روایات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: روایات،
قرآن،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
اهل بیت علیهمالسلام، سنت.
پرسش: اخیراً گروهی معتقدند اصل اختلاف بین مسلمانان ریشه در پذیرش
روایات دارد و
علم رجال و درایه معتنابه نیست؛ زیرا
شیعه و سنی با استفاده از آن احکام متفاوتی ارائه دادهاند. راهکار اکتفا به قرآن است و حذف روایات و سنت در جایگاه قانونگذاری اطاعت از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هم محدوده مضامین قرآنی
واجب و بقیه فرمایشات توصیهای است نه واجب. ۱. بهترین جواب برون و دروندینی به آنها چیست؟ ۲. آیا این گروه شناختهشده و دارای
اسم و هویت هستند؟
پاسخ: پیشینه بحث اکتفا به قرآن و حذف روایات و
سنت تقریباً به صدر اسلام میرسد؛ زیرا براساس منابع اهل سنت و شیعه در اواخر
عمر مبارک پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ زمانی که آن حضرت درخواست قلم و دوات و کاغذ نمودند تا چیزی بنویسند که رهنمودی باشد برای امت
اسلام تا بعد از آن حضرت به بیراهه نروند، متأسفانه
خلیفه دوم عمربن خطاب با این امر به مخالفت میپردازد و میگوید: کتاب خدا (قرآن) ما را بس است (نیازی به سنت پیامبر نداریم).
این شبهه جدیدی نیست که بدون پیشینه تاریخی و مربوط به این عصر و زمان باشد؛ بلکه از اولین مسائلی است که بعد از رحلت رسول اکرم اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بلکه در زمان حضرتش از طرف برخی مطرح شده است؛ ازاینرو نخست به سابقه این بحث پرداخته، سپس به تحلیل و پاسخ آن میپردازیم.
پیشینه بحث اکتفا به قرآن و حذف روایات و سنت تقریباً به سابقه اسلام میرسد؛ زیرا در اواخر عمر مبارک پیامبر زمانی که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ درخواست
قلم و دوات و کاغذ نمودند تا چیزی بنویسند که رهنمود باشد برای
امت اسلام تا بعد از آن حضرت به بیراهه نروند، متأسفانه خلیفه دوم
عمر بن خطاب با این امر به مخالفت میپردازد و میگوید:
کتاب خدا (قرآن) ما را بس است (نیازی به سنت پیامبر نداریم).
در تأیید این سخنمان از مهمترین و معتبرترین منابع
اهل سنت بهره میبریم.
صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند احمد و ... نقل میکنند: ابراهیمبن موسی از هشامبن معمر از عبداللهبن محمد از عبدالرزاق از معمر از زهری از عبیداللهبن عبداللهبن عباس (رض) نقل میکنند که
ابن عباس گفت: زمان پایانی عمر مبارک پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تعدادی از
صحابه از جمله عمربن خطاب خدمت آن حضرت بودند که آن حضرت ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: نزد من بیایید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: درد بر او چیره شده، نزد شما قرآن است،
کتاب خدا ما را بس است.
حاضران نزد پیامبر به اختلاف برخاستند. برخی گفتند: آنچه پیامبر فرمود درست است، نزد آن حضرت بیایید تا چیزی بنویسد که بعد از او گمراه نشوید و گروهی سخن
عمر را تأیید کردند. چون جنجال و اختلاف پیش پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بالا گرفت، ایشان ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: از نزد من برخیزید و بیرون روید که در چنین محضری، غوغا روا نیست.!
عبیدالله میگوید: عبداللَّهبن عباس گفت: مصیبت از آنجا آغاز شد که میان پیامبر و نوشته او فاصله افکندند.
در این تحقیق با پاسخ به اصل پرسش طبعاً پاسخ این سخن که از خلیفه دوم نقل شده نیز داده خواهد شد.
براساس درخواست کاربر محترم پاسخهای بروندینی و دروندینی ارائه خواهیم نمود.
اگر فرض را بر این بگذاریم که این سخن درستی است و همه مسلمانان بر این مطلب اتفاق داشته باشند و بپذیرند، آیا واقعاً قرآن ما را بس است و نیازی به سنت
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیست؟
آیا در آن صورت تمام برداشتها از
قرآن یکی خواهد بود و همه در فهم آن اتفاق دارند.
گرچه پاسخ به این پرسشها توضیح واضحات است و
وجدان آگاه هر شخص، خود پاسخی مناسب ارائه مینماید؛ اما باز هم ما اجمالاً به پاسخ آن میپردازیم.
بهترین دلیل بر امکان هر شی ء وقوع آن است (ادلّ الدلیل علی امکان الشیء وقوعه).
