دلیل اجازه یافتن بر شفاعت دیگران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شفاعت، روز قیامت، شفاعتشوندگان، اذن الهی.
پرسش: معنای شفاعت کردن چیست؟ چرا عدهای در روز قیامت میتوانند از دیگران شفاعت کنند؟
پاسخ: شفاعت در لغت به معنی ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر و جفت کردن است.
قرآن کریم بیان میکند، شفاعت اولیای خدا منوط به اذن
پروردگار جهان است و تا اجازه خدا نباشد، هیچ کس نمیتواند شفاعت کند، ناگفته پیداست که
اذن خدا بیجهت و بدون حکمت نخواهد بود، در این صورت باید گفت اذن خدا شامل حال کسانی میشود که در تمام مراحل
زندگی عبد مطیع الهی بوده و در مسیر پرتلاطم زندگی که هجوم فتنهها و
وسوسههای نفسانی و شیطانی، انسانها را به
انحراف کشانده و گمراه میسازد، مواظب و مراقب خویشتن خویش و
تکالیف و وظایف خود بوده و در این صحنه دشوار و پررنج، مراتب
بندگی را بهخوبی و شایستگی انجام داده و به کمال معنوی و قرب و عنایت الهی نائل آمده و از این طریق، این لیاقت و صلاحیت را به دست آورده که از سوی خداوند اجازه پیدا کنند تا از دیگران شفاعت کنند و خداوند براساس اینکه رحمتش بر غضبش پیشی گرفته و شفاعت شفاعتکنندگان را پذیرفته و از
تقصیر و
گناه و کیفر مجرمان و گنهکاران گذشته و آنان را مورد
رحمت و
مغفرت خویش قرار میدهد، روی این اساس عزیزان و مقربان الهی روی قرب و موقعیتی که در پیشگاه خداوند دارند و از سوی خدا ماذوناند، میتوانند از طریق
دعا و نیایش از خداوند بزرگ برای مجرمها و گناهکاران وساطت کنند که از تقصیر و گناه آنان درگذرد.
بدون
شک مجازاتهای الهی ـ چه در این
جهان و چه در
قیامت ـ جنبه انتقامی ندارد؛ بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا برای
اطاعت از قوانین و در نتیجه
پیشرفت و تکامل انسان است. بنابراین هر چیز که این ضمانت اجرا را تضعیف کند، باید از آن احتراز جست تا جرئت و جسارت بر
گناه در مردم پیدا نشود. از سوی دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را به کلی بر روی
گناهکاران بست؛ بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوی
خدا و پاکی و
تقوا باز گردند. شفاعت به معنای صحیحش برای حفظ همین تعادل و وسیلهای است برای بازگشت گناهکاران و آلودگان و به معنای غلط و نادرستش، سبب تشویق و جرئت بر گناه است.
شفاعت در لغت از ماده شفع به معنی (ضمّ الشیء الی مثله) ضمیمه کردن چیزی به چیز دیگر و جفت نمودن است و نقطه مقابل آن، وتر به معنای تک و پنهان است و به ضمیمه شدن فرد برتر و قویتر برای کمک به فرد ضعیفتر اطلاق شده است و این لفظ در
عرف و
شرع به دو معنای متفاوت استعمال میشود:
شفاعت در استعمال عام به این گفته میشود که شخص
شفیع از موقعیت و
شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند، این نوع از شفاعت در بحثهای مذهبی مطلقاً معنا ندارد.
شفاعت در لسان
شرع بر محور دگرگونی و تغییر موضوع شفاعتشونده دور میزند؛ بدین معنا که شخص شفاعتشونده موجباتی فراهم میسازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع خود را در وضع مطلوبی قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگی گردد، در منطق اسلام از چنین شفاعتی بحث میشود.
و شفاعت در اصطلاح عرفی به این معناست که شخص آبرومندی از بزرگی بخواهد که از کیفر مجرمی درگذرد یا بر
پاداش خدمتکاری بیفزاید؛
اما معنای شفاعت در آخرت آن است که اولیای خدا ـ اعم از
انبیا،
امامان و
علما و
شهدا که به قله تکامل معنا رسیدهاند ـ دست ضعیفانی را (که انحراف فکری ندارند؛ ولی لغزشهای عملی دارند) گرفته و آنان را از قهر خدا نجات میدهند.
در حقیقت شخصی که متوسل به شفیع میشود، نیروی خودش بهتنهایی برای رسیدنش به
هدف کافی نیست. لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره میزند و در نتیجه آن را دو چندان کرده، به آنچه میخواهد نائل میشود؛ به طوری که اگر این کار را نمیکرد و تنها نیروی خود را به کار میبست، به مقصود خود نمیرسید؛ چون نیروی خودش بهتنهایی ناقص، ضعیف و کوتاه بود.
و به یک معنا شفاعت این است که موجود مادونی که استعداد جهش و پیشرفت دارد، از موجود بالا به صورت یک امر قانونی، استمداد و مدد میطلبد؛ البته مددخواه از نظر کمالی و روحی باید به حدی سقوط نکند که نیروی جهش و تکامل را از دست بدهد و امکان تبدیل او به یک
انسان پاک از میان برود.
در اینجا سؤالی مطرح میشود و آن اینکه چرا عدهای در
قیامت اجازه پیدا میکند تا از دیگران شفاعت کنند؟
در پاسخ این بخش از پرسش باید گفت، همانطور که
قرآن مجید بیان میکند، شفاعت اولیای خدا منوط به اذن
پروردگار جهان است و تا اجازه خدا نباشد، هیچ کس نمیتواند شفاعت کند، ناگفته پیداست که اذن خدا بیجهت و بدون
حکمت نخواهد بود، در این صورت باید گفت اذن خدا شامل حال کسانی میشود که در تمام مراحل زندگی عبد مطیع الهی بوده و در مسیر پرتلاطم زندگی که هجوم فتنهها و
وسوسههای نفسانی و شیطانی، انسانها را به
انحراف کشانده و گمراه میسازد، مواظب و مراقب خویشتن خویش و تکالیف و وظایف خود بوده و در این صحنه دشوار و پررنج، مراتب
بندگی را بهخوبی و شایستگی انجام داده و به کمال معنوی و
قرب و عنایت الهی نائل آمده و از این طریق، این لیاقت و صلاحیت را به دست آورده که از سوی خداوند اجازه پیدا کنند تا از دیگران
شفاعت کنند و خداوند براساس اینکه رحمتش بر غضبش پیشی گرفته و (وسعت رحمته کل شیء) شفاعت شفاعتکنندگان را پذیرفته و از
تقصیر و گناه و کیفر مجرمان و گنهکاران گذشته و آنان را مورد
رحمت و
مغفرت خویش قرار میدهد، روی این اساس عزیزان و مقربان الهی روی قرب و موقعیتی که در پیشگاه خداوند دارند و از سوی خدا ماذوناند، میتوانند از طریق
دعا و نیایش از خداوند بزرگ برای مجرمها و گناهکاران وساطت کنند که از تقصیر و
گناه آنان درگذرد.
۱. ترجمه المیزان، ج۱، ص۲۴۸ـ۲۰۸.
۲. تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۴۶ـ۲۲۳.
۳. پیام قرآن، ج۶، ص۵۴۴ـ۵۰۵.
۴. مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱، ص۲۶۴ـ۲۴۱، چاپ سوم، صدرا، ۱۳۷۲.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دلیل اجازه یافتن بر شفاعت دیگران»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۲۹.