قیام توابین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قیام توابین.
پرسش: قیام توابین چگونه بود؟ وضعیت آنها ـ و در رأسشان سلیمان بن صرد خزاعی ـ در نزد خدای متعال چگونه است؟
پاسخ: بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام، بسیاری از کوفیان بودند که از کرده خود پشیمان شدند. آنها دست به قیامی زدند که قیام توابین نام گرفت. یکی از مهمترین اهداف این قیام انتقام از قاتلان
امام حسین علیهالسلام بود تا بدین وسیله، اشتباهی را که مرتکب شده بودند جبران کنند، هر چند در این راه کشته شوند. در مورد پذیرش
توبه آنها، هم ما و هم خود آنها اقرار داشتهاند که در واقعه کربلا میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند. د اما براساس قرائن و شواهد میتوان اینگونه بیان داشت؛ آنها تلاش کردند با انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ جبران گذشته کنند و بیشتر آنها توبه خود را با اهدای بزرگترین داشته، جان خود تکمیل کردند، براساس این عملکرد میتوان
حکم به پذیرفته شدن توبه کرد، بهخصوص اینکه پذیرنده توبه خداوندی است ارحم الراحمین.
پس از مرگ
معاویه، بزرگان و مردم کوفه نامههای بسیاری را برای امام حسین ـ علیهالسلام ـ فرستادند و ایشان را به کوفه دعوت کردند. امام حسین ـ علیهالسلام ـ در جواب این درخواستها،
مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به کوفه فرستاد تا اوضاع را بررسی کرده و به
امام گزارش دهد.
در نهایت امام به سمت کوفه حرکت کرد تا اینکه در دهم محرم سال ۶۱ ه.ق توسط سپاهیانی از کوفه به شهادت رسید؛ سپاهیانی که خود، امام حسین ـ علیهالسلام ـ را دعوت کرده بودند و خود بر روی مهمان شمشیر کشیده و او را
شهید کردند. بسیاری دیگر از جمله برخی بزرگان شیعه که امام را دعوت کرده بودند،، در اثر تدابیر شدیدی که ابن زیاد در کوفه اندیشیده بود، گرفتار شدند و نتوانستند به سپاه امام بپیوندند.
بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام، بسیاری از کوفیان از کرده خود پشیمان شدند چه آنها که در
جنگ شرکت کردند و بر امام شمشیر کشیدند و چه آنها که نتوانستند در
جهاد کربلا به امام حسین ـ علیهالسلام ـ یاری رسانند؛ لذا شیعیان به ملامت یکدیگر میپرداختند و به جنایتی که انجام داده بودند و خود امام را دعوت کرده و بر علیه او شمشیر کشیدند، میاندیشیدند. اینگونه ریشه و بنیان قیام توابین در میان مردم کوفه نهاده شد.
در همان زمان، شماری از رهبران قبایل و سرشناسترین شیعیان در منزل سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند و بزرگانی (چون سلیمان، مسیب و ...) خطبههای اثرگزاری را
قرائت کردند تا مردم را برای این قیام آماده کنند؛ برای نمونه، مسیب بن نجبه که از دلاوران و شیعان مخلص امیر المؤمنین
علی علیهالسلام بود، گفت: ستایش
خداوند را ... اما بعد، ما به
طول عمر مبتلا و به انواع فتنهها دچار شدهایم. بهتر این است که سوی خدای خود برویم و در شمار کسانی که این
آیه فردا روزی در مورد آنان صدق میکند، شمرده شویم: «مگر شما را (آنقدر) عمر دراز ندادیم که هر کس که باید در آن عبرت گیرد، عبرت میگرفت و (آیا) برای شما هشداردهنده نیامد».
امام علی علیهالسلام فرمود: «عمری که خداوند به
انسان میدهد و او را با آن عمر معذور میدارد فقط شصت سال است»، همه ما به این عمر رسیدهایم، درحالیکه اصرار داشتیم خود را پاک و منزه بداریم و بدین پرهیزکاری تظاهر کنیم ولی خداوند ما را دروغگو و مدعی دیده که در تمام کارهای فرزند پیغمبر خدا تخلف کردهایم و حال اینکه قبل از واقعه، نامهها و پیغامهای متعدد او به ما رسید و اتمام
حجت کرد و از ما یاری خواسته و خواسته خود را نهان و
آشکار اظهار کرده بود تا آنکه در کنار و پناهگاه ما کشته شد و ما او را با نیرو و دست یاری نکردیم و با زبان هم از او دفاع ننمودیم. از بذل مال در راه نجات یا پیروزی او خودداری کردیم. از عشایر و اقوام خود هم برای او نصرت و مدد نخواستیم. عذر ما نزد خداوند هنگامی که (در
قیامت) پیغمبر خود را ببینیم چه خواهد بود؟ و حال اینکه دوست و فرزند و تمام
ذریه و نسل او میان ما کشته شدهاند. به خدا هیچ عذری نخواهید داشت مگر اینکه کشندگان او را بکشید و انتقام گیرید و تمام کسانی که برای قتل او تجهیز و روانه شدهاند از میان بردارید یا اینکه در این راه کشته شوید که شاید خدای ما از ما خشنود شود من از باز خواست و عذاب خداوند در قیامت آسوده و ایمن نخواهم بود.
این صحبت و صحبتهای این چنینی بسیار اثرگزار بودند و شالوده قیام را بنا کردند و به نوعی افکار و اهداف
قیام را نیز بیان میکنند.
در پایان این جلسه سلیمان بن صرد خزاعی به
رهبری قیام برگزیده شد.
پس از این جلسه شیعیان بسیاری به این قیام پیوستند و حتی سلیمان با بزرگان
شیعه در بصره و مدائن نامهنگاری کرد و آنها را به قیام دعوت کرد و در مورد آغاز قیام نیز با آنها گفتوگوهایی انجام داد و بسیاری از آنها نیز به این درخواست جواب مثبت دادند.
جلسات هفتگی توابین که پنهانی برگزار میشد، با
سخنرانی سلیمان بن صرد و دیگر سران توابین آغاز میشد. شیعیان در این جلسات درباره چگونگی عضوگیری، تهیه تدارکات نظامی، بررسی شیوههای شروع قیام، تعیین زمان و مکان و بررسی اولویتها در مراحل قیام به بحث میپرداختند. سلیمان بن صرد و بزرگان قیام، همواره هدفهای قیام را برای توابین بیان میداشتند.
استقبال مردم از قیام در سال ۶۴ ه.ق بسیار چشمگیر بود.
مرگ یزید را میتوان علت اصلی این امر دانست. عبیدالله بن زیاد، حاکم بصره که عامل اصلی قتل امام حسین ـ علیهالسلام ـ و یارانش در کربلا بود، از بصره گریخت و به شام رفت
و عملاً شام پناهگاه این قاتل امام حسین ـ علیهالسلام ـ شد.
اهداف قیام توابین را به وضوح میتوان در گفتارها و در رفتار آنان مشاهده کرد. بزرگان شیعه تلاش بسیاری میکردند تا این اهداف را در میان شیعیان نهادینه کنند. یکی از مهمترین اهداف این قیام این بوده که از قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ
انتقام بگیرند که به این وسیله اشتباهی را که مرتکب شده بودند، جبران کنند، اگرچه در این راه کشته شوند.
بنابراین خونخواهی امام حسین ـ علیهالسلام ـ هدف اصلی توابین بود که شعار «یا لثارات الحسین» بیانگر همین هدف بوده است. آنان تنها راه جبران اشتباه خویش را در کشتن فرماندهان لشکر یزید در
کربلا میدانستند.
قسم اعظم و شاخص هر قیامی، در دست بزرگان آن قیام می باشد؛ بهگونهای که
شناخت قیام بدون شناخت بزرگان و اهداف و عقاید آنها امکانپذیر نیست. در قیام توابین نیز بزرگانی وجود دارند که نقش کلیدی آنها غیر قابل انکار بوده و شناخت آنها ما را در شناخت بهتر قیام کمک میکند:
دو تن از بزرگان قیام توابین، عبارتند از: سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب بن نجبه که مختصری با آنها آشنا میشویم:
سلیمان بن صرد بن الجون بن أبیالجون بن منقذ بن ربیعة بن أصرم الخزاعی،
از قبیله خزاعه که در جاهلیت نامش یسار بود و پس از
مسلمان شدن،
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نام او را به سلیمان تغییر داد. او را همچنین با
کنیه ابومطرّف نیز میشناختند.
سلیمان بن صرد از اصحاب پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، حضرت علی،
امام حسن و امام حسین ـ علیهماالسلام ـ بود و از اینها روایاتی را نیز نقل کرده است.
وی پس از ارتحال
پیامبر صلیاللهعلیهوآله همراه نخستین گروه مسلمانان، مکه را به سوی کوفه ترک کرد و تا آخر عمر در این شهر جدید اقامت گزید.
سلیمان بن صرد در جنگ صفین، فرمانده پیاده نظام مستقر در سمت راست سپاه
امام علی علیهالسلام بود.
البته گفتارهایی پیرامون حضور او در
جنگ جمل و دیر آمدن او به آن جنگ مطرح است که نیازی به بیان آن در این مختصر نیست.
وی از پهلوانان
عرب، رئیس قبیله و مردی پرهیزکار بود. در جنگ قادسیه و تمام جنگهای حضرت علی ـ علیهالسلام ـ علیه دشمنان آن حضرت حضور داشت. او از بزرگان اصحاب امام علی ـ علیهالسلام ـ بود.
او را مردی دلاور و متخصص در امور جنگ دانستهاند و حتی در ابتدای قیام برخی علاوه بر سلیمان، مدح و توصیفی از مسیب گفتند که نشان از میل آنها به ریاست مسیب دارد. البته با رهبری سلیمان نیز مخالفتی نداشتند که در نهایت و به پیشنهاد مسیب، سلیمان بهعنوان فرماندهی انتخاب شد.
