• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

امام سجاد و سیاست

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه امام سجاد علیه‌السلام، سیاست.

پرسش: آیا در تاریخ مثال‌هایی از دخالت امام زین‌العابدین ـ علیه‌السلام ـ در سیاست به ثبت رسیده؟

پاسخ: دوران امام ـ علیه‌السلام ـ سجاد دوران پرفراز و نشیبی بود و حضرت به‌خاطر حساسیت‌ها و شرایط خاص زمان به‌صورت مستقیم در شورش‌ها و قیام‌ها شرکت نجستند؛ ولی بعضی از آنها را تلویحاً و غیر مستقیم تأیید کردند و در‌عین‌حال که با حکومت غاصبانه اموی مخالف بودند، اما آنجا که کیان اسلام در خطر بود، از راه‌نمایی آنها دریغ نمی‌ورزیدند؛ خصوصاً طرح اقتصادی و ضرب سکه را در زمان عبدالملک در مقابل حکومت روم را می‌شود نام برد.



موضوع امام سجاد علیه‌السلام را در دوران ۳۴ ساله امامتشان در امور سیاسی از دو ناحیه می‌شود مورد بررسی قرار داد:

۱.۱ - پس از واقعه عاشورا

موضع آن حضرت پس از واقعه عاشورا تا بازگشت از سفر کربلا: در این دوران موضع حضرت با یزید و اطرافیان او، حماسی، شجاعانه بود در این دوره کوتاه ایشان تقیه را به مصلحت اسلام ندانستند و با در دست گرفتن جان خویش از آن جو و خفقان، سکوت را شکست و چون پتکی آهنین بر سر ستمگران فرود آمد؛ در این برهه امام پیام‌آوری بود که سکوتش، مرگ پیام عاشورا و فراموشی حماسه کربلا را به دنبال داشت و حضرت هرگز بدین سکوت تن نداد.
[۱] رنجبر محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ص ۱۸۶، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰.


۱.۲ - پس از بازگشت از کربلا

موضع آن حضرت پس از بازگشت از سفر کربلا به مدینه: در این برهه از زمان روش مبارزاتی امام فرق کرد، حضرت در حالی به مدینه بازگشت که مردم شهر به‌خاطر مشغول شدن به امور دنیایی و عیش و نوش و غوطه‌ور شدن در انحرافات اخلاقی و فساد اجتماعی، به اهل‌بیت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ـ گرایش ضعیفی داشتند. در این شرایط با توجه به اختناق شدیدی که در اثر فاجعه کربلا ایجاد شده بود، زمینه برای فعالیت آشکار امام علیه‌السلام از بین رفته بود و درنتیجه، کسی جرأت برقراری ارتباط با حضرت، به‌عنوان بازمانده اهل‌ بیت را نداشت؛ بنابراین امام ـ علیه‌السلام ـ چاره‌ای جز تغییر روش ندید؛ از‌این‌رو در بقیه دوره حکومت یزید، امام ـ علیه‌السلام ـ از مردم کناره‌ گرفت و حتی بنابر بعضی‌ نقل‌ها، در خارج از شهر مدینه، زیر خیمه و چادر زندگی کرد.
[۲] ابن طاووس، غیاث‌الدین، السید عبدالکریم، فرحة الغری، ص ۴۳.
[۳] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۸۷ و ۱۸۸.



در این برهه از دوران امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ قیام‌ها و شورش‌هایی علیه امویان به‌ وجود آمد که از جمله آنها واقعه حرّه و اقم ۶۳ ه‌ ق، قیام توابین ۶۱ ـ ۶۵ ه‌ ق، قیام مختار ۶۶ ـ ۶۷، شورش عبدالله بن زبیر ۶۱ ـ ۷۳ ه‌ ق و... می‌توان نام برد که هرکدام از اینها دارای نقاط مثبت و منفی بود که حضرت به‌خاطر آن نقاط منفی و شرایط خاص حضرت و شیعیان، از شرکت و حمایت مستقیم از آنها خودداری کردند؛ ولکن امام ـ علیه‌السلام ـ تلویحاً بعضی از آن قیام‌ها را تأیید کردند.

