قیامهای قبل از ظهور مهدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قیام،
ظهور مهدی (علیهالسلام)، قیام طاغوتی، پرچم، ضلالت، گمراهی.
پرسش: حدیثی از
امام صادق (علیهالسّلام) شنیده شده که فرموده است: «هر پرچمی که قبل از قائم ما برافراشته شود،
ضلالت و
گمراهی است»، منظور از این
حدیث چیست؟ آیا این حدیث با ولایت یا با هر نوع حکومت مخالفت ندارد؟
پاسخ: از
روایت مورد پرسش، دو نتیجه به دست میآید: اول اینکه در خود روایت یادشده، قرینه است که مراد از قیام، قیامهای طاغوتی است و دوم اینکه ادله فراوانی در برابر اطلاق آن وجود دارد.
آنچه در
منابع روایی به دست آمد، حدیث ذیل است: «عَنْ ابی عبدالله کلّ رایةٍ ترفع قبل قیام القائم فصاحُبها طاغوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دون الله عزّوجلّ؛
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: هر پرچمی قبل از
قیام قائم (بلند شود)، صاحب آن
طاغوت است (با این کار) غیر خدا را پرستیده و
بندگی کرده است».
این روایت (یا مشابه آن) به هیچ وجه دلالت ندارد که قیامهای به
حق و تشکیل حکومت عادلانه، طاغوت، و
عبادت غیر
خداوند (یا گمراهی) است؛ بلکه در خود روایت قرینه داریم که مراد، قیام طاغوتی و قیامهایی است که در مسیر
خدا و
اهل بیت نباشد؛ بلکه در عرض و مقابل آنها باشد، آن قرینه ذکر کلمه «طاغوت» و جمله «یَعبدُ من دون الله» است.
مؤید این مطلب روایت دیگری است که میگوید: «و مَنْ رَفَعَ رایة ضلالة فصاحبها طاغوت؛
هر کسی پرچم
ضلالت برافرازد، صاحبش طاغوت است»، در نتیجه روایت مذکور به قرائن خارجیه قید برمیدارد، که هر پرچمی که در مسیر ضلالت برافراشته شود، طاغوت است، نه پرچم
حق، و هرگز به اطلاق روایت که هر قیامی قبل از
ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) طاغوتی است نمیتوان تمسک نمود؛ چراکه اطلاق آن حتی
قیام امام حسین (علیهالسلام) را هم شامل میشود؛ چون قبل از قیام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) است و هرگز هیچ مسلمانی حتی
انسان فهمیدهای در حقانیت قیام
امام حسین (علیهالسلام) شک ندارد.
از این گذشته ما قیامهای فراوانی را داشتهایم در تاریخ توسط غیر ائمه (علیهالسلام) و انسانهای غیر معصوم، که مورد تأیید ائمه قرار گرفتهاند که به برخی از آنها اشاره میشود که این روایات با روایت فوق معارض است.
درباره این قیام به
روایات زیر توجه کنید:
امام هشتم (علیهالسلام) فرمود: زید از
علما آل محمد بود و برای خداوند
خشم نمود، و برای
خداوند با دشمنانش جنگید تا به
شهادت رسید.
امام هفتم هم فرمود: که عمویم زید در راه رضایت آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
قیام کرد.
و روایات دیگر، که کاملاً
ائمه اطهار قیام
زید را و حتی
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قیام او را
پیشگویی کرده و کاملاً تأیید فرمودند.
درباره این قیام به روایات زیر توجه کنید:
امام زینالعابدین (علیهالسلام) در تأیید قیام او فرمود: اگر بردهای از زنگار برای یاری ما قیام کند بر همگان
واجب است او را یاری رسانند.
از این روایت استفاده میشود که نهتنها قیام در حمایت و مسیر
اهل بیت ممنوع نیست، بلکه هر کس
قیام کند، بر دیگران واجب است او را یاری کنند.
همچنین
امام باقر (علیهالسلام) فرمود: مختار قاتلان ما را کشت و از ما اهل بیت خونخواهی
[۷] و دختران ما را
ازدواج داد و در زمان مشکلات بین ما به تقسیم
مال پرداخت.
و نیز فرمود:
خدا رحمت کند
مختار را که تمام حق ما را ستاند.
از گفتار امام باقر (علیهالسلام) بهخوبی تأیید و تمجید تشکیل
حکومت در مسیر حمایت از اهل بیت استفاده میشود.
درباره این
قیام در روایات بدان اشاره و تأیید شده است.
استاد مطهری در این زمینه میفرماید: «از نظر
روایات اسلامی در مقدمه قیام و ظهور
امام یک سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل
حق صورت میگیرد، آنچه به نام
قیام یمانی قبل از
ظهور بیان شده است، نمونهای از این سلسله قیامها است، این جریان نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی قيام يماني قبل از ظهور بيان شده است، نمونهاي از اين سلسله قيامها است، اين جريان نيز ابتدا به ساكن و بدون زمينه قبلي رخ نميدهد. در برخي روايات اسلامي سخن از دولتي است از اهل حق كه تا قيام مهدي (عجلاللهتعالیفرجه) ادامه پيدا ميكند.
و همچنین درباره
انقلاب اسلامی، به رهبری
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) بشارتهایی داده شد.
یکی از بزرگان معاصر میگوید: «از نظر
شیعیان، انقلاب ایران، به عنوان زمینهساز ظهور مطرح است. آنان کموبیش میدانند که این علائم ظهور است، در روایتهای موجود عبارت «رجل من قم؛ مردی از
قم قیام میکند» و «و قوم من الشرق؛ و گروهی از مشرق دست به
قیام میزنند» آمده است.
