• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معنای جعلنا و یردالله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سوره انعام ، تفسیر .
پرسش: در سورۀ انعام خداوند می فرماید: « وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی‌ کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها وَ ما یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُو.. .» و در آیۀ ۱۲۵ همین سوره می‌فرماید:« فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجا... » معنای جعلنا و یرد الله چیست و چگونه تفسیر می شود؟
پاسخ: برای آنکه معنای دقیق و تفسیر درستی از آیات مورد پرسش داشته باشیم، قبل از تفسیر آیات ، تبیین برخی واژه‌های کلیدی آیات ضروری به نظر می‌رسد. بدین منظور نخست معنای «جعلنا» و «لام» در «لیمکروا» در آیه ۱۲۳ را از دیدگاه مفسران بررسی می‌کنیم.





۱.۱ - ۱. دیدگاه اول

نسبت به معنای جعلنا در آیه دو نظر وجود دارد. نظر اوّل «جعل» را به معنای صار می‌داند، بنابر‌این جعلنا یعنی صیّرنا (....).
[۲] بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج ۲، ص ۱۸۱، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ ق.
[۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۵۶ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۴] ابن هائم، شهاب‌الدین احمد بن محمد، التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ج ۴، ص ۲۶۰، دار الغرب الإسلامی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۳ ق.
[۵] ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، تحقیق، با مقدمه علامه شهرستانی، ج ۱، ص ۱۷۶، انتشارات بیدار، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق.


۱.۲ - ۲. دیدگاه دوم

اما دیدگاه دوم:«جعل» را به خلق و انشا معنا می‌کند، بنابر این جعلنا یعنی خلقنا، انشأنا(...).
[۷] نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، ج ۵، ص ۸۴، انتشارات اسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۸ ق.
[۸] شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی، میر جلال الدین، ج ۱، ص ۸۱۹، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ ش.



در اینجا نیز میان مفسران دو دیدگاه متفاوت وجود دارد.

۱.۱ - ۱. دیدگاه اول

بیشتر مفسران بر این عقیده‌اند که «لام» در «لیمکروا» لام عاقبت (صیرورت) است، نه لام غایت.
[۱۰] بانوی اصفهانی سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۵، ص ۱۲۳، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ ش.
[۱۲] حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج ۶، ص ۱۴۸، کتاب‌فروشی لطفی، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق.
زیرا: اولاً: مکر، به هر کار انحرافی که توأم با اخفا و پنهانکاری باشد گفته می‌شود. بنابراین، مکر ، قبیح است. ارادۀ کار قبیح نیز قبیح است، پس نسبت ارادۀ قبیح به خداوند حکیم صحیح نیست. ثانیاً: اگر غایت جعل مجرمان در قریه‌ها را مکر کردن بگیریم، با قول خداوند متعال در آیۀ « ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» منافات دارد که غایت آفرینش جن و انس را عبادت و بندگی قرار داده است.
[۱۵] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‌۵، ص ۱۲۴.
د
[۱۷] ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، تحقیق، با مقدمه علامه شهرستانی، ج ۱، ص ۱۷۶، انتشارات بیدار، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق.


۱.۲ - ۲. دیدگاه دوم

برخی از مفسران ، «لام» در «لیمکروا» را لام غایت گرفته‌اند؛ نظیر «لام لجهنّم»، در آیۀ «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الجِْنّ‌ِ وَ الْانسِ...» که خداوند، غایت خلقت اهل شقاوت را جهنم قرار داده است.


از اینکه «جعل» به معنای خلق و انشا باشد، یا به معنای صار، آن‌چنان تفاوت ماهوی در معنا و تفسیر آیه ایجاد نمی‌کند؛ ولی از اینکه «لام» در «لیمکروا» برای عاقبت باشد یا غایت می‌توان گفت: بین دو تعبیر اختلاف اساسی به‌وجود می‌آید.

۳.۱ - ۱. تفسیر آیه براساس لام عاقبت

تفسیر آیه بنابر اینکه «لام» «لیمکروا» لام عاقبت باشد:
«همچنان که در مکه بزرگان – مثل ابوسفیان - گناهکار هستند، ما در هر قریه‌ای از قرا، گناهکاران آن قریه را بزرگتران آن قریه گردانیدیم، و یا اینکه ما خلق کردیم در هر قریه‌ای از قرا، بزرگترانی را که آنها گناهکاران آن قریه‌اند. ما آنان را همانند صاحبان نور از اهل ایمان گردانیدیم و خلق نمودیم یعنی هر کاری برای اهل ایمان انجام دادیم برای آنها نیز انجام دادیم و از آنان، سلب اختیار نکردیم بر همین اساس اهل ایمان با انتخاب نیکوی خود هدایت شدند و گناهکاران به سوء اختیار خود گمراه شده‌اند و عاقبت کارشان این شد که به کسانی که قصد ایمان آوردن دارند حیله نمایند و آنان را فریب دهند؛ اما بی خبر از اینکه حیله آنها به خودشان باز‌می‌گردد.
[۲۰] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۵۶ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۲۲] دخیل، علی بن محمد علی، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ص ۱۸۸، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۲ ق.
[۲۴] شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی، میر جلال الدین، ج ۱، ص ۸۱۸، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ ش.


۳.۲ - ۲. تفسیر آیه براساس لام غایت

تفسیر آیه بنابر اینکه «لام» «لیمکروا» لام غایت باشد:
همچنان‌که در مکه بزرگان، – مثل ابوسفیان - گناهکار هستند، ما گناهکاران آن قریه را بزرگتران آن قریه گردانیدیم، و یا اینکه ما خلق کردیم در هر قریه‌ای از قرا، بزرگترین مجرمان را برای اینکه در آن قریه مکر کنند؛ اما بی‌خبر و غافل از این هستند که نتیجۀ مکرشان به خودشان باز‌می‌گردد؛ زیرا پروردگار عالم از دعوت به دین نفعی نمی‌برد؛ بلکه هدفش این است که نفع اخروی نصیب دعوت‌شوندگان گردد از جمله خود این کسانی که مردم را فریب می‌دهند و نمی‌گذارند به دعوت پیامبران جواب بدهند و این افراد در حقیقت، خودشان را از منفعت محروم ساخته و گول زده‌اند و عاقبت مکرشان به خودشان باز‌گشته؛ اما نمی‌فهمند.

۳.۲.۱ - بیان یک اشکال

اگر غایت، از خلقت مجرمان، این باشد که آنان در شهرها و اطراف آن به زیر دستان خود مکر نمایند،آنان مجبور به مکر و فریب هستند و در واقع، دارای اراده و اختیار نیستند هرچند برحسب ظاهر مختار باشند زیرا ارادۀ عبد در برابر ارادۀ پروردگار مقهور است. بنابراین عقاب و سرزنش آنان معقول نیست.

۳.۲.۲ - پاسخ به اشکال بالا

«خداوند از آفرینش بندگانش یک غایت اصلی دارد و آن اینکه رحمتش شامل حال همه شود و به بهشت بروند؛ اما یک غایت تبعی دارد و آن اینکه چون خداوند می‌داند گروهی از بندگانش به سوء اختیار خود، اهل شقاوت و عصیان خواهند شد - با اینکه آنان را برای بهشت خلق کرده – غایت تبعی خداوند این است که به‌خاطر نافرمانی آنها، آنان را به دوزخ ببرد.» در این آیه نیز غایت اصلی خداوند این است که مجرمان نیز همانند اهل ایمان ، راه درست را در پیش گیرند و به دعوت انبیا لبیک گفته و مشمول رحمت حق شوند اما غایت تبعی خداوند از خلقت این مجرمان این است که آنان در قریه‌ها مکر نمایند. چون میداند که خودشان به سوء اختیار، راه ضلالت را پیش خواهند گرفت نه‌تنها خودشان ایمان نمی‌آورد، بلکه دنبال مکر و فریب دیگران خواهند رفت تا از ایمان آوردن آنان نیز جلوگیری نمایند؛ پس خودشان با سوء اختیار خود موجب بدبختی و سوء تقدیر برای خود شده‌اند...........چه فرقی بین بیان شود..............





اراده در لغت به معنای:«خواستن»، «درخواست نمودن»، «قصد کردن»، « میل و رغبت نمودن به چیزی»، «وادار کردن به امری» آمده است.
[۲۷] قرشی، سیدعلی‌اکبر، قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۴۴، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ ش.
[۲۸] مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی ـ فارسی، ص ۳۸. «واژه رود»



در تفسیر این آیه: « فَمَن یُرِدِ اللَّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشرَْحْ صَدْرَهُ لِلْاسْلَامِ وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یجَْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا... »، مفسران می‌گویند:

۱.۱ - ۱. دیدگاه اول

مقصود این است که: «هر‌که را خدا بخواهد به سوی ثواب و راه بهشت هدایت کند، تصمیم او را نسبت به اسلام قوی می‌سازند و برای او انگیزه‌هایی ایجاد می‌کند که به اسلام روی آورند و وسوسه‌های شیطانی و خاطره‌های فاسد را از دلش می‌زداید. اینها را از راه لطف و منت و به پاس اینکه هدایت خدا را پذیرفته است، انجام می‌دهد و هر‌که را خدا بخواهد از ثواب و کرامت خود گمراه کند، به کیفر بی‌ایمانیش سینه‌اش را تنگ و سخت می‌سازد، بدون‌ آنکه مانع ایمانش شود و قدرت را از او سلب کند.
[۳۱] طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹۷، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.
[۳۲] حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج ۶، ص ۱۵۱، کتابفروشی لطفی، تهران، چاپ اوّل، ۱۴۰۴ ق.
[۳۳] حسینی شیرازی، سیدمحمد، تبیین القرآن، ج ۱، ص ۱۵۶، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۳ ق.

چنان‌که می‌فرماید:« وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً »؛ آنان که هدایت یافتند، خدا بر هدایتشان می‌افزاید و روح تقوا به آنان می‌بخشد.
مؤید گفتار ما مبنی بر اینکه هدایت به‌معنای راهنمایی به‌سوی ثواب است، این سخن خداست که می‌فرماید: آنان که در راه خدا کشته شدند، خدا اعمالشان را گم نمی‌کند. به‌زودی آنها را هدایت و کارشان را اصلاح می‌کند. بدیهی است که هدایت بعد از کشته شدن چیزی جز ثواب نیست؛ زیرا پس از مرگ ، تکلیفی وجود ندارد.
[۳۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۶۰ و ۵۶۱ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.


۱.۲ - ۲. دیدگاه دوم

مقصود این است که هر‌که را خدا بخواهد بر هدایت استوار می‌دارد، سینه‌اش را به پاس ایمان و پذیرش هدایت، می‌گشاید. و هر‌که را بر اثر کفر و ترک ایمان، بخواهد به خود واگذارد و میان او و آنچه می خواهد، خالی گذارد، سینه‌اش را تنگ و سخت می‌کند و الطاف خود را از او دریغ می‌دارد تا سینه‌اش گشایش نیابد؛ زیرا بر اثر پایداری در راه کفر، شایسته قبول الطاف حق نیست.
[۳۷] . حائری تهرانی، میر سید علی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۴، ص ۲۵۶، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
شاهد این نظرن که هدایت به معنای استوار و پایدار ماندن بر هدایت است، قول خداوند در آیۀ « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» است که می‌فرماید: پروردگارا، هدایت و راهنمایی فرما و ثابت دار ما را به راه راست.
[۳۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۶۱ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.


۶.۳ - ۳. دیدگاه سوم

منظور آیه این است که هر‌که را خدا بخواهد از هدایت بیشتری که به مؤمن وعده کرده، برخوردار و بهره‌مند سازد، سینه‌اش را برای آن می‌گشاید؛ زیرا فایده آن این است که بر بصیرت مؤمن افزوده می‌شود. اما کسانی را که خدا می‌خواهد از آن هدایت افزون تر محروم سازد و چنان‌که خود بکفر گراییده‌اند، آنها را از معرض آن هدایت دور گرداند، سینه‌ آنان را تنگ و سخت می‌کند که جایی برای پذیرش آن هدایت باقی نماند. بدیهی است که هر‌گاه گشودن سینه مؤمن مقتضی برخورداری از هدایت بیشتر باشد، بستن و تنگ کردن سینه کافر ، مقتضی محرومیت از آن است. نتیجه این بیان این است که مردم برای پذیرش ایمان و اعراض از کفر، ترغیب می‌شوند.
[۴۰] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۶۱ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
[۴۱] طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹۸، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.
[۴۲] صادقی تهرانی، محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص ۱۴۴، مؤلف، قم، ۱۴۱۹ ق.


