شبهه نفرت شیعه از دختران پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معصوم،
پیامبر،
شیعه،
اهل بیت.
پرسش: شیعیان چنان از دختران پیامبر غیر از
فاطمه نفرت دارند که بعضی گفتهاند که اینها دختر پیامبر نیستند پس کجاست
محبت اهل بیت که شیعیان ادعای آن را میکنند؟!
پاسخ: شیعیان با این که معتقدند فاطمه (سلاماللهعلیها) پاره تن پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و سرور زنان
اهل بهشت است و این اعتقاد آنها با روایات موجود در معتبرترین کتابهای
اهل سنت نیز تایید میگردد، ولی با این وجود به زینب و رقیه وام کلثوم نیز احترام گذاشته و اگر هم دانشمندی از آنان معتقد باشد که این بانوان بزرگوار، دختر واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبوده، بلکه در کنارشان بزرگ شدهاند، معنای آن نفرت داشتن از آنها نیست، بلکه همانند
زید بن حارثه که ما و شما میدانیم؛ با این که گاهی او را
زید بن محمد نیز مینامیدند؛ فرزند واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبوده، ولی هیچ کدام از ما از او نفرت نداشته، بلکه او را شهیدی بزرگوار میدانیم که در راه
اسلام جان خود را فدا نمود.
ولی به هر حال، شکی نیست که منزلت فاطمه (سلاماللهعلیها) برتر از تمام فرزندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد و این تنها اعتقاد شیعیان نیست، بلکه تمام مسلمانان در مورد آن اتفاق نظر دارند.
این پرسش را در سه محور مورد بررسی قرار خواهیم داد:
۱ - آیا شیعیان معتقدند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دختری جز فاطمه (سلاماللهعلیها) نداشت؟
۲ – اگر دانشمندی از شیعه و یا اهل سنت، با تحقیقات خود به این نتیجه برسد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دختری به جز فاطمه (سلاماللهعلیها) نداشته؛ صرف نظر از صحت و سقم این نتیجه گیری؛ آیا این به معنای نفرت از اشخاصی است که طبق این نظریه، فرزند واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار نیامدهاند؟!
۳ – و در نهایت، آیا برای برتری فضیلت فاطمه (سلاماللهعلیها)، نیازی داریم که بگوییم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرزند دیگری جز ایشان نداشته است؟!
در مورد اول باید گفت که بیشتر دانشمندان
شیعه، زینب و رقیه وام کلثوم را فرزندان واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدانند و در این مورد روایاتی را از امامان معصوم (علیهالسّلام) نقل نمودهاند. به عنوان نمونه به یکی از این روایات اشاره مینماییم: ابو بصیر از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل مینماید که ایشان فرمودند: فرزندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خدیجه (سلاماللهعلیها) عبارت بودند از قاسم و طاهر که همان عبدالله است وام کلثوم و رقیه و زینب و فاطمه. علی (علیهالسّلام) با فاطمه (سلاماللهعلیها) ازدواج نموده و
ابو العاص بن ربیع که مردی از
بنی امیه بود، زینب را به همسری گرفت و
عثمان بن عفان باام کلثوم ازدواج نموده، اما ایشان قبل از اینکه به خانه عثمان برود، رحلت نمود. سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگامی که عازم جنگ بدر بود، دختر دیگر خود رقیه را به همسری عثمان درآورد...،
اما در تالیفات برخی دیگر از دانشمندان
شیعه، به نقل از راویانی از
اهل سنت همانند
بلاذری، این احتمال مطرح گردیده که زینب و رقیه، ربیبه و بزرگ شده نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و دختر واقعی ایشان نیستند.
ملاحظه مینماییم که در برخی کتب شیعه تصریح شده که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به غیر از فاطمه (سلاماللهعلیها) دختران دیگری نیز داشته است. اما برخی دانشمندان شیعه با توجه به مستنداتی که غالب آن از کتب
اهل سنت گرفته شده است، نظریهای را مطرح مینمایند که طبق آن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دختری جز فاطمه (سلاماللهعلیها) نداشته و آن سه بزرگوار،
ربیبه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند که برای روشن شدن پاسخمان به دو مورد از این مستندات اشاره مینماییم:
بخاری در صحیح خود، ذیل آیه شریفه (و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه) ماجرایی را از
عبدالله بن عمر نقل مینماید که در آن شخصی از او در مورد علی (علیهالسّلام) و عثمان پرسشی مطرح میسازد. ابن عمر بعد از این که نکاتی را در مورد تبرئه
عثمان بیان داشت، میگوید که اما
علی (علیهالسّلام) پسرعموی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و داماد اوست... .
آنانی که معتقدند پیامبر دختری جز فاطمه (سلاماللهعلیها) نداشته، بیان میدارند که اگر رقیه وام کلثوم
همسران عثمان، دختران واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند، ابن عمر میبایست او را نیز به عنوان داماد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی نماید، در حالی که این کار را ننمود!
