تعیین قضا و قدر در شب قدر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قضا، قدر، شب قدر
معنای قضا و قَدَر و تعیین آن در شب قدر چیست؟
سرنوشت هر کس از روز نخست، بدون اطلاع و حضور او، از طرف
خداوند تعیین شده، بنابراین هر کس با
سرنوشت معینی از
مادر متولد میشود که قابل دگرگونی نیست. هر
انسانی نصیب و قسمتی دارد که ناچار باید به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد و کوششهای او برای تغییر
سرنوشت، بیهوده است. بنا بر این تفسیر، بدیهی است که
انسان، موجودی مجبور و بیاختیار است.
بررسی منابع اسلامی نشان میدهد که این تفسیر، مورد تایید
اسلام نیست. قبول و پذیرش آن، تمام مفاهیم مسلّم اسلامی مانند
تکلیف،
جهاد،
سعی، کوشش و
استقامت و... را به هم میریزد.
استاد مطهری میگوید: «اگر مقصود از
سرنوشت و
قضا و قدر الهی، انکار اسباب و مسببات و از آن جمله، قوه و نیرو و
اراده و
اختیار بشر است، چنین
قضا و قدر و
سرنوشتی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد».
قضا و قدر و
سرنوشت به معنای صحیح، آن است که بدانیم
قضا در اصل، به معنای حُکم، و
قدر به معنای اندازهگیری است که به
قضا و قدر تکوینی و تشریعی تقسیم میشود.
منظور از
قضا و قدر تکوینی این است که هر چیزی و هر حادثه و پدیدهای در عالم،
علتی دارد و اندازهای؛ نه چیزی بدون
علت به وجود میآید و نه بدون اندازهگیری معیّن؛ مثلاً سنگی پرتاب میکنیم و شیشهای میشکند، شکستن شیشه یک حادثه است که حتما علتی دارد. این که میگوییم دارای
علت است،
قضای تکوینی است. و مسلّما میزان شکستگی و اندازه و حدود آن، به کوچکی و بزرگی سنگ و قوت و فشار دست و نزدیکی و دوری فاصله و وزش و عدم وزش باد و مانند اینها بستگی دارد. این ارتباط شکستن شیشه با چگونگی
علت آن، همان
قدر تکوینی میباشد؛ پس یک معنای
قضا و قدر، به رسمیت شناختن قانون
علت و نظام خاص
علت و
معلول است.
اما
قضا و قدر تشریعی به معنای فرمان الهی در تعیین وظایف فردی و اجتماعی انسانها و مقدار و حدود این وظایف است. مثلا میگوییم «
نماز واجب است»، که این
قضای تشریعی است. سپس میگوییم «مقدار
نماز در هر شبانه روز، هفده رکعت است»، که این یک
قدر الهی است.
طبق
قضا و قدر تکوینی، سلسله نظام
علت و معلول به
خداوند منتهی میشود، ولی این موضوع هیچ گونه مخالفتی با آزادی اراده و
اختیار انسان ندارد. اعمال
انسان، هم مستند به خود او است و هم مستند به
خدا، اما استناد آن به خود او به این دلیل است که با آزادی اراده، آن را انجام میدهد. اما استناد آن به
خدا به این دلیل است که هستی
انسان و تمام نیروهای او و حتی آزادی اراده او از ناحیه خالق جهان آفرینش است و علل و اسبابی که شرط تحقق یک عمل میباشد از اوست.
در
قرآن، آیات زیادی وجود دارد که به صراحت
اختیار انسان و نقش اراده او را بیان داشته است؛ مانند آیه: «وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی؛
برای
انسان، چیزی جز حاصل سعی او نیست».
و مانند آیه: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ؛
خداوند،
سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد. مگر خودشان آن را تغییر دهند».
در
احادیث اسلامی نیز بر این نکته تأکید شده است. در
روایتی نقل شده که
امیرالمؤمنین(ع) از کنار دیوار شکسته و کجی برخاست؛ پرسیدند: از
قضای الهی فرار میکنی؟ فرمود: از
قضای الهی به
قدر او پناه میبرم.
این فرمایش
حضرت یعنی آن که هر چند سقوط دیوار شکسته، مبتنی بر
قانون علیت و منتهی به فرمان خداست، اما همان
خداوند به من عقلی داده که آن خود یک حلقه از سلسله قانون
علیت است و یک عامل بازدارنده در برابر این گونه حوادث. البته دیوار
عقل و شعور ندارد و بدون اعلام قبلی سقوط میکند. اما من میتوانم به
قدر الهی پناه ببرم؛ یعنی با
عقل خود چنان محل نشستن را اندازهگیری کنم که اگر دیوار سقوط کند روی من نیفتد.
با یک مثال معنای
قضا و قدر الهی روشن میشود: اگر کسی بالای بام بلند برود که خود را با سر روی زمین سنگ فرش بیفکند و بگوید: اگر مقدّر باشد که بمیرم میمیرم، گرچه خود را از بام نیفکنم و اگر مقدر باشد زنده بمانم میمانم؛ این گفته درست نیست، زیرا خداوند در این مورد چند مقدر حتمی و جبری دارد و یک مقدر اختیاری.
مقدرات جبری عبارت است از:
۱- قضا و قدر الهی؛ سنگ را که کف زمین از آن فرش شده، سخت و محکم آفریده است.
