ترک نماز با شکست در کنکور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شکست در کنکور، ترک نماز.
پرسش: آیا شکست در کنکور موجب بیاعتنایی و بیاعتمادی به نماز میشود؟
پاسخ: از نظر منطقی رابطه میان شکست در کنکور و بیاعتنایی به نماز وجود ندارد. اگر در فردی این حالت و واکنش مشاهده شود، نشانه ضعف اراده و نداشتن قدرت تجزیه و تحلیل وی است، منطقی این است که در چنین شرایطی، از طریق تجزیه و تحلیل، علت اصلی شکست خود را شناسایی کند و در جبران آن بکوشد.
کسانی که به خاطر شکست در کنکور، نمازشان را ترک میکنند، به یکی از دلایل زیر ممکن است این کار را انجام دهند:
این افراد احساس میکنند که
خداوند به آنان کمک نکرده است، تا در کنکور موفق شوند.
اگر افرادی بعد از شکست در کنکور دچار این حالت شوند، باید برای آنها روشن شود که خداوند به بندگان خویش کمک میکند؛ اما کمک خداوند شایستگی میخواهد یا به عبارت دیگر، خداوند تحت شرایط خاصی به
بندگان خود کمک میکند. بنابراین اگر فردی تمام عمر خود را در منزل بخوابد و از خداوند بخواهد که او را روزی دهد، خداوند در چنین مواردی به این فرد کمک نمیکند؛ بلکه باید تلاش کند، احکام خداوند را اجرا کند، به دستورات او گوش دهد و از خداوند کمک بخواهد، خداوند هم به او کمک میکند. همچنین اگر کسی برای کنکور آمادگی نگیرد، دستورات
دین را رعایت نکند؛ اما از خداوند کمک بخواهد خداوند او را کمک نمیکند؛ ولی این بدان معنا نیست که باید پشت به خدا کرد؛ زیرا در این صورت از چاله به چاه خواهد افتاد.
کاملاً مأیوس شدهاند و به قول معروف زدهاند زیر همه چیز.
اگر کسانی به خاطر یک شکست بزرگ در
زندگی خود یعنی موفق نشدن در کنکور یا مانند آن به همه چیز پشت کند، فرد ضعیفی است که با یک شکست همه چیز را تمامشده میداند. یا تمام راههای موفقیت را در یک سوراخ خلاصه میداند. گذشته از این، گاهی خداوند بندگان خود را با شکستها و مشکلات
امتحان میکند. فردی که به خاطر کنکور
نماز را ترک میکند یا به دین پشت میکند، در دو امتحان ناکام شده است: یکی امتحان کنکور و دیگری
امتحان خداوند. چنین افرادی زود دلسرد و مایوس میشوند؛ درحالیکه افراد موفق تا آخرین رمق زندگی خود تلاش میکنند و زود مأیوس نمیشوند و اگر راهی را بسته دید، از راه دیگر حرکت میکند.
از برگزارکنندکان کنکور و برنامههای آموزشی یا بهطورکلی از مسئولین نظام دلخور شده است؛ لذا به مسائل دینی پشت کرده است.
در این صورت اولاً معلوم نیست که مشکل از مسئولین باشد، شاید خود فرد به اندازه کافی تلاش نکرده یا استعداد نداشته است؛ ثانیاً اگر فرضاً هم نقصی از طرف مسئولین باشد، در این صورت باید توجه داشت که هرچند بندگان خدا حتی آنان که خود را دیندار و متدین میدانند، رفتار درست نداشته باشند، دلیل نمیشود که
انسان با خداوند قهر کند؛ زیرا خداوند هیچگاه رفتار نادرست بندگان خود را تأیید نمیکند؛ بلکه برعکس خداوند میگوید هرگاه شما از بندگان من آزار و اذیت دیدید و با شما رفتار شایسته و مناسب نداشتند، به درگاه من پناه بیاورید و با من دوست شوید؛ زیرا من همواره با شما رفتار خواهم داشت که از روی
حکمت،
رحمت و
مغفرت است. بنابراین به هیچیک از دلایل فوق نمیتوان به خاطر شکست، نماز را رها کرد.