حاکم نیشابوری از مؤلفین معتبر اهل سنت، روایتی را از
ابو هریره نقل مینماید که او بیان داشته: من به خانه عثمان رفته و رقیه دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در آنجا دیدم و...... مؤلف کتاب بعد از پایان حدیث بیان میدارد که این روایت از لحاظ سند صحیح میباشد، ولی محتوای آن با واقعیات تاریخی هماهنگی ندارد، چون رقیه در سال سوم هجری رحلت نموده در حالی که ابوهریره، بعد از واقعه
خیبر (سال هفتم هجری)
اسلام آورده بود
ملاحظه مینماییم که روایتی که از ابوهریره در مورد رقیه نقل شده، به
اعتراف این دانشمند اهل سنت، از ضعف در محتوا برخوردار است.
بر این اساس، این احتمال به ذهن برخی خطور مینماید که شاید راویانی در زمان بنی امیه، برای تضعیف موقعیت علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) و برای این که خلیفه سوم را هم رتبه علی (علیهالسّلام) قرار داده، بلکه با ملقب نمودن ایشان به ذو النورین حتی یک مرتبه بالاتر از او قلمداد نمایند، اقدام به نقل روایاتی نمودهاند که نتیجه آن، اثبات این امر است که خلیفه سوم نیز همانند علی (علیهالسّلام)، داماد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و هیچ مزیتی برای علی (علیهالسّلام) در این مورد وجود ندارد!
ما در این مختصر نمیخواهیم قضاوتی در مورد صحت و سقم چنین ادعاهایی داشته باشیم، ولی میتوانیم به موضوع بعدی پرداخته و نتیجه بگیریم و بگوییم که بحث علمی در مورد این موضوع؛ صرف نظر از نتیجهای که بدست آید؛ دلیل بر آن نمیشود که افراد معتقد به تک فرزند بودن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از دختران دیگری که به عقیده آنان ربیبه ایشان میباشند، نفرت دارند. فرزندخواندگی و نگهداری
ربیبه از اموری بود که در طول تاریخ وجود داشته و اکنون نیز از میان نرفته است و
قرآن نیز احکامی را در مورد آنان بیان داشته است
پرسش ما این است که:
اولا، آیا به شخصی از شیعیان برخورد نمودهاید که (نعوذ بالله) نسبت به یکی از این بانوان بزرگوار جسارتی نماید که آن را دلیل بر
نفرت شیعه از آنها بدانید! ؟
ثانیا، اگر در مورد این که این بانوان، فرزند واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشند، اختلاف نظر وجود داشته باشد، اما میدانید که در مورد
زید بن حارثه که فرزند خوانده پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده، هیچ اختلافی وجود ندارد و تمام دانشمندان مسلمان؛ خواه شیعه و خواه
اهل سنت ؛ یقین دارند که ایشان با این که مدتهای زیادی با عنوان
زید بن محمد نیز مورد خطاب واقع میشد، فرزند واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نبوده، بلکه فرزند
حارثه بوده ولی در کنار پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رشد و نمو یافته است. آیا ما شیعیان میتوانیم بیان نماییم که دانشمندان اهل سنت از زید نفرت داشتهاند که او را از فرزندان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به شمار نیاوردهاند؟!
ما و شما هر چند زید را فرزند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمیدانیم ولی ایشان به عنوان سردار شهیدی که در
جنگ موته، بعد از مجاهدتهای فراوان، جان خود را در راه اسلام فدا نمود، مورد احترام همه ما است. به همین ترتیب نیز زینب و رقیه وام کلثوم که در کنار نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رشد نمودهاند، مورد احترام ما شیعیان هستند، خواه دختر واقعی ایشان باشند و خواه نباشند.
اما نکته پایانی پاسخ ما این است که با تمام احترامی که برای این بانوان بزرگوار قائلیم؛ حتی در صورت اعتقاد به این که آنان فرزند واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم باشند؛ به هیچ وجه مقام و منزلت آنان را همانند فاطمه (سلاماللهعلیها) نمیدانیم بلکه معتقدیم که زهرای بتول (علیهالسّلام) دارای خصوصیتهایی میباشد که دیگر بانوان از آن برخوردار نبودند که به برخی از آنها اشاره مینماییم :
اگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرزندان دیگری هم داشت، ولی شکی نیست که ارتباط عاطفی ایشان با فاطمه (سلاماللهعلیها) بیشتر از سایرین بوده به گونهای که این امر مورد انکار هیچ یک از مسلمانان نبوده و به همین دلیل حتی در کتب اهل سنت نیز، زندگی فاطمه (سلاماللهعلیها) بیشتر از دیگر دختران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مورد توجه واقع گردیده است.
به فرموده نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فاطمه سرور تمام زنان
اهل بهشت (حتی خواهران خود) میباشد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فاطمه را پاره تن خود اعلام نموده و اعلام فرمودند که هر که او را مورد اذیت و آزار خود قرار دهد، گویا مرا آزار داده است،
در صورتی که این تعابیر را برای اشخاص و فرزندان دیگر به کار نبرده بودند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مدت شش
ماه، هر صبح در مقابل خانه فاطمه (سلاماللهعلیها) توقف فرموده و وقت
نماز را اعلام مینمودند، با این تعبیر که: ای
اهل بیت ! به نماز برخیزید، همانا خداوند قصد طهارت و پاکیزگی شما را دارد و سپس با قرائت
آیه تطهیر هم
محبت شدید خود به فاطمه (سلاماللهعلیها) را اعلام داشته و هم شان نزول این آیه را بیان میفرمودند.
هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، برای
مباهله با مسیحیان
نجران روانه گردیدند، فاطمه (سلاماللهعلیها) و فرزندان او را به همراه بردند،
و با این که طبق نص
قرآن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مسیحیان وعده داده بود که زنانمانمان را به همراه خواهیم آورد (قل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم...)
، ولی تنها فاطمه (سلاماللهعلیها) را سزاوار حضور در این واقعه مهم دانسته و از به همراه آوردن دیگر بانوان، از جمله همسرانشان خودداری فرمودند! ایشان به اتفاق مفسرین و مورخین، تنها بانویی بودند که از جانب مسلمانان در جریان مباهله حضور داشتند.
فاطمه و خانواده او، با
ایثار خوراک سه روزشان به
مسکین و
یتیم و
اسیر، تحسین پروردگار را برانگیخته و آیات اولیه
سوره دهر در باره آنها نازل گردید
(این موضوع در کتب تاریخی و تفسیری بسیاری نقل گردیده است.)
شکی نیست نسل پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تنها از جانب فاطمه (سلاماللهعلیها) تا کنون ادامه یافته و از سایر فرزندان ایشان نسلی باقی نمانده است.
همان گونه که ملاحظه میفرمایید، دلائل و مدارک بسیاری بر برتری فاطمه (سلاماللهعلیها) بر تمام بانوان وجود دارد. به عقیده شما با این همه شواهد و قرائنی که در این مورد وجود داشته و برادران
اهل سنت نیز
منکر آن نیستند، آیا لزومی دارد که برای اثبات فضیلت ایشان، گفته شود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دختری جز فاطمه (سلاماللهعلیها) نداشته است؟!
آیا اگر بخواهیم محبت
یعقوب (علیهالسّلام) به
یوسف (علیهالسّلام) را اثبات نماییم، باید بگوییم که آن یازده نفر دیگر، پسر یعقوب نبودهاند؟! و اصولا آیا تنها برقراری ارتباط خانوادگی اشخاص با پیامبران دلیل محبت به آن افراد بوده و نفی چنین ارتباطی نشانگر نفرت از آنان میباشد؟!
ما شکی در این نداریم که
قابیل، فرزند
حضرت آدم (علیهالسّلام) بوده و نیز تردیدی نداریم که
زید بن حارثه، فرزند واقعی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمیباشد، ولی با این وجود از اولی نفرت داشته و به دومی محبت میورزیم!
معیار ما برای محبت،
ایمان و
عمل صالح است نه ارتباط فامیلی چون میدانیم که چنین ارتباطی به تنهایی هیچ فایدهای برای اشخاص نداشته و به همین دلیل است که
قرآن کریم جهت تهدید برخی همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، آنان را به بررسی عاقبت
همسر نوح (علیهالسّلام) و
لوط (علیهالسّلام) دعوت نموده و خاطر نشان میسازد که این ارتباط خانوادگی هیچ سودی برای آنان در پی نداشته است
(در ضمن، شما را به مطالعه کامل این سوره و تفاسیر مرتبط با آن فرا میخوانیم، تا با بررسی عملکرد برخی همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دریابید که شاید آنان در مبارزه با علی (علیهالسّلام) و برافروختن آتش جنگ علیه ایشان نیز مقصر بودند!. )
اکنون شما به یک پرسش ما پاسخ دهید:
به تصریح معتبرترین کتابهای
اهل سنت، فاطمه (سلاماللهعلیها) تا زمانی که رحلت فرمودند، از خلیفه اول و دوم ناراضی بودند!
و هم چنین درخواست فدک از جانب ایشان، توسط خلیفه وقت، ادعایی نابجا و بی مورد اعلام گردید که به دنبال آن، دیگر فاطمه (سلاماللهعلیها) تا پایان عمر اندک خود، هیچ سخنی با خلیفه نگفت
! و این مسائل موجب آن گشت که علی (علیهالسّلام) تا زمانی که فاطمه (سلاماللهعلیها) همراه ایشان بود، از بیعت خودداری فرمود
!.
چگونه شما چنین اتفاقاتی را دلیل نفرت برخی
صحابه از فاطمه (سلاماللهعلیها) نمیپندارید، ولی بحثی علمی که از جانب برخی دانشمندان، در مورد سایر دختران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انجام شده را دلیلی بر نفرت تمام جامعه شیعی از آنها تلقی مینمایید؟! آیا این همانند آن چه که در
قرآن آمده که (نؤمن ببعض و نکفر ببعض
) نمیباشد؟! از خداوند میخواهیم که همه ما را از تعصبهای بی مورد بازدارد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «شبه نفرت شیعه از دختران پیامبر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۱.