تمدن در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تمدن،
قرآن مجید، شهرنشینی.
پرسش: قرآن کریم، کدام
تمدن را پیشرفته میداند؟
پاسخ: معیار تمدن و شهرنشینی در
قرآن کریم، داشتن فرهنگ دینی و خداشناسی و ارتباط با خدا میباشد. به همین دلیل قرآن کریم، هر شهرنشینی و
رشد تکامل را در امور مادی و علمی تمدن نمیداند و مرکز کار و فعالیت آنها را مدینه نمیشناسد؛ بلکه آن مجتمع که در مسیر هدفهای الهی باشند و در اصطلاح قرآن کریم، افراد صالح باشند، آنها را صاحب تمدن و محل اجتماع و فعالیت آنها را شهر میداند؛ در نتیجه آن تمدنی را پیشرفتهتر میداند که مسیر حرکت اجتماعی و فردی آنها با برنامه
انبیای الهی موافقتر و همراهتر باشد.
هنگامی که از تاریخ تمدن ملتها سخن به میان میآید، بیشتر توجه به امپراطوریهای بزرگ در
تاریخ جلب میشود که مرکز هماهنگی ملتها برای هدفهای مشترک بر اساس
زندگی مادی بودند؛ حال چه معتقد به
خدا باشند یا نباشند.
به همین علت در تقسیمبندی تمدنها، سه راه وجود دارد:
گاه سلسله تاریخی تمدنها در یک منطقه را (مثل
ایران) مورد بررسی قرار میدهند؛ مانند: تمدن هخامنشی و...
گاه به طور کلی تمدنهای بزرگ را در سطح جهان مورد بررسی قرار میدهند؛ به عنوان مثال، تمدن بینالنهرین و...
و گاه از طریق سوم تمدنهای
جهان را در یک عصر مورد مقایسه قرار میدهند؛ مانند: زمان صدر
اسلام.
تمدن اسلامی بر اساس جهانبینی توحیدی بنا شده است؛ زیرا در
جهانبینی قرآن کریم، جهان هستی بر اساس
حکمت آفریدگار حکیم و مهربان پایهگذاری شد و تمام قوانین و برنامه
خلقت بر اساس
علم و دانش و حکمت پیریزی شده است به گونهای که
دانشمندان در طول تاریخ نتوانستند، یک نکته در تمام
آفرینش، بیحساب و غیر معقول پیدا نمایند. خدا بر اساس آفرینش و هدف آن، قوانین اداره جهان را که شامل
انسان نیز میشود، پایهریزی کرد و به وسیله
پیامبران ابلاغ نمود؛ ازاینرو تمدن و زندگی معقول و در دید قرآن کریم این است که ملتهای هر عصر و زمان بتوانند، خود را با قوانین الهی وفق بدهند و
تسلیم فرمان او باشند و هر ملتی که در این مسیر موفقتر است،
پیشرفت تمدن آنها بیشتر خواهد بود.
به این دلیل قرآن کریم، تقسیمبندی تمدنها را به نام امپراطوریها درست نمیداند؛ بلکه با نام
انبیا میداند و در تاریخ تمدن قرآن کریم از
آدم،
ادریس،
نوح،
هود،
صالح،
ابراهیم،
لوط،
یعقوب،
یوسف،
ایوب،
شعیب،
موسی،
هارون،
شموئیل،
الیاس،
ذوالکفل،
داوود،
سلیمان،
یونس، زکریا،
یحیی،
عیسی،
عُزیر،
پیامبر بزرگ اسلام تا دولت
حضرت مهدی (علیهالسلام) ترسیم میکند.
معنای پیشرفت تمدن در فرهنگ دنیا و در منطق قرآن کریم:
در دنیای امروز هر نوع ترقی، تکامل و
[۱] انجام بگیرد، اگرچه در بُعد مادی و همراه با
گناه، انحطاط،
ظلم و
تجاوز باشد، بدون توجه به قانون الهی آن را پیشرفت میداند؛ ولی در فرهنگ قرآن کریم، قوانین تشریعی الهی را که از طرف خدا آمده است، مکمل قوانین تکوینی آفرینش و
خلقت میداند؛ چنانچه هر تمدنی، برنامه عملی آنها به قوانین الهی بیشتر مأنوس باشد و با قوانین تکوینی منطبقتر و برای خدا عمل کنند و تسلیم در برابر قوانین الهی باشد، آن تمدن را پیشرفته میداند و برنامه خواستههای مادی آنها هم حساب شدهتر خواهد بود و هر تمدنی پایبند به قوانین الهی و انبیا نباشد و فرهنگ پذیرش، نسبت به قوانین الهی نداشته باشد، آن را علاوه بر اینکه
تمدن نمیداند، پیشرفت هم نمیداند و مسیر آن را به سوی انحطاط و نابودی میانگارد؛ بنابراین لازم است به آیات ذیل توجه شود:
«
فَاَمَّا مَنْ طَغَی وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا فَاِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَاْوَی؛
پس هر کس از
حکم شرع خدا سرکش و طاغی شد و زندگی
دنیا را برگزید،
دوزخ جایگاه اوست».
