نامه 31 نهجالبلاغه و شأن امام حسن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نامه ۳۱ نهجالبلاغه، شأن امام حسن (علیهالسلام)، امام علی (علیهالسلام)، موعظه.
پرسش: در نامه ۳۱ نهجالبلاغه
حضرت علی (علیهالسلام) خطاب به فرزندش سخنانی دارد که با شان امام حسن (علیهالسلام) همخوانی ندارد و با اصول
روایات و
احادیث که
امامان را
عالم به همه چیز میداند و
آیه تطهیر که هرگونه ناپاکی را برداشته، متضاد است. این
تضاد چهگونه رفع میشود؟
پاسخ: این نامه،
موعظه است و موعظه برای تأثیرگذاری است نه خبر از وضع موجود یا آینده و با توجه به
شخصیت نگارنده و خواننده، جداسازی فضای موعظه در این نامه از شخصیت هر دو بزرگ (علیهمالسلام) قابل تعمق است.
در ابتدا
تذکر دو نکته لازم است:
در
تفسیر مکالمات
ائمه (علیهمالسلام) با یکدیگر باید غور و دقت بیشتری شود.
همانگونه که مستحضرید برخی
آیات قرآن که درباره
پیامبران است، نیز مشمول اینگونه سؤالات است. لذا برخی جوابها مشترک است که به اجمال اشاره میگردد:
در این باره به موارد زیر اشاره میکنیم:
در
مقام تعلیم و
هدایت عموم از این نوع مکالمات و شیوههای غیر مستقیم استفاده میشود. (
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
قرآن به روش به در میگویند تا دیوار بشنود نازل شده است).
ب.
استغفار و
حدیث نفس از مصادیق
تواضع است که از شاخصههای بندگان شایسته خدای سبحان است و
نصیحت کردن هم از این مصادیق و نصیحت شنیدن از بهترین مصادیق آن است.
آنچه با
عصمت منافات دارد، اقرار به
گناه مشخص است.
در حالی که در متون قرآنی و حدیثی چنین موردی یافت نمیشود. روحیه اقرار و استغفار
اطاعت امر خدای سبحان در
قرآن کریم است که
مؤمنان را به استغفار و
توبه سفارش مکرر میکند.
د. ممکن است
معصوم (علیهالسلام) به جهت
معرفت و مقامات بلندش از کاری یا فکری یا ترک امری استغفار نماید و این برای رسیدن به مقام بالاتر است.
هـ .آنچه به عصمت ضرر میزند، گناهکار بودن فرد است نه اینکه خود فرد، خود را گناهکار ببیند. مانند همین مسئله در بحث
عدالت است. به امام جماعتی که گناهکار است، نمیتوان اقتدا کرد؛ ولی به امام جماعتی که خود را گناهکار میداند، ولی گناهکار نیست و
عادل است، میتوان
اقتدا کرد.
اما آنچه درباره
نامه ۳۱ نهج البلاغه باید گفته شود، این است که:
۱. طبق بعضی
روایات، مخاطب این نامه جناب
محمد بن حنفیه رضوان الله علیه برادر ناتنی
امام مجتبی (علیهالسلام) است که اگر چنین باشد، اصل مسئله منتفی میشود.
۲. سبکِ نامه حضرت موعظهگونه است. تجربههای پدری پیر به فرزند جوان که در مسیر کسب
تجربه است. لسان
موعظه، لسان و زبانی خاص است، از بعضی تعارفات و احترامات باید خالی باشد. موعظه تأثیر است نه
خبر.
امر و نهی است نه بود و نبود. در غیر این صورت بسیاری از آیات قرآن لغو میشد؛ زیرا
کافر قرآن را قبول ندارد؛ در حالی که آیات قرآنی فراوانی احوال
کفار را بیان میکنند، در صورتی که این آیات برای موعظه
مؤمنان است.
۳. قلم شیوای حضرت امیرمؤمنان (علیهالسلام) فارغ از تعیّنات ریاست ظاهری و دنیوی و بهدور از تشخصات حسبی و نسبی، به بهترین وجه با امام مجتبی (علیهالسلام) به انتقال تجربه پرداخته است.
۴. حقیقت امر آن است که همانگونه که قرآن را تنها مخاطبان آن، چهارده معصوم (علیهمالسلام) به نحو کامل درمییابند،
چنین نامهای را هم مخاطب آن کاملاً درخواهد یافت و ما به اندازه وسع و معرفتمان از آن بهرهمند خواهیم شد.
۵. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) با زیبایی تمام به تأثیر عوامل بیرونی بر ماهیت و شخصیت ذاتی و تجریدشده انسان زنهار داده، ریسمانهای نجات و بنیانهای تکامل را لابهلای این جنگل کنش و واکنش نشان داده است که عبارت است از: أ. بازگشت و اتکا به مرکز هستی (حق تعالی)؛ ب. تقوا؛ ج. دعا.
۶. در صورت قول به تنافی این نامه با
مقام عصمت، مضامین این نامه با روایاتی که
امام را
معصوم میداند که هم فراوان است و هم مستحکم در تعارض خواهد بود و لذا آن روایات بر این نامه مقدم میشود.
۷.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: همانا خدای عزوجل ما را به خود واگذار نکرده است و اگر ما را به خودمان وامیگذارد، ما مانند برخی مردم میشدیم.
۸. چنانکه در مقدمه اشاره شد، ممکن است مانند برخی خطابات قرآنی مراد این باشد که ظاهر خطاب به
امام حسن (علیهالسّلام) ولی در واقع نحوه تربیت فرزند را به اقشار مردم تعلیم دهد.
بنابراین این نامه
موعظه است و موعظه برای تأثیرگذاری است نه خبر از وضع موجود یا آینده و با توجه به
شخصیت نگارنده و خواننده جداسازی فضای موعظه در این نامه از شخصیت هر دو بزرگ (علیهمالسلام) قابل تعمق است.
۱. شرح نهج البلاغه، ناصر مکارم شیرازی، ج۲.
۲. شرح نامه ۳۱ نهج البلاغه، آیتالله فاضل لنکرانی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نامه ۳۱ نهجالبلاغه و شأن امام حسن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۱۷.