• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منظور از نشئه‌ اخری در آیه ۴۷ سوره نجم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قیامت، آخرت، نشئه، سوره نجم، آیه، سوره عنکبوت.

پرسش: منظور از «نشئه آخر» در آیه ۴۷ سوره مبارکه «النجم» کدام عالم است؟ و اگر به معنای زندگی است چه نوع حیاتی است؟

پاسخ اجمالی: مشهور مفسران معتقدند منظور از «نشئه دیگر» آفرینش دوباره انسان در روز قیامت است و برخی نیز این احتمال را مطرح نمودند که شاید مقصود از «نشئه اخری» کمال روحانی و نشئه قرب الهی باشد که آن منتها درجه انسانی است و گروه دیگری از مفسرین با پذیرش نظر مشهور می‌گویند؛ می‌تواند مراد از نشئه اخری دمیدن روح در بدن انسان بعد از خلق در همین دنیا باشد.



بیشتر مفسران معتقدند منظور از «نشئه دیگر» در آیه «وَ اَنَّ عَلَیْهِ النَّشْاَةَ الْاُخْری»، آفرینش دوباره انسان در روز قیامت است. روزی که وقت جزا و پاداش است. (مشابه این مضمون در آیه ۲۰ سوره عنکبوت نیز تکرار شده است.) اگر در این آیه فرمود ایجاد این نشئه بر عهده خدا است، برای این بود که برپایی قیامت، قضای حتمی الهی بود، و برای این است که خدای متعال وعده چنین نشئه‌ای را داده بود، (مانند: آیه ۴ سوره یونس «بازگشت همه شما به‌ سوی او است! خداوند وعده حقّی فرموده، او آفرینش را آغاز می‌کند، سپس آن‌را بازمی‌گرداند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، به عدالت جزا دهد، و برای کسانی که کافر شدند، نوشیدنی از مایع سوزان است و عذابی دردناک، به دلیل آن‌که کفر می‌ورزیدند».) و وعده‌های الهی تخلف ناپذیر است.
به عبارت دیگر، «نشئه اخری»، یعنی بر خداوند لازم است که روز قیامت مردم را زنده کند تا به پاداش برسند.
اگر گفته شود که لفظ «علی» کلمه الزام و ایجاب است، بنابر‌این چگونه بر خداوند زنده کردن مردگان واجب می‌شود؟! پاسخش آن است که خداوند سبحان؛ چون مردم را مکلّف ساخته، ضامن ثواب نیز خواهد بود؛ بنابر‌این اگر خداوند دردها و مشکلاتی را به مردم می‌دهد، قهراً ضامن پاداش آن نیز می‌باشد، و اگر در دنیا پاداش و مکافاتی داده نشد، و مظلوم و ظالم را به حال خود رها ساخت، پس باید سرای دیگری باشد که در آن پاداش و کیفر و عدل و انصافی برقرار گردد؛ و چون خداوند وعده پاداش و عدل و انصاف را داده است، باید به آن عمل کند.
بنابر‌این اکثر مفسران برآنند که منظور این آیه زنده شدن انسان‌ها در قیامت برای پاداش و جزا است.


لکن به مناسبت آیه «وَ اَنَّ اِلی‌ رَبِّکَ الْمُنْتَهی‌»، برخی مفسران این احتمال را نیز مطرح نمودند که شاید مقصود از «نشئه اخری» کمال روحانی و نشئه قرب الهی باشد که آن منتها درجه انسانی است، و طریق آن نشئه را بایستی در همین عالم دنیا تحصیل نمود. منتها در آخرت به کمال می‌رسد؛ از‌این‌رو است که فرمود: «ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْاَوْفی» که جزاء وافی زحمات و کوشش‌هایی را که در مدت عمر در پیمودن راه به سوی حق تعالی کشیده و رنج برده، به‌طور واضح و روشن می‌بیند.
[۶] امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج‌۱۳، ص۴۱۰، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.



البته، برخی با پذیرش نظر مشهور می‌گویند؛ می‌تواند مراد از نشئه اخری دمیدن روح در بدن انسان بعد از خلق در همین دنیا باشد؛ بنابر‌این تفسیر، «اخری» مشتق از «آخر» است، چنانچه در آیه دیگر فرمود: «ثُمَّ اَنْشَاْناهُ خَلْقاً آخَرَ»؛ لذا حاصل کلام این است که خداوند انسان را از نر و ماده آفرید و در آنها روح دمید.
[۸] شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، ج‌۴، ص۳۰۷، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال‌الدین، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.

به عبارت دیگر، این آیه تاب چند معنا را دارد که همگی صحیح و با هم در تضاد نیستند و این از زیبایی‌های قرآن است.
خداوند روح را در انسان‌ها دمید و فصل جدیدی از آفرینش را برای آنان گشود و راه کمال و قرب الهی را برایشان فراهم ساخت و آنان را در روز واپسین دوباره زنده می‌کند و به جایی که با اعمال و کردارشان تناسب دارد رهنمون خواهد شد.


۱. نجم/سوره۵۳، آیه۴۷.    
۲. یونس/سوره۱۰، آیه۴.    
۳. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۹، ص۴۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌، چاپ پنجم‌، ۱۴۱۷ق.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۹، ص۳۰۴، مقدمه، بلاغی‌، محمد جواد، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.    
۵. نجم/سوره۵۳، آیه۴۲.    
۶. امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج‌۱۳، ص۴۱۰، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۴.    
۸. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، ج‌۴، ص۳۰۷، تحقیق، حسینی ارموی (محدث)، میر جلال‌الدین، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «منظور از نشئه‌ اخری در آیه ۴۷ سوره نجم»، تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۲/۲۵.    






جعبه ابزار