۲- قضا و قدر الهی؛ جمجمه انسان را از استخوان نازک خلق کرده است.
۳- قضا و قدر الهی؛ به زمین قوه جاذبه داده است.
۴- قضا و قدر الهی؛ چنین مقرر کرده که اگر کسی خود را از بلندی به زمین سختی پرت کند، جمجمهاش شکسته و مغزش صدمه شدید میبیند.
۵- قضا و قدر الهی؛ اگر کسی مغزش صدمه شدید دید فورا بمیرد.
۶- قضا و قدر الهی؛ بشر، دارای اختیار و اراده است و میتواند خود را از بام پرت کند و بمیرد و یا آن که از راه بام، پله پله به زیر آید و زنده بماند.
پس به آن کسی که روی بام، به قصد افکندن خود، ایستاده است، باید گفت: "تقدیر
خداوند درباره
مرگ و
حیات شما تابع اراده و
اختیار شما است. اگر افکندن از بام را اختیار کنی، مقدر است بمیری و اگر پلههای بام را انتخاب کنی، مقدر است زنده بمانی و در هر دو صورت، قضیه منطبق بر
قضا و قدر الهی است".
البته ما معتقدیم که همه حوادث عالم به قلم تقدیر الهی در لوحی به نام
لوح محفوظ به ثبت رسیده است و کسی جز
خداوند از آن آگاهی ندارد. هر چه در این لوح نگاشته شود، تغییر نمیکند، به طور مثال هر یک از انسانها دارای اجل حتمی هستند که به هیچ عنوان قابل تأخیر و تقدیم نمیباشد.
البته در مقابل، لوح دیگری به نام
لوح محو و اثبات که تقدیر الهی در آن نگاشته میشود وجود دارد که قابل تغییر و تبدل است، به طور مثال اجل معلّقی وجود دارد، لکن این اجل به سبب
صدقه یا کار خیر، قابل تأخیر است و یا این که به خاطر کارهای نادرست، مثل
عاق والدین و
قطع رحم، به جلو میافتد.
ثبت حوادث و وقایع زندگی
انسان در
لوح محفوظ به معنی رقم خوردن همه چیز از قبل نیست، چنان که تغییر آن به معنی نادرست و غلط بودن آن نیست، بلکه
خداوند از آن جا که نسبت به همه امور
علم دارد، میداند که بر اساس ضوابط و ساختار علّی و معلولی عالم و بر اساس اختیارات فردی، چه نتیجهای برای هر فرد رقم میخورد و هرکس چه
سرنوشتی را برای خود ترسیم مینماید. در نتیجه اگر قرار بر حصول تغییری در این امر باشد، باز به دست خود فرد خواهد بود.
در
لوح محفوظ ثبت است که فلان فرد، پنجاه سال عمر میکند و در این سن، بر اثر سکته جان میسپارد. این امر به این معنی نیست که این فرد به دور از هر نوع اراده و
اختیار، یقینا در پنجاه سالگی به ناگاه سکته کرده خواهد مرد، بلکه این فرد، در طول زندگی و در مسیر حیات خود، نحوهای از رفتار و عملکرد را در پیش میگیرد، در تغذیه و تحرک بدنی و مشغله کاری و... به نحوی رفتار میکند که بر اثر علتهای طبیعی، رگهای قلبش گرفته و در این سن به سکته مبتلا شده و در نتیجه آن خواهد مرد.
این گونه
علم خداوند، همانند
علم پزشک از روند بهبود فرد بیمار یا پیشرفت بیماری اوست که تاثیری در تحقق این علل ندارد؛ یا همانند
علم معلم به اینکه در این امتحان، کدام دانشآموز، نمره کامل خواهد گرفت و کدام مردود خواهد شد؛ یقینا این
علم از قبل در ذهن معلم نقش بسته است، اما ممتاز یا مردود شدن دانشآموزان، معلول علتهای خاص خود است و خودشان در این امر نقش کلیدی و موثر دارند.
بر اساس آنچه گفته شد روشن میشود که تغییر دادن
سرنوشت در
شب قدر یا در هر زمان دیگر، به معنی تغییر دادن آن چیزی است که قابل تغییر است، یعنی چیزی که در
لوح محو و اثبات ثبت شده و با عوامل گوناگون میتوان آن را دگرگون نمود. در واقع،
شب قدر بهترین فرصت برای تغییر دادن
سرنوشتهای نامناسبی که به واسطه اعمال اختیاری خود برای خود رقم زدهایم، به سمت
سرنوشتهای مناسب و خیر است، چون
دعا یکی از مهمترین عوامل تغییر این تقدیرها است و در این شب،
دعا در اوج قدرت و تاثیرگذاری است.
برای مطالعه بیشتر و عمیقتر در این مبحث، میتوانید به منابع ذیل مراجعه فرمائید:
- جبر و اختیار، استاد جعفر سبحانی
- جبر و اختیار، علامه محمد تقی جعفری
- انسان و سرنوشت، علامه شهید مطهری
- جبرهای اجتماعی و اختیار یا آزادی انسان، ژرژ گورویچ، ترجمه حسن حبیبی
- عدل الهی، استاد مطهری
- آموزش عقاید، آیت الله مصباح
- آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر