تعدد زوجات و عصمت پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تعدد زوجات، عصمت پیامب رصلیاللهعلیهوآله.
پرسش: تعدد زوجات، همسرانی مثل عایشه، حفصه، بخشیدن ابوسفیان چه تناسبی با عصمت دارد؟
پاسخ: در پاسخ به این پرسش چنین گفته میشود که عصمت از مختصات
پیامبران میباشد.
یعنی مصونیت از
گناه و اشتباه؛ یعنی پیامبران نه تحت تأثیر
هواهای نفسانی قرار میگیرند و مرتکب گناه میشوند و نه در کار خود دچار
خطا و اشتباه میشوند.
اما آیا پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در مورد تعدد زوجات خود از حد و مرز عصمت خارج شدند؟ (نعوذ بالله) تحت تأثیر هواهای نفسانی همسران متعدد اختیار نمود؟
از طرفی ازدواج متعدد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به هر دلیل و علتی که باشد (چه ازدواج دائمی آن حضرت که این حکم استثنا برای پیامبر میباشد و چه ازدواج غیر دائمی با برخی زنان)، این از قبیل گناه و
معصیت حتی
گناه صغیره محسوب نمیشود تا بگوییم که این کارها منافات با عصمت او دارد. خیر این مسئله علاوه بر اینکه هیچ ایراد و گناهی نداشته؛ بلکه
حکم خداست و یک امتیاز و رجحانی و
ثواب ی داشته است.
از طرفی اولاً فرهنگ جامعه آن روز این مسئله تعدد زوجات برای آنها حساسیتی که امروز در آن هست وجود نداشته و برای آنها قابل هضم بوده و ثانیاً: پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به گواه نقلی
متواتر و
تاریخی عادل بوده و توانسته است
عدالت را بهطور کاملی در میان زنان خود برقرار کند.
با دقت و تأمل در زندگی پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ روشن میگردد که پیامبر در طول زندگی و حیاتش هریک از زنان را که اختیار میکرده، به طرز خاصی بوده است.
اولین ازدواج آن حضرت با خدیجه کبرا ـ علیهاالسلام ـ بوده و حدود بیست سال و اندی از عمر شریفیش را (که تقریباً یک ثلث از عمر آن جناب بود) تنها با این یک همسر گذراند و به او اکتفا نمود، که سیزده سال از این مدت بعد از
نبوت و قبل از هجرتش (از مکه به مدینه) بوده، آنگاه درحالیکه هیچ همسری نداشت، از
مکه به
مدینه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلای کلمه
دین پرداخت و آنگاه با زنانی که بعضی از آنها
باکره و بعضی
بیوه و همچنین بعضی
جوان و بعضی دیگر عجوزه و
سالخورده بودند، ازدواج کرد و همه این ازدواجها در مدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب ت
حریم شد؛ مگر همان چند نفری که در حباله نکاحش بودند و معلوم است که چنین عملی با این خصوصیات ممکن نیست با
انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکی و
معاشرت با اینگونه زنان آنهم در اواخر عمر و آنهم از کسی که در اوان عمرش ولع و عطش برای این کار نداشته، نمیتواند انگیزه آن باشد.
ازدواج پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ازدواجش با زینب دختر جحش به این منظور بوده که چون او نخست همسر زید بن حارثه ـ پسر خوانده رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود و زید او را طلاق داد و از نظر رسوم
جاهلیت ازدواج با همسر
پسرخوانده ممنوع بود؛ چون پسرخوانده در نظر عرب جاهلی حکم پسر داشت؛ همانطور که یک مرد نمیتواند همسر پسر صلبی خود را بگیرد، از نظر
عرب ازدواج با همسر پسرخوانده نیز ممنوع بود. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با زینب ازدواج کرد تا این رسم غلط را براندازد و آیاتی از
قرآن در این باب نازل شد.