این دو از افراد اصلی این قیام بودند که هر دو در همین قیام
شهید شدند. علاوه بر اینها، بزرگان دیگری نیز حضور داشتند که حتی اثرگذار نیز بودند.
با مرگ یزید، روحیه قیام در میان شیعیان افزایش یافت.
و قدرت شام نیز کاهش یافته بود؛ زیرا در حجاز عبدالله بن زبیر قیام کرده بود و بسیاری را در بیعت خود داشت و برای شهرهای مختلف فرماندار میفرستاد. قدرت یافتن زبیریان، تهدیدی جدی برای حکومت شام بود و طبیعتاً این ایام، زمان مناسبی برای قیام علیه حکومت شام بوده است.
البته حاکم زبیری کوفه نیز تلاش بسیاری کرد تا توابین را در زیر پرچم زبیریان درآورد و یا اینکه بنا بر خواسته زبیریان، آنان را فرماندهی کند که این خواست مورد قبول توابین نشد و آنها حاضر نشدند تحت لوای زبیریان درآیند.
در سال ۶۵ ه.ق سلیمان و سپاهیانش در نخیله اردو زدند تا برای جنگ با قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ آمده شوند.
اما آنچه پیشبینی میشد، واقع نشد و بیوفایی کوفیان تکرار شد؛ زیرا تعدادی که آمده بودند بسیار کمتر از آنهایی بود که بیعت کرده بودند و نیامدند. از شانزده هزار نفری که
اسم نوشته بودند تنها چهار هزار نفر آمدند. لذا سپاه توابین مدتی را در نخیله ماند تا افرادی که
امید میرفت به آنها ملحق شوند، به نخیله بیایند.
تعدادی از سپاهیان به درون شهر رفتند و ندای «یا لثارات الحسین» سر دادند و این سبب شد تعدادی از سپاهیان به آنها بپیوندند؛ ولی با این وجود نصف کسانی که با سلیمان بیعت کردند نیز به نخیله نرفتند و این موجب ناراحتی سلیمان شد.
سلیمان بن صرد از ابتدای قیام توابین مصمم بود که هدف اصلی قیام را شام قرار دهد، اما برخی توابین با این نظر موافق نبودند. بسیاری از قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ از جمله عمر بن سعد و دیگر فرماندهان لشکر یزید، در کوفه میزیستند. بسیاری از فرماندهان قبیلهها و بزرگان محلههای کوفه نیز جزو فرماندهان نظامی لشکر یزید در سال ۶۱ ه.ق بودند و در شهادت امامحسین ـ علیهالسلام ـ و یارانش سهیم بودند. سلیمان بن صرد بر این باور بود که عامل اصلی در حادثه کربلا، عبیدالله بن زیاد بود و باید به جنگ او که در آن زمان در شام بود، رفت.
البته در این ایام عمر سعد و... نیز در امارت حاکم زبیری پنهان بودند و از جماعت توابین
ترس داشتند.
توابین در ابتدای قیام خود به
کربلا رفتند و بر سر تربت حسین به
گریه و
عزاداری مشغول شدند و
تضرع نمودند و بخشش خواستند.
این
عمل یقیناً نقش عمده و مهمی در دلاوری آنان و رسیدن به مقصود اصلی که توبه در نزد
خداوند بوده است، داشت.
در «عین الوردة» سپاه دو طرف با یکدیگر درگیر شدند. در درگیریهای نخستین، سپاه توابین به جهت کمین و حمله غافلگیر کننده، توانستند بر سپاه شام غلبه کنند؛ اما در نهایت و پس از چند روز درگیری و به جهت کم بودن سپاه توابین و شهادت فرماندهان این قیام، آنها شکست خوردند و باقی مانده آنها به فرماندهی رفاعة بن شداد به کوفه برگشتند.
این مختصری از داستان
قیام توابین بود. هدف و نیت آنها همانطور که از نام قیامشان نمایان است، جبران اشتباهات گذشته بوده، هم ما و هم خود آنها اقرار داشتهاند که در واقعه کربلا میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند. در سمت دیگر
توبه کردن آنها نیز مورد نقل اخبار و گفتارهاست.
قضاوت در مورد توبه آنها باید براساس شواهد و قرائن بوده باشد، زیرا آنچه در
عالم واقع، حاصل شده؛ به اینکه خداوند در واقع توبه آنها را پذیرفته است یا نه از
علم ما خارج است؛ اما براساس قرائن و شواهد میتوان اینگونه بیان داشت؛ آنها تلاش کردند با
انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین ـ علیهالسلام ـ جبران گذشته کنند و بیشتر آنها توبه خود را با اهدای بزرگترین داشته؛ جان خود تکمیل کردند، براساس اینگونه عملکرد میتوان
حکم به پذیرفته شدن توبه کرد، بهخصوص اینکه پذیرنده توبه خداوندی است ارحم الراحمین.
پایگاه اسلام کوئست.