۲.۱ - واقعه حره

درباره قیام مردم، مدینه «واقعه حره» (۶۳ ه‌ ق.)، به نکاتی توجه کنید:

۲.۱.۱ - نقاط مثبت

این قیام نقاط مثبتی دربرداشت که برخی از آنها، عبارتند از:

۱. قیام ضد اموی بود و انگیزه در آن ساقط کردن خلیفه‌ای فاسد، ستمگر و بی‌لیاقت مانند یزید بود؛
۲. مردانی عابد و زاهد رهبری حرکت را عهده‌دار بودند.

۲.۱.۲ - نقاط منفی

اما این قیام دارای نقاط منفی‌ای بود که به دلیل آنها امام ـ علیه‌السلام ـ از شرکت در قیام امتناع ورزید که برخی از آنها عبارتند از:

۱. حرکت مزبور از ماهیت اصیل شیعی برخوردار نبود و عبدالله بن زبیر در این شورش نقش اساسی، و نفوذ زیادی میان صفوف شورشیان داشت؛
[۴] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۵۰.

۲. در این قیام هیچ از امام ـ علیه‌السلام ـ نظرخواهی نشد؛ اما چون رهبران شورش مثل عبدالله بن حنظله افرادی مؤمن و صالح بودند و انتقادها و اعتراض‌های آنان به حاکمیت یزید به‌جا و کاملاً درست بود، امام حرکت آنها را تخطئه نکرد.
[۵] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۵۱.


۲.۲ - قیام توابین

«قیام توابین» (۶۱ـ۶۵ ه‌ ق.) یک قیام شیعی محض بود و رهبری آن را (سلیمان بن صرد خزاعی) از اصحاب پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و علی علیه‌السلام به عهده داشت، هدف آنها از این قیام خونخواهی اهل‌بیت، و جنگ با قاسطین و مارقین بود و در صورت پیروزی واگذار کردن حکومت به اهل‌بیت پیامبر اکرم بود و طبعاً از نسل فاطمه علیها‌السلام کسی جز علی بن الحسین شایسته این کار نبود.
[۶] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱.
[۷] طبری، محمد بن جریر، کامل بهایی، ج ۲، ص ۳۰۲، تهران،‌ انتشارات مصطفوی (بی‌تا)، ج ۲، ص ۳۰۲.

هرچند که دلیل و روایت خاصی دال بر تأیید این نهضت از جانب امام ـ علیه‌السلام ـ وجود ندارد، اما بدون تردید، قیام توابین مورد تأیید ایشان بوده است.
[۸] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۶۱، با اندکی تلخیص و اضافه.


۲.۳ - قیام مختار

قیام مختار (۶۶ـ۶۷ ه‌ ق): مختار، فرزند ابوعبیده ثقفی، از کسانی بود که به‌خاطر قیام علیه قاتلان امام حسین علیه‌السلام شهرتی تاریخی یافت. او قبل از قیام امام حسین ـ علیه‌السلام ـ از شیعیان معروف کوفه بود و وقتی مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین ـ علیه‌السلام ـ به کوفه رفت در منزل او اقامت کرد.
[۹] طبری، محمد بن جریر، کامل بهایی، تهران،‌ انتشارات مصطفوی (بی‌تا)، ج ۴، ص ۴۴۱.
[۱۰] بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، ج ۱، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر ۱۴۱۷.
[۱۱] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۶۲.

مختار همچون توابین درصدد خون‌خواهی امام حسین و جنگ با قاتلان او بود؛ ولی سلیمان را شایسته رهبری توابین نمی‌دانست و لذا به صراحت اظهار می‌کرد: سلیمان آشنایی با جنگ و سیاست ندارد.
[۱۲] طبری، محمد بن جریر، کامل بهایی، تهران،‌ انتشارات مصطفوی (بی‌تا)، ج ۴، ص ۴۳۴ و ۴۴۹.
[۱۳] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۶۳.