ممکن است افرادی باشند که عدم موفقیت در کنکور سبب بیاعتمادی و بیاعتنایی آنها به نماز گردد، اما این نوع برخورد و واکنش اصلاً معقول و منطقی نیست. افرادی که در کنکور پذیرفته نمیشوند، به جای آنکه عجولانه تصمیم بگیرند و فوراً نماز را کنار بگذارند، بهتر است عوامل عدم موفقیتشان را در کنکور مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
عوامل بسیاری میتواند در عدم موفقیت افراد در کنکور نقش داشته باشند؛ مثلاً عدم تلاش و آمادگی لازم برای کنکور،
نداشتن
علاقه به رشته تحصیلی یا اصل تحصیل، نداشتن استعداد، شدت رقابت و تراکم داوطلبان رشته موردنظر، اضطراب امتحان، نامربوط بودن سؤالات، عدم
توکل به خداوند و... هر یک از این عوامل میتواند در عدم موفقیت فرد در کنکور نقش داشته باشد؛ بنابراین باید کوشید ابتدا عامل یا عوامل اصلی عدم موفقیت را شناسایی نموده، سپس درصدد جبران و حل آن تلاش نمود و البته نهتنها نماز را نباید ترک کرد، بلکه با توکل و رازونیاز بیشتر، باید سعی نمود که خداوند او را در جهت رسیدن به هدفش که همان تحصیل
علم و دانش و به نوبه خود وسیله
رشد و تکامل انسان به سوی خداوند است، یاری نماید؛ اما اگر دیدیم فردی به جای آنکه با استفاده از منطق تجزیه و تحلیل، علت یا علل عدم موفقیتش را شناسایی کند، به
فحش و ناسزاگویی به این و آن، رفتارهای غیر منطقی،
انزوا و
گوشهگیری و ترک نماز پرداخت، به این نتیجه میرسیم که وی اصلاً منطق تجزیه و تحلیل را نمیداند و میزان
توکل و
اعتماد و ایمانش به خداوند ضعیف است، هر عامل دیگری ممکن است در عدم موفقیتش نقش داشته، اما بههیچوجه نماز خواندن عامل عدم موفقیت او نبوده، پس چرا نماز را ترک کند؟!
بلکه عدهای از افراد به خاطر نداشتن
تجربه کافی یا ویژگیهای شخصیتی، ممکن است روبهرویی با مشکل و ناکامی، عدم موفقیت خود را به عوامل بیرونی مستند نموده و کل نظام فکری و رفتاریشان به هم میخورد. در این وضعیت هر کاری ممکن است انجام دهند؛ اما بعد از گذشت مدت زمانی، کمکم به خود اجازه میدهند که واقعبینانهتر و منطقیتر برخورد نموده، عوامل اصلی عدم موفقیتشان را شناسایی کنند و در آینده از آن
عبرت گرفته و درصدد جبران نقص خویش برآیند. اینگونه افراد ممکن است حتی نمازشان را مدتی ترک کنند؛ اما وقتی میزان احساساتشان کاهش یافت، دوباره نماز را از سر میگیرند؛ چون میدانند که عدم موفقیت در امتحان موضوعی نیست که به خاطر آن نمازش را که سرمایه
زندگی و کلید رستگاری
و پایه و اساس دینش میباشد،
از دست دهد.
از نظر منطقی رابطه میان شکست در کنکور و بیاعتنایی به نماز وجود ندارد. اگر در فردی این حالت و واکنش مشاهده شود، نشانه
ضعف اراده و نداشتن قدرت تجزیه و تحلیل وی است، منطقی این است که در چنین شرایطی، از راه تجزیه و تحلیل علت اصلی شکست خود را شناسایی کند و در جبران آن بکوشد.
۱. سیدمهدی حسینی بیرجندی، راهنمایی و مشاوره تحصیلی، رشد، ۱۳۸۰ ش.
۲. دکتر قاسم قاضی، زمینه مشاوره و راهنمایی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ ش.
۳. عوامل موفقیت در تحصیل، مرتضی نظری، تهران: انتشارات مدرسه برهان، ۱۳۷۳ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ترک نماز با شکست در کنکور»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۲/۰۸.