و ازدواجش با سوده دختر زمعه بن این جهت بود که وی بعد از بازگشت از هجرت دوم از
حبشه همسر خود را از دست داد و اقوام او همه
کافر بوند و او اگر به میان اقوامش برمیگشت یا به قتلش میرساندند و یا
شکنجهاش میکردند و یا بر گرویدن به کفر مجبورش میکردند؛ لذا رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای حفظ او از این مخاطره با او ازدواج نمود.
و ازدواجش با زینب دختر خزیمه این بود که همسر وی عبدالله بن جحش در
جنگ احد کشته شد و او زنی بود که در جاهلیت به
فقرا و
مساکین بسیار
انفاق و مهربانی میکرد و به همین جهت یکی از بانوان آبرومند و سرشناس آن دوره بود و او را مادر مساکین نامیده بودند؛ رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خواست با ازدواج با وی آبروی او را حفظ کند. (و
فضیلت او را تقدیر کند)
و انگیزه ازدواجش با امسلمه این بود که نام اصلیش هند بود و قبلاً همسر عبدالله بن ابیسلمه پسر عمه رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و برادر شیری آن جناب بود و اولین کسی بود که به حبشه هجرت کرد. زنی زاهده و
فاضله و دیندار و خردمند بود. بعد از اینکه همسرش از دنیا رفت، رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به این جهت با او ازدواج کرد که زنی پیر و دارای
ایتام بود و نمیتوانست
یتیمان خود را اداره کند.
و ازدواجش با صفیه دختر حی بن اخطب بزرگ یهودیان
بنیالنضیر به این علت صورت گرفت که پدرش ابن اخطب در جنگ بنیالنضیر کشته شد و شوهرش در
جنگ خیبر به دست مسلمانان به
قتل رسیده بود و در همین جنگ در بین
اسیران قرار گرفته بود.
رسول خدا او را
آزاد کرد و سپس به ازدواج خودش درآورده بود. تا به این وسیله هم او را از
ذلت اسارت حفظ کند و هم داماد
یهودیان شده باشد و
یهود به این خاطر دست از توطئه علیه او بردارد.
و سبب ازدواجش با جویریه که نام اصلیش بره و دختر حارث بزرگ یهودیان بنیالمصطلق بود، بدین جهت بود که در جنگ بنیالمصطلق مسلمانان دویست خانهوار از زنان و
کودکان قبیله را اسیر گرفته بودند، رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با جویریه ازدواج کرد تا با همه آنها
خویشاوند شوند.
مسلمانان چون اوضاع را چنین دیدند، گفتند: همه اینها خویشاوندان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هستند و سزاوار نیست
اسیر شوند، ناگزیر همه را آزاد کردند و مردان
بنیالمصطلق نیز چون این رفتار را دیدند تا آخرین نفر مسلمان شده و به مسلمین پیوستند و در نتیجه جمعیت بسیار زیادی به نیروی
اسلام اضافه شد و این عمل رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و آن عکسالعمل قبیله بنیالمصطلق اثر خوبی در دل عرب بهجای گذاشت.
و ازدواجش با میمونه که نامش بره و دختر حارث هلالیه بود، به این خاطر بود که بعد از
مرگ شوهر دومش ابیرهم، پسر عبدالعزی خود را به رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بخشید تا
کنیز او باشد. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در برابر این اظهار
محبت او را آزاد کرد و با او ازدواج نمود و این بعد از نزول آیهای بود که در اینباره نازل شد.
و سبب ازدواجش با امحبیبه (رمله) دختر ابیسفیان این بود که وقتی با همسرش عبیدالله جحش در دومین بار به حبشه
مهاجرت نمود، شوهرش در آنجا به دین
نصرانیت درآمد و خود او در دین اسلام ثبات قدم به خرج داد (البته برخی از اقوال تاریخی میگویند، پدرش در حبشه فوت کرد و امحبیبه بیسرپرست ماند. در این هنگام رسول خدا کسی را به حبشه فرستاد و از او خواستگاری کرد و در سال هفتم هجری با او ازدواج کرد؛ چون این خبر به ابوسفیان رسید، سخنی گفت که کاشف از این بود که ابوسفیان در مقابل عصمت
روحی و
اخلاقی رسول خدا به زانو درآمده است.
