اعدام كردن او، وجوب جدا شدن همسرش از وى و تقسيم دارايى او بين
ورثه و غير آن از ساير احكام دیگر (مانند طهارت بدن و جواز
ازدواج با زن
مسلمان)) تفصيل داده و توبه وى را نسبت به قسم اول از احكام مورد قبول ندانستهاند؛ يعنى توبه اثرى در رفع آن احكام ندارد؛ برخلاف قسم دوم از احكام كه توبه قبول است.
ارتداد موجب نجاست
مرتد مىشود، ليكن مرتد ملّى و نيز مرتد فطرى ـ بنا بر قول به پذيرش توبه او ـ و زن مرتد اعم از ملّى و فطرى، در صورت توبه و بازگشت به
اسلام، پاك مىشوند.
بر مرتد
واجب است پس از توبه، نمازهاى فوت شده در دوران ارتداد، بلكه عبادتهاى انجام نداده ديگر (مانند
روزه و
حج) را قضا كند.
در
حکم يادشده تفاوتى ميان مرتد ملّى و فطرى نيست؛ گرچه برخى در ثبوت حكم نسبت به مرتد فطرى ـ بنا بر قول به پذيرفته نشدن توبه او ـ اشكال كردهاند. در اينكه ارتداد در اثناى
عمل عبادی (مانند اذن، نماز و روزه) موجب بطلان آن مىشود ـ هرچند پس از ارتداد، فورى توبه كند ـ يا نه، اختلاف است.
ـ در صحت روزه
روزهداری كه مرتد شود، سپس پيش از آنكه روزه خود را
باطل كند، توبه نمايد،
اختلاف است.
ـ
احرام محرِمى كه در اثناى احرام مرتد شود، سپس توبه كند، باطل نمىشود.
ـ همچنين ارتداد به هنگام
وضو و
غسل ـ در صورت توبه فورى ـ موجب بطلان نمىشود.
سایت حوزه نت، برگرفته از مقاله «معنای ارتداد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۲۸.