این
آیه، محدود کردن
زندگی را به پیشرفتهای مادی، نهتنها پیشرفت در تمدن نمیداند، بلکه نوعی
طغیان میداند که موجب
عذاب خواهد شد.
در مورد
فرعون که پیشرفت مادی فوقالعادهای دارد و جزء ارکان تمدن بشری در
تاریخ شناخته میشود، قرآن کریم میفرماید:
«
وَقَالَ مُوسَی رَبَّنَا اِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلاهُ زِینَةً وَاَمْوَالا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَی اَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذَابَ الالِیمَ؛
و
موسی به پروردگار خود عرض کرد: بارالها! تو به فرعون و فرعونیان در
حیات دنیا
ملک و
اموال و زیورهای بسیار بخشیدی که بدین وسیله بندگان را از راه تو گمراه کنند، بارخدایا! اموال آنها را نابود گردان و دلهایشان را سخت بربند، که اینان هرگز
ایمان نیاورند تا هنگامی که عذاب دردناک را مشاهده کنند».
به دنبال آن قرآن کریم میفرماید: دعای موسی مستجاب شد و فرعون غرق شد و بدنش به عنوان نشانه و
عبرت باقی ماند.
این
آیات به عنوان نمونه ذکر شده است؛ زیرا بیشتر آیات تاریخی قرآن زندگی ملتهایی را که با
پیامبران به مخالفت برخواستند، غیر معقول، دردآلود،
فاسد، گمراه و گرفتار عذاب قهر الهی میداند؛ هرچند آنها در زمان و زندگی، پیروان انبیا را در مسیر پاکی و
آرامش و عدم
خوف و گوارا و مطمئن و حسن عاقبت معرفی مینماید که اگر کسی فلسفه تاریخی
قرآن کریم را جمعآوری کند، میبیند قرآن کریم
چهره تمدن منهای خدای بشری را سیاه و دردآلود معرفی میکند.
اهل لغت واژه
مدینه را به معنای شهرنشینی معرفی کردهاند و مدائن و مدن به معنای شهرها، فرهنگ معیّن، تمدن را به معنای «شهرنشین شدن با
اخلاق و آداب شهریان خو گرفتن» معرفی کرده است و سپس در معنای تمدن میگوید: «همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره» و لذا رابطه تمدن با مدینه روشن میشود که مدینه به معنای شهر است، یک زندگی دستهجمعی بر اساس هدف واحد همانطور که در قبول بیان شده است، همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و غیره که مرکز کارشان مدینه و شهر است.
اما قرآن کریم لفظ مدینه را به معنای شهرنشینی و برنامه زندگی آنها را تمدن نمیگویند؛ بلکه قرآن کریم کلمه مدینه را در آیاتی مطرح میکند که در آنجا فرد مؤمنی
زندگی کند؛ ولو یک نفر باشد.
واگر در جایی که پیامبر یا
مؤمنین در آنجا نباشد، آن را مدینه و مدائن و
مدین نمیگوید.
جالب اینکه هنگامی که پیامبران میخواهند وارد شهر
انطاکیه شوند ـ که از شهرهای مهم شامات و از شهرهای معروف روم قدیم بوده است و اکنون جزو قلمرو کشور
ترکیه است ـ چون افراد با ایمان در آن نبودند و همه کافر بودند، قرآن کریم از آنها به اصحاب القریه و یاران دِه نام برد:
«
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلا اَصْحَابَ الْقَرْیَةِ اِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ؛
برای آنها یاران
[
دِه
]
را مثال بزن که فرستادگان
خدا به سوی آنها آمدند و بیهنگام آن پیامبران بزرگ وارد این ده و قریه شدند».
حبیب بخار که میخواهد از آنها حمایت کند، قرآن کریم میفرماید: ««
وَجَاءَ مِنْ اَقْصَی الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَی …؛
مردی با ایمان از نقطهای دوردست شهر با شتاب فرا رسید».
بنابراین معیار تمدن و شهرنشینی در قرآن کریم، داشتن فرهنگ دینی و
خداشناسی و ارتباط با خدا میباشد. به همین دلیل قرآن کریم، هر شهرنشینی و
رشد تکامل را در امور مادی و علمی تمدن نمیداند و مرکز کار و فعالیت آنها را مدینه نمیشناسد؛ بلکه آن مجتمع که در مسیر هدفهای الهی باشند و در اصطلاح قرآن کریم، افراد صالح باشند، آنها را صاحب تمدن و محل اجتماع و فعالیت آنها را شهر میداند.
و در نتیجه آن تمدنی را پیشرفتهتر میداند که مسیر حرکت اجتماعی و فردی آنها با برنامه
انبیای الهی موافقتر و همراهتر باشد.
ممکن است کسی بگوید که قریه در قرآن کریم معنای عام و مشترک دارد، هم در معنای دِه استعمال شده و هم در معنای شهر، با صرف نظر از اینکه استعمال عام عرفی در این لفظ به معنای دِه است، اگر در قرآن کریم به معنای شهر استعمال شده، شاید کنایه از عدم آن محیط به خاطر
کفر و
شرک و
فساد بود.
در ضمن باید به این حقیقت توجه داشته باشیم، از نظر ادبی اگر کلمه قریه و مدینه در یک کلام جمع شوند، معنای مختلف دارند، در آنجا قریه به معنای دِه میشود و مدینة تنها به معنای شهر اگر فرض شود، قریه معنای مشترکی داشته باشد که شامل دِه و شهر بشود و این مطلب مانند همان مثال معروف ادبی،
فقیر و
مسکین هستند، اگر جدا از هم استعمال شوند، هر دو به معنای واحد هستند؛ یعنی فرد مستمند و محتاج، و اگر با هم جمع شوند، معنای مختلفی دارند: «اذا اجتمعا، افترقا و اذا افترقا، اجتماعا؛ وقتی دو
لفظ با هم جمع شوند، معنای آنها با هم فرق میکند و هنگامی که جدای از هم ذکر شوند هر دو معنای واحد دارند».
با
مطالعه تاریخ تمدن قرآن کریم، میفهمیم که خداوند،
حکومت و دولت، اجتماع و همآهنگی هیچ ملتی که سعیشان در امور غیر الهی باشد، به رسمیت نمیشناسد و زندگی هیچ یک از ابرقدرتهای
تاریخ را تمدن و زندگی همراه با سعادت نمیشناسد و پیشرفت آنها را پیشرفت نمیداند؛ در قرآن کریم آمده است:
«
وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَذَکِّرْ بِهِ اَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَلا شَفِیعٌ وَاِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لا یُؤْخَذْ مِنْهَا اُولَئِکَ الَّذِینَ اُبْسِلُوا بِمَا کَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ اَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ؛
ای
رسول! آنان را که
دین خود را بازیچه و هوسرانی گرفتند و زندگانی دنیا آنها را فریب داد، به حال خود واگذار، همین قدر به آنها تذکر بده که هر کس به عمل خود، عاقبت گرفتار میشود و هیچ کس را جز خدا (در دو عالم) دادرس و شفیعی نیست و هر چه برای آسایش خود از عذاب
قیامت فِدا دهند، از او نپذیرند، اگر باز پند نگرفتند، غم مدار که آنها همان کسانی هستند که عاقبت به هلاکت میرسند و به
کیفر کفرشان به شرابی از حمیم
جهنم و عذابی دردناک گرفتار میشوند».
باز فرموده است:
«
... فَاتَّبَعُوا اَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا اَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ؛
آنها از فرمان فرعون پیروی کردند؛ درحالی که فرمان فرعون مایه رشد و نجات نبود».
در آیه اول به عنوان یک کبرای کلی زندگی همه کسانی را که از
دین رو گردانیدند، مورد انتقاد قرار داد، و در آیه دوم به عنوان یک صغرا و یک مصداق معینی از یک
طاغوت نمونه سخن گفت که آثار تمدن ظاهری او هنوز مورد شگفتی جهانیان است، مطرح شد که این فرمانده تمدن نمونه تاریخی، رشد و هدایتگر تکاملبخش نیست و در حقیقت تمدن انسانی نیست.
۱. کرمی، علی، ظهور و سقوط تمدنها ازدیدگاه قرآن، ناشر: نشر مرتضی.
۲. قانع، احمدعلی، علل انحطاط تمدنها از دیدگاه قرآن کریم، ناشر شرکت چاپ و نشر بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی.
۳. حامد مقدم، احمد، سنتهای اجتماعی در قرآن کریم، مؤسسه چاپ و صحافی: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
۴. معیارها و عوامل تمدن از نظر قرآن، تهیه و تنظیم گروه تفسیر یک بنیاد باقرالعلوم (علیهالسلام) انتشارات دارالقرآن الکریم، چاپ امیر.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تمدن در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۱۷.