و این عملی است که باید از ناحیه اسلام قدردانی شود. از سوی دیگر پدرش از سرسختترین
دشمنان اسلام بود و همواره برای جنگیدن با مسلمین لشکر جمع میکرد. رسول خدا با او ازدواج کرد تا هم از عمل نیکش قدردانی شود و هم پدر او دست از دشمنی با او بردارد. و هم خود او از
خطر محفوظ بماند.
ازدواج با حفصه دختر عمر نیز بدین جهت بود که
شوهر او خنیس بن خداقه در
جنگ بدر کشته شد و او بیوهزن ماند.
و تنها همسری که در دختریش با آن جناب ازدواج کرد، عایشه دختر ابیبکر بود.
بنابراین ازدواجهای پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را میتوان در چهار شاخه زیر مورد بررسی قرار داد:
۱. محافظت از یتیمان و درماندگان و حفظ
آبرو ی آنها؛
۲. وضع
قوانین شرعی و از بین بردن
سنتهای غلط جاهلی؛
۳.
تبلیغ دین و تألیف قلوب دشمنان؛
۴. اهداف
سیاسی اسلام.
اما در خصوص ازدواج با حفصه و عایشه علاوه بر آنچه در مورد آنها بیان شد، به نظر میرسد ازدواج با این دو زن از جهت تثبیت و بقای دین اسلام اهمیت فراوانی داشته؛ چراکه آنچه در کتب تاریخی مذکور است، پدران آن دو زن که عبارتند از
خلیفه اول و دوم که از نفوذ زیاد در میان مهاجران برخوردار بودهاند، و از شواهد مختلف تاریخی به دست میآید که اگر آن دو در هنگام
بعثت که ظاهراً مسلمان شدند، ایمان آنها ایمان واقعی نبوده است.
حتی در مواردی دست به توطئه در زمان پیامبر اسلام بر علیه پیامبر زدند؛ لذا اگر بهگونهای آنها مهار نمیشدند، ممکن بود توطئههای آنها شدیدتر و شکنندهتر بر علیه پیامبر و دین نوپای او باشد؛ لذا بهسبب ازدواج پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با دختران آنها به نظر میرسد که آنها به گمان
باطل خود آینده دین اسلام را متعلق به خود میدانستند؛ لذا ارتباط خویشاوندی آنها با پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سبب شد که از توطئههای آنها در زمان
حیات پیامبر کاسته شود و پیامبر نیز تسلط بیشتری بر
اعمال و
رفتار آنها داشته باشد.
اما در مورد عفو بخشش و ابوسفیان باید گفت که اگرچه ابوسفیان در محیط
رعب و
ترس ایمان آورد و این طرز ایمان هیچگاه مورد نظر و هدف پیامبر اسلام و
آیین وی نبود، ولی مصالحی
ایجاب میکرد که به هر نحوی باشد ابوسفیان در سلک مسلمانان درآید، تا بزرگترین مانع از سر راه
گرایش مردم مکه به اسلام برداشته شود؛ زیرا افرادی مانند ابوسفیان و
ابوجهل و
عکرمه و
صفوان بن امیه و... سالیان درازی بود که محیطی پر از رعب و
وحشت بهوجود آورده بودند که کسی جرئت نمیکرد درباره اسلام فکر کند، و یا تمایلات خود را ابراز کند. اگر اسلام ظاهری ابوسفیان برای او مفید نبود، برای پیامبر اسلام و افراد دیگری که تحت سیطره او قرار گرفته و رابطه خویشاوندی با او داشتند بسیار مفید و سودمند بود).
سایت اندیشه قم.