۲.۳.۱ - نامه مختار به امام

مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به‌سوی خود جذب کند، برای پیشرفت قیامش، به امام سجاد نامه‌ای نوشت و از آن حضرت یاری جست؛ ولی حضرت پاسخ مثبت ندادند؛ مختار چون از همکاری امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ مأیوس شد، نامه‌ای به محمد بن حنفیه نوشت و همان درخواست را کرد، محمد درخواست مختار را پذیرفت و مختار به‌عنوان نماینده او، مردم را به خویش دعوت می‌کرد.
[۱۵] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۷۰ و ۱۷۱.


۲.۳.۲ - واکنش امام به نامه

چنین موضعی از جانب امام ـ علیه‌السلام ـ با توجه به اوضاع سیاسی عصر آن حضرت کاملاً منطقی و درست بود؛ زیرا امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در آن شرایط خاص نباید، اقدام به کاری می‌کرد که نابودی شیعه را در پی داشته باشد. بنابراین امام رابطه مستقیم با این حرکت را به مصلحت ندید؛ بلکه با تأیید کلی این نهضت، رهبری آن را به محمد بن حنیفه واگذار کرده و در این‌باره او را جانشین خود ساخت؛ چنان‌که حضرت فرمود: «ای عمو! اگر برده‌ای زنگی به پشتیبانی از ما اهل‌ بیت علیهم‌السلام خروج کند، حمایت او بر مردم لازم است و در این مورد شما را ولایت دادم، هرگونه صلاح می‌دانی عمل کن».
[۱۷] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۷۲.


۲.۳.۳ - رهبری ابن حنفیه

علت واگذاری رهبری نهضت به محمد این بود که او از طرف دستگاه حاکم به مخالفت متهم نبود. از این موضع‌گیری درست امام ـ علیه‌السلام ـ که بگذریم ایشان در مواقعی نیز قیام مختار را تأیید کردند؛ چنان‌که زمانی که سر عبیدالله و دیگر قاتلان امام حسین علیه‌السلام را برای ایشان آوردند، حضرت سجده شکر به‌جا آورد و برای مختار دعا کرده و طلب خیر نمود و فرمود خدای مختار را پاداشی نیک دهد.

۲.۴ - قیام عبدالله بن زبیر

شورش عبدالله زبیر (۶۱ـ۷۳ ه‌ ق): هنگامی که معاویه مُرد و یزید به حکومت رسید و از مردم برای خود بیعت گرفت، عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید سر باز زد. وی خود دعوی خلافت داشت، اما مردم به وی توجه چندانی نداشتند هدف او از شورش علیه امویان حکومت و ریاست بود؛ چنان‌که از فرمایشات امام حسین قبل از شهادتشان، در حجاز مشهود است که حضرت فرمود: به‌راستی هیچ چیز در دنیا برای او (ابن زبیر) بهتر از این نیست که من از حجاز بیرون روم؛ زیرا می‌داند که با وجود من، مردم به او روی نمی‌آورند، پس دوست دارد که من از مکه خارج شوم تا میدان برای او خالی بماند.
[۲۲] دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، اخبار الطوال، ج ۴، ص ۲۸۸.
[۲۳] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۷۴.


۲.۴.۱ - موضع امام سجاد

امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ با توجه به دیدگاه خصمانه و کینه‌توزانه و نیز اعمال ناشایست ابن زبیر نسبت به بنی‌هاشم و اهل‌بیت، نه‌تنها شورش او را تأیید نکرد، بلکه از فتنه وی نسبت به اهل‌ بیت و شیعیان بیم داشت و از آن اظهار نگرانی می‌کرد؛
[۲۵] اصفهانی، ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۳۸۷ ه‌، ج ۳، ص ۱۳۴.
ولی بر ضد آن نیز اقدامی نکرد؛ زیرا هرگونه اقدامی علیه حاکمیت ابن زبیر، به سود امویان تمام می‌شد.


طرح استقلال اقتصادی امام ـ علیه‌السلام ـ گرچه امام سجاد همچون دیگر امامان حکومت امویان را نامشروع و غاصبانه می‌دانست و روش‌های حکومتی آنان را مردود اعلام کرده بود، اما اگر زمانی کیان اسلام و عزت و آبروی جامعه اسلامی، از سوی بیگانگان مورد تهدید و تعرض قرار می‌گرفت، حضرت برای حفظ آن از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کرد.


در زمان عبدالملک، پارچه‌هایی به روم صادر می‌شد که روی آنها شعار (لا اله الاّ الله، محمد رسول‌الله) نوشته شده بود. این مسئله بر حاکم کافر روم گران آمد؛ ازاین‌رو ضمن فرستادن نامه‌ای تهدید‌آمیز به عبدالملک، مبنی بر حذف این شعار به وی اعلام کرد که اگر این کار را ترک نکند، در سکه‌ها نام پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله را به زشتی خواهد نوشت. عبدالملک که در حل این مشکل ناتوان و درمانده بود، از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ کمک خواست. امام ـ علیه‌السلام ـ که آبروی جامعه اسلامی را در خطر می‌دید، برای حفظ عزت و سرفرازی مسلمانان، این مشکل را حل کرد. حضرت به عبدالملک فرمود که استفاده از سکه‌های رومی را ممنوع سازد و به‌جای آن، سکه اسلامی بزند.
[۲۸] العاملی، مرتضی، «مقالة ضرب النقود فی الاسلام» ص ۱۴۱ ـ ۱۵۴، ص ۱۹۴.
[۲۹] رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۹۳ و ۱۹۴.



۱. رنجبر محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ص ۱۸۶، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰.
۲. ابن طاووس، غیاث‌الدین، السید عبدالکریم، فرحة الغری، ص ۴۳.
۳. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۸۷ و ۱۸۸.
۴. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۵۰.
۵. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۵۱.
۶. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ در رهبری شیعه، ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، پائیز ۱۳۸۰، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱.
۷. طبری، محمد بن جریر، کامل بهایی، ج ۲، ص ۳۰۲، تهران،‌ انتشارات مصطفوی (بی‌تا)، ج ۲، ص ۳۰۲.
۸. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۶۱، با اندکی تلخیص و اضافه.
۹. طبری، محمد بن جریر، کامل بهایی، تهران،‌ انتشارات مصطفوی (بی‌تا)، ج ۴، ص ۴۴۱.
۱۰. بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، ج ۱، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر ۱۴۱۷.
۱۱. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۶۲.
۱۲. طبری، محمد بن جریر، کامل بهایی، تهران،‌ انتشارات مصطفوی (بی‌تا)، ج ۴، ص ۴۳۴ و ۴۴۹.
۱۳. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۶۳.
۱۴. موسوی خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۵.    
۱۵. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۷۰ و ۱۷۱.
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۶۵.    
۱۷. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۷۲.
۱۸. شیخ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، ج ۱، ص ۳۴۹.    
۱۹. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۴.    
۲۰. شیخ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، ج ۱، ص ۱۲۷.    
۲۱. احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، ج ۵، ص ۳۱۵.    
۲۲. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، اخبار الطوال، ج ۴، ص ۲۸۸.
۲۳. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۷۴.
۲۴. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۲۹۹.    
۲۵. اصفهانی، ابونعیم، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۳۸۷ ه‌، ج ۳، ص ۱۳۴.
۲۶. مکی العاملی، محمد بن جمال‌الدین (شهید اول)، البیان، ص ۱۸۵.    
۲۷. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت داراحیاء التراث العربی ۱۴۱۳ ه‌، ج ۹، ص ۱۲۲.    
۲۸. العاملی، مرتضی، «مقالة ضرب النقود فی الاسلام» ص ۱۴۱ ـ ۱۵۴، ص ۱۹۴.
۲۹. رنجبر، محسن، نقش امام سجاد در رهبری شیعه، ص ۱۹۳ و ۱۹۴.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «امام سجاد و سیاست»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۱۸.    


رده‌های این صفحه : امام سجاد | تاریخ معصومان




جعبه ابزار