۶.۴ - بیان یک اشکال

برخی به این آیه استدلال کردند که هدایت و ضلالت کار خداست و طبق مفاد همین آیه این انحصار از مسلمات عقل است؛
[۴۳] فخرالدین رازی ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۳، ص ۱۳۷ و ۱۳۸، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.
زیرا بنده مخلوق، قدرتش بر ایمان و کفر به یک اندازه است، و مادامی که برای یکی از این دو مرجحی در کار نباشد محال است که آن یکی را بر دیگری ترجیح دهد و بر گزیند، پس اختیار یکی از آن دو وقتی صورت می‌گیرد که مرجحی برای آن باشد، و این مرجح ناچار یک امر قلبی خواهد بود، و آن هم جز علم یا اعتقاد و یا مظنه بر وجود مصلحت زائده و منفعت راجح و نبود ضرر زائد و منقصت راجح چیز دیگر نمی‌تواند باشد، و چون حصول علم و اعتقاد و مظنه در قلب از ناحیه خدای تعالی است،
[۴۴] چنان‌که امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید:‌ «علم به زیاد آموختن نیست و همانا علم نور است که پروردگار در قلب کسی وارد می‌کند که اراده کرده او را هدایت کند»، شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، منیة المرید، محقق، مصحح، مختاری، رضا، ص ۱۶۷، مکتب الإعلام الإسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق.


۶.۴.۱ - سخن رسول اکرم

چنانچه رسول اکرم نیز فرمودند شرح صدر:« نُورٌ یَقْذِفُهُ‌ اللَّهُ‌ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ فَیَشْرَحُ صَدْرَهُ » مراد از شرح صدر ، نوری است که خداوند در سینه مؤمن می‌اندازد، پس سینه‌اش را وسعت می‌دهد و آماده برای پذیرش حقایق می‌کند. بنده هر چند دارای قدرت و حق انتخاب باشد، باز نمی‌تواند بدون انگیزه یک طرف را بر دیگری ترجیح دهد. بنابر‌این، آن چیزی که سبب بر اختیار است، قدرت تنها نیست، بلکه قدرت و انگیزه است که انگیزه از ناحیه خدا است. پس لا جرم اختیار کفر و یا ایمان مستند به خدا است و بنده را در انتخاب یکی از آن دو اختیاری نیست.

۶.۵ - پاسخ به اشکال بالا



۶.۵.۱ - ۱. پاسخ اول

افعال اختیاریه عبد هم نسبت به عبد داده می شود و هم به خداوند که معنای امر بین الامرین و اختیار است که نه جبر باشد و نه تفویض ، اگر اشیا را مستند به خدای تعالی می‌دانیم به‌خاطر آن است که خدای تعالی اسباب و مقدمات وجود آن را فراهم نموده و این امر سبب نمی‌شود که آن افعال به غیر خدا مستند نباشد؛ وگرنه قانون عمومی علت و معلول از بین رفته، در نتیجه احکام عقلی به کلی از میان می‌رود، پس ممکن است تمام اشیا، و از آن جمله هدایت و ضلالت، در عین اینکه به‌طور حقیقت مستند به خدا هستند به همان‌گونه مستند به غیر خدا هم باشند و تناقضی هم نباشد.
[۴۷] طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹۸، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.


۶.۵.۲ - ۲. پاسخ دوم

آیه شریفه تنها متعرض این جهت بود که هدایت و ضلالت و یا سعه و ضیق قلب ، کار خدای تعالی و از صنع اوست و اما اینکه هدایت و ضلالت همان رغبت نفس و نفرت آن باشد، گذشته از اینکه سخن درستی نیست، آیه شریفه هم از آن ساکت، بلکه از آن بیگانه است.
[۴۹] فخرالدین رازی ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۳، ص ۱۳۸، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.


۶.۵.۳ - ۳. پاسخ سوم

آیه شریفه تنها در مقام بیان عملی است که خدا در موقع هدایت و اضلال در قلب انجام می‌دهد، اما اینکه آیا تمام هدایت‌ها و ضلالت‌ها تنها از ناحیه خداست، آیه از آن اجنبی است، گو اینکه هدایت و ضلالت از ناحیه خداست و اما غرض از آیه مورد بحث، افاده آن نیست.

۶.۵.۴ - ۴. پاسخ چهارم

منظور از «هدایت» و «اضلال» الاهی فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانی است که آمادگی و عدم آمادگی خود را برای پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کرده‌اند. بنابراین، نه دسته اول در پیمودن این مسیر مجبورند و نه دسته دوم در کار خود، هدایت و ضلالت الاهی در واقع مکمل چیزی است که خودشان خواسته‌اند و انتخاب کرده‌اند.
[۵۲] فخرالدین رازی ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۳، ص ۱۳۸، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.