امام (رحمةاللهعلیه) توجیهات گوناگونی درباره
حدیث کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. مراد روایتی است که در مقابل روایت حضرت باشد، نه روایتی که
دعوت به ایشان و ولایتشان میکند.
دلیل این توجیه ذیل روایت مذکور، و روایتی است که قید «رایة ضلالة»
پرچم گمراهی دارد.
۲. مراد این است که پرچمی به عنوان
مهدویت بلند کند.
چنانکه در طول
تاریخ پرچمهای زیادی به نام
مهدی (عجلاللهفرجهالشریف) قیام کردند؛ ولی گذشت زمان آنها را رسوا نمود.
در جای دیگر میفرماید: اینهایی که میگویند که هر عَلَمی بلند بشود و هر حکومتی،
خیال کردند که هر حکومتی باشد، این برخلاف
فرج است، اینها نمیفهمند چی دارند میگویند ... حکومت نبودن یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند و همدیگر را بکشند ...، اگر فرض میکردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم، برای اینکه خلاف
قرآن است.
۳. (ممکن است روایت) راجع به خبرهای ظهور ولیعصر باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید در زمان
غیبت عَلَمهایی که به عنوان امامت، قبل از قیام
قائم برپا میشود،
باطل است؛
یعنی روایت مورد خاص را میگوید، لذا اطلاق ندارد.
۴. احتمال دیگر آنکه از قبیل پیشگویی باشد؛ از این حکومتهایی که در
جهان تشکیل میشود تا زمان ظهور که هیچ کدام به وظیفه خود
عمل نمیکنند، همینطور هم تاکنون بوده، شما چه حکومتی در جهان بعد از حکومت
علی بن ابیطالب (علیهالسلام) سراغ دارید، که حکومت عادلانه باشد و سلطنتش طاغی و برخلاف
حق نباشد.
جواب دیگر این است که بر فرض روایت طبق ظاهر معنا شود، باز قابل اعتنا نمیباشد؛ چون در مقابل این روایات،
آیات زیادی داریم که دستور به قیام برای خدا
جهاد در راه خدا،
امر به معروف و
نهی از منکر، و مقابله با طاغوت داده است و همچنین روایات فراوانی داریم که دستور به امر به معروف و نهی از منکر،
قیام در راه خدا، نموده است و دستورات و قوانین فراوان حکومتی که در قرآن و
روایات وجود دارد، نمیتوانند مخصوص زمانی خاص باشد.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در این زمینه میفرماید: «ممکن است صدها هزار سال دیگر (بگذرد) و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد و در طول این مدت طولانی (آیا)
احکام اسلام باید بر
زمین بماند و اجرا نشود و هر که هر کاری خواست بکند؟
(آیا) قوانینی که
پیامبر اسلام، در راه بیان و
تبلیغ و نشر و اجرای آن ۲۳ سال زحمت طاقتفرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خداوند اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و (آیا) پس از
غیبت صغری،
اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟
جواب سوم این است که مسئله
ولایت فقیه و تشکیل
حکومت اسلامی با ادله فراوان نقلی و عقلی همراه است که هرگز روایت فوقالذکر در مقابل آن
قدرت استقامت ندارد. به عنوان نمونه به یک دلیل عقلی و یک دلیل نقلی اشاره میشود:
در این جا جهت اختصار فقط
به یک دلیل عقلی اشاره میشود:
«حیات اجتماعی
بشر و نیز
کمال فردی و معنوی او، از سویی نیازمند قانون الهی در ابعاد فردی و اجتماعی است که مصون و محفوظ از ضعف و نقص و خطا و
نسیان باشد، و از سوی دیگر نیازمند حکومت دینی و حاکمی
عالم و عادل برای تحقق و اجرای قانون کامل،
حیات انسانی در بعد فردی و اجتماعیاش بدون این دو و یا با یکی از آن دو متحقق نمیشود و فقدان آن دو، در بعد اجتماعی، سبب هرج و مرج و
فساد و تباهی جامعه میشود که هیچ انسان خردمندی به آن
رضا نمیدهد، این برهان که دلیل عقلی است، هم شامل زمان
انبیا میشود که نتیجهاش ضرورت
نبوت است و هم شامل زمان پس از نبوت رسول خاتم که ضرورت
امامت را نتیجه میدهد و هم ناظر به عصر غیبت
امام معصوم است که حاصلش ضرورت
ولایت فقیه است».
آیات و روایات فراوانی بر مسئله ولایت فقیه دلالت دارند که فقط به یک
روایت اشاره میشود.
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) در قسمتی از پاسخ به پرسش اسحاق مینویسد: «در پیشآمدها به
راویان احادیث ما مراجعه کنید، آنها
حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم».
نتیجه اینکه: اولاً در خود روایت مذکور قرینه است که مراد از
قیام، قیامهای طاغوتی است و در ثانی ادله فراوانی در برابر اطلاق آن وجود دارد.
۱. مجله انتظار، شمارة ۱، سال اول، ص۱۲۶ـ۱۴۳.
۲. حکومت اسلامی، احمد واعظی، ص۱۴۷ـ۱۴۲.
۳. رهبری پرچمدار مبارزه با کفر و استکبار، احمد آذری قمی، ص۲۶ـ۵۰.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قیامهای قبل از ظهور مهدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۱۹.