ما میبینیم همه مسلمانان اعم از اهل سنت و
شیعه در فهم و برداشت آیات قرآن نظر واحدی ندارند، کمتر مسئلهای در اصول و فروع یافت میشود که همه مفسران و
علمای اسلامی در آن دیدگاه واحدی داشته باشند.
آیا کسی میتواند توهم کند که ما از سنت بینیاز هستیم، آیا همه تکالیف ما با تمام جزئیاتش در قرآن آمد؟ آیا تمام
احکام نماز،
روزه،
زکات،
حج و ... در قرآن بیان شد.
راستی اگر این سخن را بپذیریم،
تکلیف این همه کتب حدیثی اهل سنت (که غیر قرآن هستند) از جمله صحاح سته (صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابیداود، سنن ترمذی، سنن نسائی و سنن ابنماجه) و صدها، بلکه هزاران کتاب پیرامون
حدیث چه میشود.
امروزه تمام فرق و مذاهب فقهی و کلامی
اجماع و اتفاق دارند بر اینکه ما بینیاز از حدیث نیستیم و هیچ
فقیه و
متکلم و صاحب نظری پیدا نمیشود که بر این باور باشد مسلمانان در
اعتقاد و
عمل بینیاز از حدیث هستند.
خداوند در قرآن میفرماید: «
وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ؛ آنچه را رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که
خداوند کیفرش شدید است»!
این جمله هر چند در ماجرای غنائم بنینضیر نازل شده، ولی محتوای آن یک
حکم عمومی در تمام زمینهها و برنامههای زندگی مسلمانهاست،
و سند روشنی است برای حجت بودن سنت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ
بر طبق این اصل همه مسلمانان موظفند اوامر و نواهی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را به گوش جان بشنوند و اطاعت کنند، خواه در زمینه مسائل مربوط به
حکومت اسلامی باشد، یا مسائل اقتصادی و یا عبادی و غیر آن، بهخصوص اینکه در ذیل آیه، کسانی را که مخالفت کنند، به
عذاب شدید تهدید کرده است.
خلاصه و به سخن دیگر، روشن و واضح است که امر و نهی رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ همان
سنت آن حضرت است که خداوند ما را به
پیروی از آن حضرت امر میفرماید.
در اینجا ممکن است این سؤال مطرح شود که چگونه خداوند دستور میدهد که همه مردم بدون استثنا آنچه را پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میگوید بیقید و شرط بپذیرند؟!
ولی با توجه به اینکه ما پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را معصوم میدانیم و این
حق فقط برای او و جانشینان
معصوم او است پاسخ سؤال روشن میشود.
جالب توجه اینکه در روایات زیادی
به این مسئله اشاره شده است که اگر خداوند چنین اختیاراتی را به پیامبرش داده، بهخاطر آن است که او را کاملاً آزموده و خلق عظیم و
اخلاق فوقالعاده دارد که چنین حقی را به او تفویض فرموده است.
احادیث دال بر حجیت سنت در منابع
اهل سنت و شیعه زیاد است و ما را به اخذ سنت راهنمایی و
تشویق مینماید؛ از جمله آن
حدیث ثقلین است که در کتب روایی هر دو فرقه در حد
تواتر نقل شده است.
احمدبن حنبل که یکی از امامان چهارگانه اهل سنت است در مسندش نقل میکند:
حَدَّثَنَا أَسْوَدُبْنُ عَامِرٍ أَخْبَرَنَا أَبُو إِسْرَائِیلَ یَعْنِی إِسْمَاعِیلَبْنَ أَبِیإِسْحَاقَ الْمُلَائِیَّ عَنْ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِیسَعِیدٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّیاللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ الثَّقَلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ الْآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنْ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی وَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ.
اسودبن عامر میگوید: ابواسرائیل یعنی اسماعیلبن اسحاق ملائی از عطیه از ابوسعید نقل میکند که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: در میان شما دو چیز گران نهادهام، یکی از آن دو بزرگتر و گرانتر از دیگری است.
کتاب خدا ریسمان پیوسته از
آسمان تا
زمین و عترت و اهل بیتم و این دو از هم جدا نمیشوند تا نزد
حوض کوثر به من برسند.
ملاحظه میشود که در این
حدیث پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ عِدل و در کنار
قرآن قرار داده است؛ یعنی همانطور که مسلمانان موظف به اخذ از قرآن هستند، همچنین وظیفه دارند که در مواقع لزوم از
اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ نیز اخذ کنند و این دو باهم کامل هستند و اخذ یکی بدون دیگری ناقص است.
بنابراین اولاً
مسلمان بودن و
عمل به احکام بدون روایات ممکن نیست و ثانیاً بر فرض امکان چنین چیزی اینطور نیست که اختلافی بین مسلمانان نباشد؛ بلکه اگر بیشتر نباشد، تحقیقاً کمتر نخواهد بود.
پایگاه اسلام کوئست.