۱. انعام (۶)، آیه ۱۲۳؛ «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی‌ کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها وَ ما یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُون».    
۲. بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج ۲، ص ۱۸۱، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۸ ق.
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۵۶ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۴. ابن هائم، شهاب‌الدین احمد بن محمد، التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ج ۴، ص ۲۶۰، دار الغرب الإسلامی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۳ ق.
۵. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، تحقیق، با مقدمه علامه شهرستانی، ج ۱، ص ۱۷۶، انتشارات بیدار، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق.
۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۴۰، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۷. نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، ج ۵، ص ۸۴، انتشارات اسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۸ ق.
۸. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی، میر جلال الدین، ج ۱، ص ۸۱۹، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ ش.
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۴۲۸، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ش.    
۱۰. بانوی اصفهانی سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ۵، ص ۱۲۳، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ ش.
۱۱. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۴، ص، ۲۶۱.    
۱۲. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج ۶، ص ۱۴۸، کتاب‌فروشی لطفی، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۴ ق.
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۴۲۸، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ش.    
۱۴. الذاریات (۵۱)، آیه ۵۶.    
۱۵. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‌۵، ص ۱۲۴.
۱۶. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۴، ص، ۲۶۱.    
۱۷. ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، تحقیق، با مقدمه علامه شهرستانی، ج ۱، ص ۱۷۶، انتشارات بیدار، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق.
۱۸. اعراف (۷)، آیه ۱۷۹؛ «به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم...».    
۱۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۴۰، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۵۶ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۲۱. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۴، ص، ۲۶۰.    
۲۲. دخیل، علی بن محمد علی، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ص ۱۸۸، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۲ ق.
۲۳. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۴، ص، ۲۶۰.    
۲۴. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی، میر جلال الدین، ج ۱، ص ۸۱۸، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ ش.
۲۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۴۰ ۳۴۱، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۲۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۳۳۴ ۳۳۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۲۷. قرشی، سیدعلی‌اکبر، قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۴۴، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۱ ش.
۲۸. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی ـ فارسی، ص ۳۸. «واژه رود»
۲۹. انعام (۶)، آیه ۱۲۵؛ آن‌کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می‌سازد و آن‌کس را که به‌خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه‌اش را آن‌چنان تنگ می‌کند که گویا می‌خواهد به آسمان بالا برود این‌گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی‌آورند قرار می‌دهد.    
۳۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۴۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۳۱. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹۷، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.
۳۲. حسینی همدانی، سیدمحمدحسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج ۶، ص ۱۵۱، کتابفروشی لطفی، تهران، چاپ اوّل، ۱۴۰۴ ق.
۳۳. حسینی شیرازی، سیدمحمد، تبیین القرآن، ج ۱، ص ۱۵۶، دار العلوم، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۳ ق.
۳۴. محمد (۴۷)، آیه ۱۷.    
۳۵. محمد (۴۷)، آیه ۵.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۶۰ و ۵۶۱ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۳۷. . حائری تهرانی، میر سید علی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج ۴، ص ۲۵۶، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۳۸. فاتحه (۱)، آیه ۶.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۶۱ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۵۶۱ ؟؟؟، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش.
۴۱. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹۸، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.
۴۲. صادقی تهرانی، محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص ۱۴۴، مؤلف، قم، ۱۴۱۹ ق.
۴۳. فخرالدین رازی ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۳، ص ۱۳۷ و ۱۳۸، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.
۴۴. چنان‌که امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید:‌ «علم به زیاد آموختن نیست و همانا علم نور است که پروردگار در قلب کسی وارد می‌کند که اراده کرده او را هدایت کند»، شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، منیة المرید، محقق، مصحح، مختاری، رضا، ص ۱۶۷، مکتب الإعلام الإسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ ق.
۴۵. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار (ط- بیروت)، محقق، مصحح، جمعی از محققان‌، ج ۶۵، ص ۲۳۶، دار إحیاء التراث العربی‌، بیروت‌، چاپ دوم‌، ۱۴۰۳ ق.    
۴۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۴۴، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۴۷. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۱۹۸، چاپ دوم، انتشارات اسلام، تهران، ۱۳۷۸ ش.
۴۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۴۴، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۴۹. فخرالدین رازی ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۳، ص ۱۳۸، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.
۵۰. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۳۴۴ و ۳۴۵، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق.    
۵۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۴۳۴، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ش.    
۵۲. فخرالدین رازی ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۱۳، ص ۱۳۸، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ ق.



پایگاه اسلام کوئیست.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی




جعبه ابزار